سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان
حجت الاسلام پناهیان گفت: داشتن ارتباط نسبی با امام دلیل مخدوش کردن معارف دینی نیست و کسانی که این سخنان را اعلام میکنند قطعا تنها به خودشان ضربه می زنند.

به گزارش علمدار بصیر به نقل از تبریز بیدار، حجت الاسلام پناهیان در حاشیه همایش جانبازان شهرستان تبریز در خصوص سخنان اخیر یکی از منصوبین به امام(ره) با کلید واژه انقلاب در رنگ ها برای حجاب، گفت: مردم ما بسیار با معرفت تر از این هستند که بخواهند با وابستگی های نسبی بخواهند معارف دینی شان را مخدوش بکنند؛ در طول تاریخ کسانی بوده اند که فرزند یا نوه امام بوده اند ولی به امام خیانت کرده اند، ذهن مردم ما از این قصه ها پر است.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: نوه یک امامی باعث کشته شدن یک امام دیگر می شود، لذا هر یک از منتصبین به امام خارج از دایره معارف صحبت بکند نتیجه ای جز ضربه زدن به خودش را نخواهد داشت.

وی در پاسخ به این سوال که نظر وی درباره برخی از سخنان حضرت امام(ره) که اخیرا از سوی عده ای مطرح می شود و باعث بوجود آمدن شائبه در مورد حضرت امام می شود گفت: عصاره دیدگاه های حضرت امام که ایشان برای ما به ارث گذاشته اند به جز وصیت نامه امام(ره)، در جلد بیست و یک صحیفه حضرت امام  موجود است؛ آنجا آخرین صحبت ها و حرف های امام و قاطع ترین موضع گیری های امام علیه آمریکا، برای دشمنان کشور، برای بچه های انقلاب اعلام شده است؛ اگر کسی جلد بیست و یک صحیفه امام را بخواند هرگز منحرف نخواهد شد.





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir
مقام معظم رهبری فرمودند کار خاصی دارید بفرمایید، عرض کرد، نه آقا کار خاصی نیست، فقط یک خواهشی دارم آن هم اینکه دوست دارم چهلمین امضا در کفن من امضاء شما باشد!

به گزارش علمدار بصیر به نقل از صبح توس، حجت الاسلام سید حسین مومن، از وعاظ برجسته کشور در حاشیه مراسم یادبود شهید شوشتری در مشهد به خاطره ای از مادر شهیدان فاطمی اشاره کرد و گفت: باید ولایتمداری را از یک مادر شهید یاد بگیریم.

بنده به مادر شهیدان فاطمی که خودش جانباز جنگ بود، ارادت خاصی داشتم، ایشان روزی به من تماس گرفتند و گفتند می خوام یک یادواره بگیرم، می شود آقای کریمی رو هم دعوت کنید.

من هم از دوستان مداح خواستم و حاج آقای کریمی، بنی فاطمه و میرداماد آمدند و جلسه مفصلی شد، چند روز قبل شد حاجیه خانم تماس گرفتند که اگر بودم و یا نبودم جلسه برگزار می شود؟ گفتم خیالتان راحت، اتفاقا یک ماه قبل یادواره، حاجیه خانم فوت کرد و در یادواره ویلچرش را آوردیم.

بنده منزل حاجیه خانم زیاد می رفتم و برکات زیادی از منزل ایشان دیده بودم.

روزی به حاجیه خانم خبردادند که یک نماینده از بیت رهبری به منزل شما می آید، حاجیه خانم روی ویلچر نشسته بود، تا در باز شد دید مقام معظم رهبری وارد خانه شد، حاجیه خانم با پاهایی که قوت ندارد چندبار از روی ویلچر به احترام آقا می خواستند بلند شود که حضرت آقا به دختر حاجیه خانم فرمودند: به حاجیه خانم بگویید بنشینند و بلند نشوند.

 

                        

حاجیه خانم به مقام معظم رهبری فرموند، حضرت آقا؛ میشه یک خواهش بکنم چند لحظه بایستید و من با ویلچر دور شما بگردم.
ایشان چندین بار دو آقا گشتند و زیر لب زمزمه می کردند، الهی درد و بلای شما به ما بخورد...

آقا و حاجیه خانم به همراه فرزندان نشستند و حرف هایی رد و بدل شد، آخرین حرف این بود که مقام معظم رهبری فرمودند کار خاصی دارید بفرمایید، عرض کرد، نه آقا کار خاصی نیست، فقط یک خواهشی دارم آن هم اینکه دوست دارم چهلمین امضا در کفن من امضاء شما باشد!

 

                    

مقام معظم رهبری با افتخار قبول کردند و حضرت آقا در کفن مادرن شهیدان فاطمی نوشتند:

 

باسمه تعالی 

 

اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا

سید علی حسینی خامنه ای

هرکسی دیدن حاجیه خانم می رفت این کفن رو نشان می داد و با افتخار اظهار می کرد که این کفن را آقایم امضا کرده است و این یعنی ولایتمداری.

 

           

 

گفتنی است، مادر بزرگوار شهیدان حمید رضا و فرید فاطمی سراسر عمر گرانمایه خویش را در راه دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان های انقلاب صرف کرد.

 

ایشان دارنده نشان ملی ایثار از سوی رئیس جمهوری است و در جریان سفر مقام معظم رهبری به قم روند درمان را رها کرد و برای دیدار رهبر معظم انقلاب به قم بازگشت و درخواست او اجابت شد و مقام معظم رهبری ایشان را در منزل شهیدان دیدار کردند.

 

وی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی با همراهی و هم صدا شدن با انقلابیون فرزند اول خویش حمید رضا فاطمی را در اوان جوانی تقدیم انقلاب کرد و در دوران دفاع مقدس نیز دومین و آخرین فرزند ذکور خویش را تقدیم اسلام کرد.





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir
وزیر دادگستری دولت روحانی نیز از هاشمی رفسنجانی انتقاد کرد و گفته «از جاهایی صداهایی می‌آید که مرگ بر آمریکا نیاز نیست؛ تو از کجا این حرف را می‌زنی؟»

به گزارش علمدار بصیر: مصطفی پورمحمدی طی سخنانی در مراسم افتتاح حوزه علمیه ولایت مسجد جامع الزهرا حکیمیه ضمن تبریک اعیاد قربان و غدیر گفت: خدا به ما توفیق داد که یک نظام براساس ولایت بسازیم و الحمدالله کشوری با عزت و دارای یک جایگاه ممتاز در عرصه منطقه و بین‌المللی داشته باشیم.

وی گفت: اینکه وزیر خارجه ما مقابل وزرای خارجه شش کشور قدرتمند دنیا بنشیند، نشانه اقتدار کشور ماست.

پورمحمدی اظهار کرد: اسلام و نظامی که مقام معظم رهبری سکاندار آن باشد، عزت دارد و استکبار در مقابل آن به زانو می‌افتد. حالا بحث می‌شود که مذاکره، ملاقات یا تماس خوب است یا بد؟ ما برای مصالحمان داریم این حرف‌ها را می‌زنیم و اگر جایی مصلحت باشد، مذاکره می‌کنیم، اما اینکه چطور مذاکره کنیم و چگونه مذاکره صورت گیرد، بحث‌هایی است باید در آن تاکتیکی عمل کرد و هوشمندانه صورت گیرد تا عزت مسلمین زیر سوال نرود.

وزیر دادگستری گفت: مهم این است که طرف مقابل اشتیاق و ولع نشان بدهد که با ما ملاقات کند. آن هم نه یک آدم عادی بلکه ابرقدرت دنیا ولع نشان می‌دهد.

وی گفت: رییس جمهور ما دو ماه است بر سر کار آمده است ولی در دنیا اینقدر مطرح شده است. آقای روحانی شخصیت فوق‌العاده‌ای نیستند و خودشان هم در این رابطه توضیح دادند که این جایگاه به برکت این ملت و نظام برای او ایجاد شده و این ملت قدرتمند است که رییس جمهورش چنین جایگاهی پیدا می‌کند.

وزیر دادگستری گفت: این دولت برای حل مشکلات اقتصادی، امنیتی و اخلاقی تلاش می‌کند ولی دو رسالت اصلی دارد که یکی از آنها حل مشکلات اقتصادی مردم و دیگری حل مشکلات در زمینه بین‌المللی و سیاست خارجی است.

وی افزود: الحمدالله شاهدیم آرامشی در فضای اقتصادی حاکم شده ولی مشکلات اقتصادی به این زودی حل نمی شود، اما مهم این است که مردم بدانند دولت در حل این مشکلات مصمم است.

پورمحمدی با اشاره به اقدامات دولت در زمینه مسائل سیاست خارجی گفت: رهبر معظم انقلاب فرمودند که اعتماد کامل دارند و ما هم باید حواسمان باشد که رودست نخوریم.

وی ادامه داد: امروز کشور برای حل مشکلات سیاست خارجی و اقتصادی به وحدت نیاز دارد وهمه باید از دولت محترم حمایت کنیم و از هر حرکتی که موجب تفرقه و وحدت‌شکن باشد، پرهیز کنیم.

پورمحمدی با اشاره به اظهارنظرهایی درباره‌ی شعار مرگ بر آمریکا گفت: یک‌دفعه از یک جا صدایی بلند می‌شود که نیازی به مرگ بر آمریکا نیست. از کجا این حرف‌ را می‌زنید؟ نظام ما نظام ضداسکتباری است. البته مرگ بر آمریکا جزو واجبات کشور نیست ولی اینطور نیست که جلوی کشوری که تا حالا با ما دشمنی کرده، یک دفعه جاخالی بدهیم.

وزیر دادگستری با بیان اینکه ما نمی‌توانیم از مواضع خودمان دست برداریم، گفت: ما باید دشمن و جایگاه او را درک کنیم و البته به دشمن هم بی‌احترامی نمی‌کنیم ولی اصول را باید رعایت کنیم. کسی جرأت ندارد و حق ندارد در موضاع اصولی انقلاب تردید کند و دولت هم به این موضوع اعتقاد کامل دارد.

پورمحمدی ادامه داد: لذا اگر نیاز باشد مذاکره می‌کنیم و حتی اگر نیاز باشد با دشمن توافق هم می‌کنیم، زیرا اشکالی ندارد ما برای منافع‌مان با دشمن توافق کنیم اما باید بدانیم که او دشمن است.

وزیر دادگستری اظهار کرد: این دولت نسبت به مسائل دینی مانند حجاب پایبند است اما با عقلانیت این موضوع را دنبال می‌کند زیرا بنای دولت این است که براساس عقلانیت امور را دنبال کند و معنای این امر این نیست که از اصول بگذرد.

وی اظهار کرد: انقلابی بودن این نیست که فقط شعار بدهیم اما پشتش عمل نباشد و یکدفعه ببینیم هیچ‌کاری نمی‌توانیم بکنیم.

دانا





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir
«باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا قبل از سفر «حسن روحانی» رئیس جمهور کشورمان به نیویورک طی نشستی مشورتی با 21 فرمانده ارشد پنتاگون به بررسی ابعاد منطقه‌ای و نظامی رابطه با ایران پرداخته است.

 

 

 

به گزارش علمدار بصیر به نقل از فارس: پیش از سفر آقای «حسن روحانی» رئیس جمهور کشورمان به نیویورک، «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا در جلسه مشورتی با 21 فرمانده ارشد پنتاگون در مورد روابط با ایران به بررسی موضوع پرداخته است.

عادی سازی روابط با ایران ضروری است

در این جلسه اکثر فرماندهان عالی‌رتبه ارتش آمریکا، عادی سازی روابط با جمهوری اسلامی ایران را برای منافع ملی آمریکا ضروری ارزیابی نموده‌اند.

 

فرماندهان ارتش آمریکا در این نشست به اوباما توصیه کرده‌اند روند مذاکره با ایران باید با سرعت طی شود.

 

بعد از سفر آقای روحانی به نیویورک و برگزاری نشست‌هایی دوجانبه در حاشیه جلسه وزرای خارجه ایران و 5+1، بحث گفت‌وگوهای دوجانبه بین ایران و آمریکا سرعت بیشتری به خود گرفته و مقامات آمریکایی چندین تماس با همتایان ایرانی خود برقرار کرده‌اند.





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir

ت

این مقاله برای تبیین گوشه هایی از مسئله حجاب ضمن اشاره ای به پیشینه این مسئله در ملل و نحل و سایر ادیان، به سؤالاتی در خصوص فلسفه حجاب پاسخ داده است. مهم ترین محورهایی که در این مقاله به آن ها پرداخته شده عبارتند از: تأثیر حجاب بر ایجاد امنیت، تحکیم خانواده، و جلوگیری از فحشا. بنابراین، حجاب نه تنها موجب منزوی بودن زن نمی شود، بلکه حضور او را در جامعه راحت تر می سازد.


گوهر اسلام، سعادت و نجات آدمی است و باورهای دینی و احکام اخلاقی و فقهی در راستای این غایت نازل شده اند. در حقیقت، هدف کلیه آموزه هایی که از سوی خالق حکیم صادر می گردند چیزی جز پاسخ گویی به همه نیازهای روحی و جسمی، مادی و معنوی، و فردی و اجتماعی انسان نیست. در نتیجه، احکام الهی مربوط به پوشش زن نیز با توجه به همین غایت و هدف صادر شده اند.
مسئله حجاب از دیرباز مورد توجه و بحث و بررسی دانشمندان و روشن فکران، چه در شرق و غرب عالم و چه در داخل و چه خارج از کشور، بوده است. دامنه این سخنان و گستره عقاید برخاسته از آن، چنان است که گاه گروهی از این اندیشمندان در مقام تحلیل و بررسی، تا آنجا پیش می روند که «حجاب» را شاخصی «محدود» کننده و عامل «تضییع» در زیست فردی و حضور اجتماعی زنان در جامعه اسلامی می دانند و حتی از این رهگذر، خواهان «منع» یا دست کم «اختیاری شدن» آن می شوند و گاه گروهی دیگر، با دفاع نامناسب و ناآگاهانه خود، راه را بر محق جلوه دادن گروه نخستین هموار می کنند.
به راستی، «حجاب» چیست؟ آیا حجاب محدودکننده ای ذاتی در جامعه است؟ یا عاملی مصونیّت بخش است؟ آیا حجاب مخصوص دین اسلام است؟ یا در ملل و اقوام دیگر هم وجود داشته است؟
این مقاله به صورت تحلیلی ـ پژوهشی قصد آن دارد تا در جهت پاسخ گویی به پرسش هایی این چنین، همراه با بهره مندی از دیدی منصفانه و بهره گیری از منابع و سرچشمه های اصیلِ مکتب اسلام، به مسئله «حجاب» در جامعه اسلامی و اقوام و ملل گذشته و فلسفه آن بنگرد تا از این رهگذر، به چشم اندازی درباره وضعیت اجرای این دستور استوار و ارزش مستحکم در جامعه امروزین اسلامی ایران دست یابد.

واکاوی حجاب در اسلام
«حجاب»، این واژه عربی، در نگاهی به معنای پوشیدن، پوشش، پرده و حاجب است که البته در این میان، معنای «پرده» بیشترین کاربرد را دارد و همین امر موجب شده است که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
اندیشمند شهید مرتضی مطهّری در این باره می فرماید: «پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنا را ذکر می کند و فتوای فقها هم مؤیّد همین مطلب است. حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنّت، می توان به دست آورد. در آیات مربوطه، لغت «حجاب» به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است، بدون آنکه کلمه «حجاب» را به کار برده باشد.»(2)
با توجه به چنین سخنانی، فهرست وار همراه با بیانی کوتاه و سخنی مجمل، به توصیف و تبیین «حجاب اسلامی» یا «پوشش اسلامی» درقالب گزاره های ذیل می پردازیم:

حجاب و فلسفه آن
اگر به انسان و ساختار وجودی او، چه از لحاظ جسمی و چه از نگاه روحی، بنگریم و از این رهگذر، نظری به انگیزه های نهفته و امیال گوناگون خفته در سرشت و خمیرمایه وجودی او، که «فطرت» نامیده می شوند، بیندازیم، به راحتی درمی یابیم که از جمله نیرومندترین، بزرگ ترین و برترین نیروهای موجود در او، غریزه «جنسی» است؛ میلی نیرومند که اگر در مسیر صحیح و راه درست خویش هدایت نشود، به سهولت سرچشمه گناهان بزرگ و معاصی نابخشودنی می گردد و پیامدی جز تبدیل زندگی پرنشاط و پویای انسانی به زندگی سراسر فلاکت و تباهی چیزی در پی ندارد.
اندیشمندان و روشن فکران با توجه به چنین نکته ای، سعی در چاره جویی بنیادین در رویارویی با این غریزه و میل فطری داشته و در این راه، نظریه های متفاوتی ارائه کرده اند. گروهی همچون مانی، بودا و تولستوی گفته اند: این میل نهفته و غریزه ذاتی را بکلی باید از بین برد تا انسان و جامعه انسانی از آسیب های آن در امان باشند و گروهی دیگر همچون فروید عکس این مطلب را بیان نموده اند.
در کشاکش میان این دو نظر، که یکی جانب افراط می پیماید و دیگری جانب تفریط، مکتبی زندگی آفرین همچون اسلام، که همواره از جایگاه اعتدال و گریز از افراط و تفریط سخن می گوید، راه کاری میانه و معتدل ارائه کرده است؛ راه کاری که به رغم گذشت چهارده قرن از پیدایش آن، هنوز بوی تازگی از آن برمی خیزد. اسلام میل جنسی را به رسمیت می شناسد و حتی آن را پلید نیز نمی داند، به شرط آنکه به درستی و با شیوه ای مناسب در مسیر انسان ساز خویش به حرکت درآید.
راه کار مکتب اسلام در چنین اندیشه ای و در مقام عمل به آن، به طور کلی، در دو راهبرد ذیل خلاصه می شود:
الف. راهبردهای کوتاه مدت و میان مدت همچون ازدواج سهل و آسان در جامعه و ترویج فرهنگ آن در میان اقشار گوناگون، به ویژه جوانان.
ب. راهبردهای بلندمدت و اساسی همچون از بین بردن زمینه های به کارگیری ناسالم این میل در جامعه برپایه دستورات و ارزش هایی مانند: حجاب، عفاف، خویشتن داری و پرهیز از اختلاط زنان و مردان.
این دو راهبرد که برگرفته از دستورات صریح و فرمان های روشن پروردگار در قرآن و کلام الهی اند، ما را در بیان فلسفه وجودی و وجوبی حجاب و پوشش، با نکاتی همچون نکات ذیل مواجه می سازند:

1. «امنیت» به تمام معنای آن از جمله مسائلی است که در اندیشه اسلامی به آن توجه کافی شده است. «برهنگی» به معنای عدم پوشش و ناپوشیدگی در جامعه یا تضعیف و کم توجهی به آن، پیامدهایی ناگوار همچون آرایش، خودآرایی، و عشوه گری به همراه دارد و مردان، به ویژه جوانان، را در معرض تحریک دایم عصبی و ایجاد التهاب و هیجان دروغین زودگذر قرار می دهد. این بار هیجان و التهاب آن چنان است که گاه فرد را به بیماری روانی مبتلا می کند و از این رو، او را به اعمالی وامی دارد که سرچشمه بسیاری از مفاسد و معاصی دیگر می شود؛ آن چنان که برخی از دانشمندان با توجه به چنین نکته ای بر این اعتقادند که «هیچ حادثه مهمی را پیدا نمی کنید، مگر آنکه پای زنی در میان است.»

2. نگاهی گذرا به تلاش خانواده ها در جوامع گوناگون و گذری آماری بر دلایل بیشتر «طلاق»ها، این پدیده شوم، نکته ای مسلّم را به خودنمایی وامی دارد: درهم شکستن حریم خانواده و برهنگی روزافزون در جامعه انسانی، جدایی و از هم گسیختگی خانواده ها و در پی آن، پدیده ای تلخ و جانسوز همچون «فرزندان طلاق» را در پی می آورد؛ زیرا در بازار آزاد برهنگی، زنان به صورت «کالای مشترک»، دست کم در مراحل غیرآمیزش جنسی به شمار می آیند و دیگر پیوند زناشویی قداست و پاکی خاص خویش را در میان دو نفر، که به یکدیگر تعلّق خاطر دارند، ندارد؛ چرا که هر روز مردی در دام زنی دیگر و زنی در دام مردی دیگر فرو می افتد و کانون زندگی او را سست می گرداند.

3. بسط و گسترش دامنه فحشا در جامعه و افزایش شمار فرزندان نامشروع از دیگر دلایل فلسفه «وجوبی» حجاب است. نگاهی کوتاه به آمار تولّد فرزندان نامشروع در کشور ایالات متحده آمریکا (سال 1999 میلادی) نشانگر آن است که بسیاری از فرزندان تازه تولّد یافته نامشروع هستند. اگر صادقانه و با انصاف به شکل گیری چنین روندی نظر اندازیم، مشاهده می کنیم که از جمله بسترسازهای اساسی در وقوع چنین فرایندی، «برهنگی» و روابط بی حدّ و حصر میان زنان و مردان است.

4. هنگامی که برهنگی زن در جامعه به ارزش تبدیل شود، پیامد طبیعی آن افزایش روزافزون آرایش و خودنمایی او در جامعه است.

در چنین جامعه ای، زن دیگر از راه علم و آگاهی و دانایی، ارزش نمی یابد، بلکه همچون عروسکی از راه جاذبه جنسی افزون تر به وسیله کسب درآمد گروهی آلوده و فریب کار و دیو صفت تبدیل می شود و کار به جایی می رسد که این اصل در جامعه پای می گیرد که «هر چه جاذبه جنسی افزون تر، ارزش شخصیتی بیشتر!»

حجاب و پاسخ به شبهات
مخالفان پدیده حجاب پرسش هایی مطرح می نمایند؛ همچون مسائل ذیل:

1. با توجه به اینکه نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند، آیا حجاب سبب انزوای این گروه بزرگ و سبب عقب افتادگی این گروه فعّال و در نهایت، تبدیل آنان به نیرویی سربار و مصرف کننده در جامعه نمی شود؟
در پاسخ به این پرسش، باید گفت: حجاب و پوشش هیچ گاه زن را در جامعه منزوی نمی سازد؛ زیرا حضور امروزین او در جایگاه های گوناگون، نادرستی این سخن را به اثبات می رساند.

2. حجاب دست و پاگیر است و زن را از فعالیت سازنده بازمی دارد.
اولاً، این پرسش زمانی درست است که منظور از «حجاب» چادر باشد، ولی اگر حجاب به معنای پوشش باشد، که چادر هم نوعی پوشش است، چنین اشکالی پیش نمی آید؛ زیرا اگر به مناطق گوناگون کشورمان بنگریم، غالب زنان روستایی در شالیزارها و دیگر عرصه های کشاورزی، فعالیت های خود را با حفظ حجاب، انجام می دهند و جالب آنکه حتی این کار را در بسیاری اوقات، بهتر و برتر از مردان به انجام می رسانند.
ثانیا، اگر بپذیریم منظور از حجاب «چادر» است و یا اصلاً حجاب زحمت دارد، چون این اصل برای سلامت و رشد جامعه مفید است، باید آن را تحمّل کرد؛ زیرا مگر دانش اندوزی زحمت ندارد؟ مگر راست گویی و دیگر ارزش های اخلاقی برخی از آزادی ها را سلب نمی کنند؟

3. حجاب طبع حریص مردان را بیشتر تحریک می کند و حرص آنان را شعله ورتر می سازد. آیا این شیوه کارآمد است؟
انسان به چیزی حرص می ورزد که هم از آن منع و هم به سوی آن تحریک شود، اما حجاب و پوشش زن در جامعه چنین نیست، بلکه حجاب از نگاه اسلام، تنها به منزله پوششی است که زن را در برابر تیرهای سهمگین نگاه مرد، که زهر گناه را با خود به همراه دارند، حفظ می کند و به او مصونیت می بخشد.

4. دلیل معقول و منطقی برای حجاب زنان چیست؟
شهید مطهّری رحمه الله می فرماید: «به عقیده ما، ریشه پدید آمدن حریم و حایل میان زن و مرد را در میل به ریاضت، یا میل مرد به استثمار زن یا حسادت مرد، یا عدم امنیت اجتماعی برای زن یا عادت زنانگی نباید جست و لااقل، کمتر در اینجا جست وجو کرد. به طور کلی، بحثی است درباره ریشه اخلاق جنسی زن از قبیل حیا و عفاف و از آن جمله است: تمایل به ستر و پوشش خود از مرد. در اینجا، نظریاتی ابراز شده است با دقیق ترین آن ها این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک الهام برای گران بها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن با هوش فطری و با یک حسّ مخصوص به خود دریافته است که از نظر جسمی، نمی تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند، از عهده زور بازوی مرد برنمی آید و از طرف دیگر، نقطه ضف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیّت و مطلوبیّت قرار داده است ... وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف خود دانست، همان طور که متوسّل به زیور و خودآرایی و تجمّل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، توسّل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز جست و دانست که نباید خود را رایگان در اختیار گذارد، بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند.»(3)

5. آیا حجاب اختصاصی به دین اسلام دارد یا در ملل و اقوام گذشته هم وجود داشته است؟
قرآن در سوره اعراف، آیه 20 راجع به آدم و حوا می فرماید: وقتی شیطان آن دو را فریفت و آن دو از درخت ممنوعه خوردند و عورت های آن ها آشکار شد، آن ها با برگ های درختان عورت های خود را پوشانیدند. پس مسئله پوشش از اول آفرینش مطرح بوده؛ زیرا کتیبه ها، سکّه ها، تندیس ها، نقاشی ها، فرش ها، ظروف نقره ای و نقش های برجسته تاریخی حاکی از آن هستند که انسان ها از روزی که پا بر این کره خاکی نهاده اند، پوشش را مراعات می کرده اند. از کتاب مقدّس برمی آید که در عهد حضرت سلیمان علیه السلام زنان علاوه بر پوشش بدن، روبند بر صورت می انداختند.(4) و باز از قرآن استفاده می شود که در عهد حضرت سلیمان علیه السلام حتی ملکه سبا، که خورشیدپرست بود، پوشش کامل داشت؛ زیرا از آیات مربوط به داستان ملکه سبا چنین به دست می آید که وقتی او وارد قصر حضرت سلیمان علیه السلام شد و خواست به نزدیک تخت او برود، چون حضرت سلیمان علیه السلام دستور داده بود کاخ را از سنگی آبگینه فرش نمایند، بلقیس دامنش را بالا کشید تا هنگام رد شدن خیس نشود. در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام نیز حجاب رایج بود؛ نامزد اسحاق وقتی او را دید، برقع بر صورت انداخت.(5) زنان ایرانی در دوره های گوناگون، از مادها، هخامنشیان، اشکانیان و سامانیان دارای پوشش بودند.
طبق قراین و شواهد موجود در ایران باستان و در میان یهود و احتمالاً در هند، حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده، به مراتب سخت تر بوده است.
ویل دورانت درباره قوم یهود می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت؛ چنان که ـ مثلاً ـ بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا میان مردم می رفت و با هر سنخی از مردم درد دل می کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»(6)
در زمان زرتشت، زنان منزلتی عالی داشتند و با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم و جامعه رفت و آمد می کردند. اما پس از داریوش، مقام زن، بخصوص در طبقه ثروتمند، تنزّل پیدا کرد. زنان فقیر، چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند، آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر، گوشه نشینی زمان حیض، که برایشان واجب بود، به تدریج امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی آن ها را فراگرفت. زنان طبقه بالای اجتماع جرئت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار، از خانه بیرون بیایند و حق نداشتند حتی پدران و برادران خود را ببینند؛ زیرا پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شدند. به همین دلیل، در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت و شمایل زنی دیده نمی شود.

پی نوشت:
2. مرتضی مطهّری، مسئله حجاب، چ 43، صدرا، 1375، ص 28.
3. مرتضی مطهری، پیشین، ص 69 ـ 70.
4. کتاب مقدّس (عهد عتیق و عهد جدید) و ترجمه فاضل خان همدانی، ولیام گلن و هنری، کتاب سرود سلیمان، تهران، اساطیر، 1380، فصل پنجم، سفر نشید الاناشید، ب 5، ص 1003، آیه 8.
5. همان، سفر تکوین، باب 24، آیه 66.
6. ویل دورانت، تاریخ تمدّن، ترجمه ابوالقاسم ظاهری، انتشارات فرانکلین و اقبال، کتاب چهارم، «عصر ایمان»، بخش سوم، «عصر عظمت».





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir
اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می‎ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب می‌‏کردم، آنگاه می‌دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله‌‏ای بی ارزش‏تر است.

امیرالمومنین امام علی علیه السلام در بخشی از خطبه خود درباره خلافت فرمودند: سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمی‏کردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می‏ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب می‏کردم، آنگاه می‏دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله‏ ای بی ارزش‏تر است.

گفته اند:در اینجا مردی از أهالی عراق بلند شد و نامه ‏ای به دست امام علیه السّلام داد و امام علیه السّلام آن را مطالعه می فرمود، گفته شد، مسایلی در آن بود که می‏بایست جواب می‏داد.وقتی خواندن نامه به پایان رسید، ابن عباس گفت یا امیر المؤمنین چه خوب بود سخن را از همان جا که قطع شد آغاز می‏کردید امام علیه السّلام فرمود:هرگز ای پسر عباس، شعله‏ ای از آتش دل بود، زبانه کشید و فرو نشست، ابن عباس می‏گوید، به خدا سوگند بر هیچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام علیه السّلام این گونه اندوهناک نشدم، که امام نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد.

متن حدیث:

أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أن لا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ

قَالُوا وَ قَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ عِنْدَ بُلُوغِهِ إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَنَاوَلَهُ کِتَاباً فَأَقْبَلَ یَنْظُرُ فِیهِ (فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهِ) قَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَوِ اطردت مقالتک مِنْ حَیْثُ أَفْضَیْتَ فَقَالَ هَیْهَاتَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ تِلْکَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَوَاللَّهِ مَا أَسَفْتُ عَلَى کَلَامٍ قَطُّ کَأَسَفِی عَلَى هَذَا الْکَلَامِ أن لا یَکُونَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بَلَغَ مِنْهُ حَیْثُ أَرَادَ.

«نهج البلاغه،خطبه3»




تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir
بازخوانی گفته‌های محمد هاشمی:
امام پرسید چه کسی گفته شعار مرگ بر... را حذف کنید؛ من گفتم اعضای بیت شما. امام عصبانی شدند و اعضای بیت را صدا کردند. همه در رفتند ...

به گزارش علمدار بصیر به نقل از نکات پرس، محمد هاشمی در گفتگویی 26 بهمن 1387  با ویژه‌نامه حضور به رابطه صداوسیمای دوران تحت مدیریتش با بیت رهبری و شخص امام(ره) اشاره و خاطرات بسیار جالبی از آن روزها عنوان کرد.

وی که در تاریخ گفتگو با بهروز افخمی ـ مدیر شبکه دوم سیما در دوران محمد هاشمی ـ سخن می‌گفت در خصوص رابطه خود با امام(ره) با اشاره به دیدارهایی منظم و گاه هفتگی و 10 روز یکبار گفت: در اخبار شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی و مرگ بر منافقین و صدام پخش می‌شد. یک شب شعار مرگ بر شوروی حذف شده بود پرس‌و‌جو کردم گفتند از بیت امام گفتند این شعار حذف شود. احمد آقا از بیت تماس گرفت و گفت امام(ره) شما را کار دارد. امام پرسید چه کسی گفته این شعار را حذف کنید و من هم گفتم. امام عصبانی شدند و اعضای بیت را صدا کردند. همه در رفتند و هیچ‌کس خدمت ایشان نرسید. بعد به من فرمودند که از این به بعد اگر چیزی از قول من گفتند بیا از خود من بپرس.

وی در ادامه به بیان برخی خاطرات دوران مدیریتش اشاره می‌کند و می‌گوید: سالگرد امیرکبیر بود و هیچ برنامه‌ای برای پخش نداشتیم. گفتیم از سریال صاحب قران یک ساعت تدوین کنند و پخش کنند. آخرین صحنه این فیلم گریه کردن زن امیرکبیر که خانم فخری خوروش آن را بازی می‌کرد، بود که با آرایش غلیظی تمام صفحه تلویزیون را می‌گرفت و گریه می‌کرد. این پخش شد فردایش امام تماس گرفتند و گفتند این چه چیزی بود که دیشب پخش کردی؟ کی زن امیرکبیر اینگونه بوده؟ این کارها چیست که انجام می‌دهید...

محمد هاشمی در خصوص جنجال یک برنامه رادیویی در خصوص اوشین هم می‌گوید: رادیو به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) یک مصاحبه‌ای داشت. زمانی بود که ما اوشین را پخش می‌کردیم. از دختر خانمی می‌پرسند الگوی شما کیست؟ می‌گوید اوشین. گوینده می‌گوید الگوی شما باید حضرت زهرا(س) باشد چرا اوشین؟ می‌گوید: حضرت زهرا(س) مال 1400 سال پیش است. ما یک الگوی امروزی می‌خواهیم... برنامه زنده بود و آقای جعفری جلوه که در رادیو بود آن را پخش کرده بود.

وی در همین زمینه ادامه می‌دهد: امام به آقای میرعماد دادستان عمومی دستور دادند که موضوع را بررسی کنند و اگر این برنامه با قصد پخش شده، افراد را اعدام کنند. چون توهین به حضرت زهرا(س) بود. آقای میرعماد احکامی صادر کرد. شش هفت نفر محکوم شدند. از 5سال انفصال تا شلاق. اما حکم اعدام به کسی ندادند. من به میرعماد زنگ زدم سراغ بچه‌ها را گرفتم. گفت دفتر من هستند و می‌خواهم بفرستم زندان قصر. گفتم نفرست تا من خبر دهم. نامه‌ای نوشتم به امام و... میرعماد زنگ زد و گفت دیگر نمی‌توانم نگه‌شان دارم. فرستادشان زندان قصر. من زنگ زدم به مدیر زندان و گفتم داخل بند نفرستنشان و سرشان را هم نتراشند. رفتم خدمت امام و گفتم من مقصرم. من مسئول صداوسیما هستم اگر اینها را مجازات کنید دیگر در صداوسیما سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و من نمی‌توانم آنجا را اداره کنم. خواهش می‌کنم شما مرا مجازات کنید. امام گفت بنویس، من آنها را عفو می‌کنم. گفتم نوشتم. نامه را خدمت امام دادم. همانجا به آقای موسوی اردبیلی نوشتند که من اینها را عفو کردم. شما آنها را رها کنید. خودم غذا گرفتم و رفتم زندان...

وی در خصوص فشارها برای پخش موسیقی از صداوسیما هم اینگونه گفت: در نماز جمعه مرا تکفیر می‌کردند که تو موسیقی پخش می‌‌کنی و می‌گویی کارهایت بر حسب نظر امام است. بگو در کجای تحریرالوسیله آمده است. در تحریرالوسیله هیچکدام از اینها مورد قبول نیست. فردای آن روز من رفتم خدمت امام. گفتم آقای گیلانی عضو فقهای شورای نگهبان آمده مرا به استناد تحریرالوسیله تکفیر می‌کند. من هیچ پاسخی ندارم. شما اگر این نوع موسیقی که ما پخش می‌کنیم، حرام می‌دانید بگویید. من که نمی‌خواهم آخرتم را برای دنیای دیگران بفروشم. امام گفتند من برخی چیزهایی که در تحریرالوسیله گفتم الان قبول ندارم. نامه‌ای خطاب به من بنویس من جواب آن را می‌دهم. امام در جواب نامه من نوشتند: خلاف در صداوسیما به طور نادر دیده می‌شود. اما دو نکته را من باید تذکر بدهم: اول اینکه اجنبی گریم نکند و دوم بیننده از روی شهوت نظر نکند.

وی در توضیح اجنبی گریم نکند، مثال ظریف و هوشمندانه امام را یادآوری می‌کند و می‌گوید: منظور امام این بود که چرا زن‌ها را مردها گریم می‌کنند و می‌گفتند: شما بعد از پایان برنامه‌ها می‌نویسید چه کسی چه کاری انجام داده است. گاهی دیده‌ام اسم گریمور مرد و زن را نمی‌آورید اما بازیگر مرد و زن دارید. من تذکر دادم اگر اجنبی گریم می‌کند، این کار را نکند.

بنا براین گزارش وی در خصوص پخش سریال اشک تمساح نیز اینگونه گفت: ما دو سریال 12 قسمتی طراحی کرده بودیم. در بخش اول موضوع لیبرال‌ها بودند و زنان هم سر برهنه در یک اتاق بازی می‌کردند. سریال جنجال برانگیز شد. چون به شاه هم می‌پرداخت. خیلی‌ها مخالفت کردند در نماز جمعه پلاکارد می‌زدند که اشک تمساح اشک مومنین را درآورد. یک شب آقای انصاری از دفتر امام زنگ زد و گفت امام گفتند امشب قسمت آخر اشک تمساح پخش می‌شود یا نه. قرار بود قسمت نهم پخش شود. من گفتم نه. سریال 12 قسمت است. انصاری گفت انگار می‌خواهند آن را جمع کنند. زنگ زدم مدیر پخش گفت بله. آقای جنتی دستور داده که چهار قسمت آخر را یکی کنیم و... زنگ زدم دفتر امام و قضیه را گفتم. امام گفتند چرا؟ گفتم دلیلش مخالفت شورای سرپرستی صداوسیماست. امام فرمودند شما اطلاعیه بدهید و بگویید سریال ادامه دارد. بعد در اطلاعیه این مطلبی را که من می‌گویم بنویسید: از خبرگانی سوال شد گفتند که ممکن است در تهیه این سریال خلاف شرع واقع شده باشد اما پخش سریال خلاف شرع نیست.

من هم اطلاعیه را نوشتم و اعلام کردم که سریال پخش شود و 12 قسمت دوم آن هم تولید می‌شود. اطلاعیه بعد از پایان سریال پخش شد. فردای آن روز شورای سرپرستی مرا احضار کردند که چرا این اطلاعیه را پخش کردی؟ گفتم شورا از من مشورت خواست برای اعلام قسمت پایانی آن هم در قسمت نهم که من برای پخش اطلاعیه مشورت کنم؟ گفتند خب این خبره تو کی بوده که گفته اشکال شرعی نداره؟ من را مسخره کردند. یکی گفت که این خبره را از آمریکا آورده است.
خلاصه ما را دست انداختند. من سکوت کرده بودم خوب که مسخره کردند گفتم اگر اصرار دارید معرفی کنم. گفتند بگو. گفتم این جمله را امام به من گفتند. رنگ اینها مثل گچ شد. گفتند بی‌خود می‌گویی. گفتم اگر می‌خواهید همین الان زنگ بزنم دفتر امام و جلوی خودتان بپرسم.

، محمد هاشمی قبول مسئولیت در صداوسیما را نیز از سر استیصال مسئولان عنوان کرده و در این گفتگو تصریح کرده است: شورای سرپرستی صداوسیما آمدند دفتر من گفتند الان به هرکسی مراجعه می‌کنیم یا استخاره‌اش بد می‌آید یا خودش نمی‌پذیرد. علی لاریجانی هم گذاشته بود و رفته بود دیگر نمی‌توانست کار کند. اینها گفتند ما الان مستاصل هستیم. من گفتم من نه رادیو را می‌شناسم و نه تلویزیون. من اینکاره نیستیم. خواستند از من قول بگیرند من گفتم باید بروم خدمت امام. من آن موقع معاون سیاسی شهید رجایی و سرپرست وزارت خارجه بودم. روز شنبه‌ای اول وقت زمانی را مشخص کردند برای ملاقات با امام. اما اینها همان شب از تلویزیون انتصاب مرا اعلام کردند. من خدمت امام که رسیدم گفتم ماجرا چیست و مرا در عمل انجام شده قرار دادند. شما حالا اگر نصیحتی دارید بفرمایید که امام گفتند صداو سیما دانشگاه عمومی و سراسری است پس باید آموزنده باشد. تلویزیون شرکت سهامی نیست که چند سهم آن متعلق به قوه قضائیه باشد یا مجلس و... متعلق به عموم مردم است و مردم باید در تلویزیون حضور داشته باشند یعنی باید مشکلات و مسائل آنان حل بشود. دیگر اینکه صداوسیمای اسلام است و غیراسلامی نباید باشد. دیگر اینکه کاری بکنید که مردم جلوی این جعبه بنشینند یعنی برنامه‌های شما باید جذاب باشد. بعد فرمودند باید صدای انقلاب را به همه دنیا برسانید.




تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir
همیشه برای من سؤال بود که چرا علی محمد باب خدای ما وچرا لقب رب اعلی را به او داده اند ازطرفی نیز این خدا توسط فردی اعدام شده بود که بین ایرانیان مقدس بود و او را شهید امیر کبیر می نامیدند.

به گزارش علمدار بصیر به نقل از دقیانوس،به مناسبت میلاد امام هادی (ع) و اینکه باخبر شدیم طی چند وقت اخیر یکی از متبریان (نجات یافته گان) بهائیت به لطف عنایات این امام از گرداب بهائیت رهایی یافته به سراغش رفتیم تا در خصوص مسلمان شدنش بیشتر بدانیم البته فرد یاد شده بنابه اصرار خودش تقاضا داشت تا تصویر و نامش افشا نشود چون از طرف بهائیان تهدید می شد و مورد ترد قرار می گرفت زیرا در خانواده های بهائیان مرسوم است فردی که از این فرقه جدا شود تمام اموال ودارایی او توسط خانواده بلوکه ومصادره و از خانواده ترد میشود که متاسفانه تعدادی از متبریان و نجات یافته گان از این فرقه ضاله بعد از ترد شدن از خانواده و جامعه بهائیت سرنوشت بسیار مشقت باری داشته اند که حتی مجبور به فروش کلیه های خود جهت امرار معاش شده اند ولی برغم این همه سختی ها حاضر به دست کشیدن از دین رهایی بخش اسلام و مذهب برحق جعفری نشده اند.

….

دلایلی که باعث شد شما به دین اسلام گرویده و مذهب تشیع را انتخاب کنید چیست؟ به نام خدا – بنده مدتی است که مسلمان شده ام و مذهب اهل بیت (ع) را انتخاب نموده ام و دلایل مختلفی برای مسلمان شدنم وجود دارد که یکی از مهم ترین دلایل آن برمی گردد به سال قبل درپی توهین به ساحت مقدس امام هادی (ع) این جانب به دلیل کنجکاوی درمورد این موضوع وارد همین فضا شدم تا طبق هدف ذاتی ام (بهائی بودنم) من هم نیز نقشی در گسترش آن داشته باشم ناخواسته بعضی مطالب را از طریق سایت های مختلف از جمله فیسبوک وکمپین هایی که به مناسبت این توهین فعالیت میکردند را مطالعه کردم وکم کم متوجه بعضی مطالب شدم و در مورد این امام وتحقیقات بیشتری کردم و پاره ای از خصوصیات آن حضرت در عمق وجودم نشست به طوری که شب تاصبح به فکر فرورفتم و مشتاق شدم زندگی آن حضرت را مطالعه دقیق کنم یک هفته طول کشید و در طول این مدت متوجه شدم که دیگر افکارم بهایی نیست ولی هنوز راجع به اسلام آگاهی نداشتم به همین سبب تحقیقاتم را را در مورد اسلام آغاز نمودم و به افراد مختلفی مراجعه کردم و در این مدت زندگانی ائمه اطهار را مورد تحقیق و بررسی قرار دادم هر روز نسبت به روز گذشته تشنه این فرهنگ شده بودم.

بعد از این مدت سران فرقه بابیت و بهائت را اینبار با چشمانی بازتر به خارج از تشکیلات بهائیت مورد مطالعه قرار دادم قبلا شنیده بودم که می گفتند بهائیان جاسوسان استعمار هستند ولی نه اینبار حس کرده بودم، به ما گفته بودند علی محمد باب رب اعلی (پروردگاربزرگ) است و حسینعلی نوری پبغمبر ما است.

همیشه برای من سؤال بود که چرا علی محمد باب خدای ما وچرا لقب رب اعلی را به او داده اند ازطرفی نیز این خدا توسط فردی اعدام شده بود که بین ایرانیان مقدس بود و او را شهید امیر کبیر می نامیدند آن زمان این سؤال برایم مطرح شد ولی تشکیلات اجازه ورود به این بحث را به ما نمی داد این موضوع گذشت ولی هر روز سؤالات در ذهنم بیشتر می شد ازجمله این که چرا بهائیان در کشتار ملت ایران در زمان شاه نقش داشتند حالا متوجه شدم که هفتاد نفر از سران ارتش پهلوی بهائی بودند ومستقیما دستور تیراندازی به سمت مردم را میدادند.

در این مدت که هر روز از بحث توهین به امام هادی می گذشت من از گذشته خود شرمنده تر می شدم تا اینکه محرم شروع شد و من میدیدم بچه شیعه ها لباس مشکی به تن داشتند ودسته های عزاداری باشور و حرارت زیاد در جیرفت به را می افتادند ولی همان روز ها تولد باب و حسینعلی نوری (پیغمبرمان) بود ومن و خانواده مان به مهمانی شبانه دعوت شدیم ودر آنجا به ما دستور دادند که شادترین لباسها را به تن کنیم و من آنجا به چشم خود می دیدم که چگونه رقص وپایکوبی برپا نموده بودند، ما مهمانانی نیز از کرمان داشتیم که برای گسترش این فضا و روحیه دادن به جوانان تشکیلات آمده بودند آن شب این سؤال در ذهنم خطور کرد که ایام، ایام شهادت سالار شهیدان است ولی چرا همه مناسبت های ما به سال شمسی بود ولی در ماه محرم تاریخ تولد باب وبها را از شمسی به قمری تغییر داده بودند این سؤال را نیز آن شب از یکی از اعضای تشکیلات پرسیدم او نیز در جواب گفت این مسائل به ما ربطی ندارد و مسئولین بیت العدل اعظم در اسرائیل این دستور را صادر فرموده اند و ما تابع بیت العدل هستیم در ادامه از او پرسیدم چرا اعضای بیت العدل عموما انگلیسی زبان هستند مگر این دین از ایران شروع نشد چرا در حال حاضر ایرانی ها نقش پر رنگی در ان ندارند و آمریکایی ها و انگلیسی ها نقششان پررنگ تر است و چرا های دیگر…

پس از این سؤالات این فرد تشکیلاتی خیلی به من شک کرده بود و از من پرسید چرا این سؤالات را می پرسی و من طفره رفتم و معذرت خواهی کردم.

آتش درونم چندین برابر شده بود و به یقن رسیده بودم که فرقه بهائیت پوشالی است و دست پرورده استکبار و استعمار است

فردای آن صبح از خواب بیدار شدم انگار آزاد شده بودم و نور حقیقت درمن روشن شده بود چنان شورحال عجیبی درمن رخ داده بود که انگار در حال پرواز بودم این یکی از شیرین ترین و شور انگیزترین لحظات زندگی ام بود

شما چه آرزویی دارید؟من آرزو دارم همان گونه که امام هادی (ع) مرا مورد هدایت خود قرار داد پدر مادر و خواهرم که خیلی وابستگی شدیدی به آنها دارم نیز با حقیقت اسلام و مذهب تشیع آشنا و مسلمان شوند و از تک تک مسلمانان تقاضامندم برای من دعا بفرمایند تا در راهی که انتخاب نموده ام موفق و ثابت قدم باشم

صحبت پایانی دارید بفرمایید؟ امیدوارم بتوانم سرباز خوبی برای رهبر و مولایم سیدعلی خامنه ای باشم و آرزو دارم ایشان نیز شفاعت مرا پیش مولا و سرورشان یعنی امام زمان (عج) نمایند.





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir
پیرو محرمانه بودن مذاکرات ژنو؛
از تدبیر کریم‌خان تا محرمانه‌های ظریف
این روزها که صحبت از محرمانه ماندن و یا محرمانه باقی نماندن مذاکرات ژنو بسیار داغ است، گویی رسانه‌های داخلی باید اثبات کنند که خود و مخاطبانشان، نامحرم نیستند.

به گزارش علمدار بصیر به نقل از سایت فرهنگ نیوز، ‌اکنون تقریباً همه کاربران اینترنت می‌دانند که دایره‌المعارف ویکی‌پدیا، اصولاً با رویکردی جهت دار فعالیت کرده و قرابت معناداری با صهیونیست‌ها دارد. در این سایت درباره موسس سلسله زندیه آمده است:

«کریم‌خان زند فردی زیرک و باتدبیر بود. او برای آرامش و رفاه مردم ایران تلاش می‌کرد و همواره برای دانشمندان ارزش والایی قائل بود. وی کارخانه‌های چینی‌سازی و شیشه‌گری در ایران احداث کرد. صنایع و بازرگانی در دوره وی رونق فراوان یافت. با این وجود غربیان وی را «پادشاهی بزرگ» نمی‌دانستند چرا که در دوره? زمامداری او به‌بیگانگان امتیازی داده نشد!»(1)

این روزها که صحبت از محرمانه ماندن و یا محرمانه باقی نماندن مذاکرات ژنو بسیار داغ است، گویی رسانه‌های داخلی باید اثبات کنند که خود و مخاطبانشان، نامحرم نیستند.

از یک سو تیم مذاکره کننده ایرانی به سرپرستی محمدجوادظریف و البته دولت یازدهم تأکید دارند که صحبت کردن درباره جزئیات مذاکره خصوصاً محتوای پیشنهادات طرف ایرانی باید کاملاً محرمانه باقی بماند چرا که توافقات صورت گرفته با طرف مقابل بر اساس عدم افشای جزئیات بوده است؛ از سوی دیگر هم رسانه‌های غربی، عربی و صهیونیستی در قالب گمانه‌زنی‌ها، درباره متن پیشنهادات ایران در مذاکرات مذکور، انواع حدس‌ها را بیان کرده‌اند.

رسانه‌های خارجی از جزئیات مذاکرات ژنوچه گفته‌اند؟

از میان انبوه اظهارات رسانه‌های خارجی که درباره مذاکرات ژنوه و محتوای پیشنهادات ایران به غرب ابراز عقیده کرده‌اند، شاید جالب‌ترین اظهارات را بتوان در رسانه آل سعود خواند.

العربیه درباره جزئیات مذاکرات ایران با گروه (1+5) به نقل از یک نشریه صهیونیستی آورده است:

«مذاکرات ایران و غرب در هفت محور صورت گرفته است.

1)      ایران از حق غنی سازی اورانیوم به هیچ وجه کوتاه نمی آید.

2)      ایران حاضر است بخشی از اورانیوم غنی شده خود را در یک باره زمانی معین تحویل دهد.

3)      ایران می تواند سطح غنی سازی خود را احتمالا تا5 درصد تقلیل دهد.

4)      ایران غنی سازی بیست درصدی را کاهش می دهد.

5)      ایران سرانجام به بازرسان آژانس اجازه بازدید از سایت نظامی پارچین را خواهد داد.

6)      ایران پروتکل الحاقی را می پذیرد.

7)      تهران  متعهد می شود که راکتور شکافت پلوتونیوم در اراک به جای غنی سازی اورانیوم در اراک به کار نگیرد.»(2)

پاسخ ظریف چه بود؟

در این میان اما خبردار شدن از واکنش ظریف هم می‌تواند جالب باشد. وزیر خارجه کشورمان گفته است: «دیدم که برخی رسانه‌های غربی از قول منابع موثق ایرانی مطالبی را در مورد جزییات خیالی طرح نوشته‌اند. برخی دوستان داخلی هم نقل کرده‌اند. من همه این مطالب را خواندم و بگذارید خیال همه را راحت کنم. همه این‌ها حدس و گمان است. هیچ کدام ارتباطی به طرح و بحث‌های جلسه ندارد. چه محتوا و چه شکل. منابع موثق رسانه‌ها خودشان هم طرح را ندیده‌اند و بهتر است اعتبار خودشان را با ادعای اطلاع از طرح خدشه‌دار نکنند.»

جناب ظریف، علیکم به دشمن‌شناسی!!!

اگر به متن سخنان جناب ظریف دقت کنیم، وی تأکید دارد که اخبار منتشر شده در رسانه‌های خارجی به‌نقل از منابع داخلی (و لابد منتقدان وزیر خارجه!) منتشر شده است و لابد همان کسانی که از سوی دولت تدبیر و امید، تحت عنوان «افراط گرا» زیر بمباران خبری رسانه‌های زنجیره‌ای قرار گرفته‌اند، با اتهام جدیدی مواجه شده‌اند و آن هم مصاحبه با رسانه‌های خارجی، خصوصاً نشریات رژیم اشغالگر قدس است!

نکته جالب آنجاست که وزیر خارجه ایران، انگش اتهام خود را به‌سمت هموطنان خود نشانه می‌رود در حالی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و نمایندگان گروه (1+5) در موارد بسیاری، محتواهای محرمانه تأسیسات هسته‌ای کشورمان را افشا کرده‌اند.

حال باید گفت در برهه کنونی، برگزاری کلاس دشمن‌شناسی برای دیپلمات‌های کهنه‌کار وزارت خارجه، امری ضروری به نظر می‌رسد.

در هر صورت  مقامات وزارت خارجه به‌عنوان متولی مذاکرات هسته‌ای، باید به این سوالات پاسخ دهند که:

1)      آیا تیم مذاکره‌کننده کشورمان ماه‌های آتی باز هم تائید خواهد کرد که ادعاهای رسانه‌های خارجی خیال‌پردازی است یا آن زمان دیگر محتوای مذاکرات افشا شده و امری دیگر به اثبات می‌رسد؟

2)      اگرادعای رسانه‌های خارجی دروغ است، چرا پاسخی دندان‌شکن و انقلابی از سوی وزارت خارجه به آنها داده نمی‌شود و یا از دولت‌های متبوع آنها درخواست نمی‌شود تا با فشار بر رسانه‌های خاطی، اقدامات تخریبی آنها را متوقف کنند؟

آقای ظریف! ما همگان محرمیم...

نهایتاً باید به وزیر خارجه محترم گفت: «آقای ظریف! شما رأی 50.7درصدی رأی‌دهندگان کشور را پشت سر دولت تدبیر و امید مشاهده می‌کنید. مبادا طوری برخورد شود که بیش از 18میلیون رأی‌دهنده که به دولت شما رأی داده‌اند را نامحرم بدانید»

و به قول خواجه حافظ:

مطرب مهتاب روُ آنچه شنیدی بگو

ما همگان محرمیم، آنچه بدیدی بگو

 

پی نوشت:

1)      کریمخان زند در ویکی پدیا

2)      گمانه‌زنی‌های العربیه از جزئیات مذاکرات ژنو

 

 





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir
بعد از آغاز به کار دولت یازدهم و قرار گرفتن قطار قوه مجریه در ریل حرکت، چهار گروه موازی در نهاد ریاست جمهوری شکل گرفت.

به گزارش‌علمدار بصیر به نقل از دانا: خبرها حکایت از آن دارد که بعد از آغاز به کار دولت یازدهم و قرار گرفتن قطار قوه مجریه در ریل حرکت، چهار گروه موازی در نهاد ریاست جمهوری شکل گرفت.

این چهار گروه حول محور اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور،نهاوندیان مسئول دفتر رئیس جمهور، صادق مشاور رئیس جمهور و حسین فریدون دستیار ویژه رئیس‌جمهور در امور اجرایی به وجود آمده است.

بر اساس این گزارش جریانی که حول محور جهانگیری وجود دارد اهداف اصلاح‌طلبان را در دولت پیگیری می‌کند و به دنبال حذف اصولگریان از دولت است.

شنیده ها حاکی است که جریان جهانگیری در مقابل جریان نهاوندیان قرار گرفته است.





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/7/30 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون