|
اعضای جدید هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس مشخص شدند.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از فارس: پس از جلسه ای که امروز در وزارت ورزش و جوانان برگزار شد اعضای جدید هیئت مدیره پرسپولیس مشخص شدند. با تصمیم جدید وزارت ورزش و جوانان علی پروین، محمد رویانیان، اکبری معاون جوانان وزارت ورزش، جمشیدی مدیرعامل پیشین پیکان و نامی وزیر ارتباطات به عنوان اعضای جدید انتخاب شدند. بدین ترتیب نژادفلاح و مالکی دیگر در هیئت مدیره پرسپولیس حضور ندارند.
تاریخ ارسال مطلب : پنج شنبه 92/4/27 | نویسنده : alamdarbasir
سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در واکنش به اظهارات وزیر امور خارجه انگلیس درباره اعلام آمادگی لندن برای بهبود روابط با تهران گفت سیاست جمهوری اسلامی توسعه همه جانبه مناسبات با همه کشورهای اتحادیه اروپا از جمله انگلیس است.
به گزارش علمدار بصیر: «سید عباس عراقچی» سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در واکنش به اظهارات اخیر ویلیام هیگ وزیر امور خارجه انگلیس در خصوص اعلام آمادگی این کشور برای تلاش در جهت بهبود مناسبات با جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد: همانگونه که رئیس جمهور منتخب در مواضع خود اعلام کردند، سیاست جمهوری اسلامی ایران توسعه همه جانبه مناسبات با همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله انگلیس با رویکرد همکاری و احترام متقابل می باشد. رئیس جمهور منتخب بر تعامل سازنده با جهان از جایگاه برابر بر اساس منافع و احترام متقابل و همچنین تنش زدایی و اعتماد آفرینی متقابل تاکید کرده اند. عراقچی افزود: در این چارچوب جمهوری اسلامی ایران به گامهای سازنده و همراه با حسن نیت با اقدامات مشابه پاسخ خواهد داد. سخنگوی وزارت امور خارجه در ارتباط با جلسه دیروز خانم اشتون و کشورهای 1+5 اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران از اعضای متعهد معاهده منع اشاعه هسته ای (ان پ تی) بوده و به تمامی تعهدات خود در چارچوب این پیمان پایبند بوده و خواهد بود. جمهوری اسلامی عمیقا بر این باور است که تنها با مذاکرات جدی و مبتنی بر حسن نیت و رویکرد گفتگو و همکاری میتوان به تفاهم دست یافت و مسیر تهدید و تحریم ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده است. بر همین اساس جمهوری اسلامی با تکیه بر اراده سیاسی ملت ایران که در انتخابات اخیر تبلور یافت در مذاکرات آتی با آژانس بین المللی انرژی و مذاکرات 1+5 حضور خواهد داشت و انتظار می رود که طرف های مقابل نیز با اتخاذ رویکردی سازنده و تعاملی و با حسن نیت به میز مذاکره بازگردند. عراقچی با اشاره به تعهد کشورمان به رعایت کنوانسیونهای بین المللی در ارتباط با تامین امنیت پرسنل دیپلماتیک و سفارتخانه ها اظهار داشت: ایران از امنیت کامل برای فعالیت سفارتخانه های خارجی و پرسنل دیپلماتیک آنها برخوردار بوده و می باشد و همواره در قبال وظایف و تعهدات خود مسئولانه عمل می کند.
منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : پنج شنبه 92/4/27 | نویسنده : alamdarbasir
مسئولان باشگاه پرسپولیس و باشگاه سپاهان به منظور توافق در برخی مسائل به وجود آمده با یکدیگر دیدار کردند.
به گزارش علمدار بصیر: پس از تنشهای به وجود آمده در فصل نقل و انتقالات و شکایتکشیهای باشگاه پرسپولیس و سپاهان از یکدیگر مسئولان این دو باشگاه تصمیم گرفتند دیداری صمیمانه با یکدیگر داشتند. از همین رو امشب محمد رویانیان به همراه جمعی از مسئولان باشگاه پرسپولیس مانند بهروز منتقمی و سعید شیرینی و مشیری سرپرست امور بینالملل با علیرضا رحیمی و مسئولان باشگاه سپاهان در آکادمی ملی المپیک دیدار کردند. طرفین ضمن گفتوگوی صمیمانه در این جلسه به توافق رسیدند تا در آیندهای نزدیک با یکدیگر تعاملات بیشتری داشته باشند. همچنین با توجه به صحبتهای انجام شده شکایتهای باشگاه پرسپولیس از سپاهان و بالعکس در کمیته انضباطی و مراجع دیگر پس گرفته میشود.
منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : پنج شنبه 92/4/27 | نویسنده : alamdarbasir
دادگاهی در ایالت فلوریدای آمریکا جورج زیمرمن قاتل «مارتین ترایوون»، سیاه پوست 17 ساله که سال گذشته به ضرب گلوله کشته شد، را بیگناه شناخت و او را از اتهام قتل تبرئه کرد.
این پرونده بار دیگر به بحثها پیرامون تبعیضهای نژادی در آمریکا دامن زده و باعث تجمعهای اعتراضی خودانگیختهای در شهرهای مختلف آمریکا از جمله سانفرانسیسکو، فیلادلفیا، شیکاگو و آتلانتا شدهاند.به گزارش علمدار بصیر: دادگاهی در ایالت فلوریدای آمریکا جورج زیمرمن قاتل «مارتین ترایوون»، سیاه پوست 17 ساله که سال گذشته به ضرب گلوله کشته شد، را بیگناه شناخت و او را از اتهام قتل تبرئه کرد. در رای هیات منصفه دادگاه فلوریدا که متشکل از 6 زن بود شلیک گلوله توسط زیمرمن به ترایوون دفاع از خود تلقی شده است. قاضی دبرا نلسون بعد از قرائت حکم تبرئه زیمرمن گفت: شما دیگر در این پرونده نقشی ندارید.زیمرمن 29ساله میگوید در دفاع از خود، ترایوون را هدف قرار داده و کشته است. این ادعا در حالی مطرح شده که تریون مارتین اسلحهای در اختیار نداشت. متن مکالمهای که دقایقی پیش از این واقعه میان جرج زیمرمن و پلیس انجام گرفته، نشان میدهد جرج زیمرمن که به عنوان نگهبان محله فعالیت میکرد، ابتدا به تریون مارتین مشکوک شده است. وی با پلیس تماس میگیرد اما پلیس به وی دستور میدهد کاری انجام ندهد تا مأموران به محل مورد نظر برسند. علیرغم دستور پلیس، زیمرمن به سمت تریون مارتین میرود و با وی درگیر میشود. او ادعا میکند برای دفاع از خودش مارتین را کشته است. این درحالیست که رای دادگاه مورد اعتراض وکیل مارتین ترایوون قرار گرفته است و طبق گزارشها گروهی از معترضان به رای دادگاه در شهر سنفورد فلوریدا تجمع کردهاند و خواستار اجرای عدالت درباره زیمرمن شدهاند. به گفته ناظران حقوق بشری در آمریکا، دادگاه زیمرمن سه موضوع بحثبرانگیز در جامعه آمریکا از جمله مساله برخورد نژادی، کنترل اسلحه و برابری در پیشگاه نظام قضایی را یک جا جمع کرده بود و به نوعی آزمون دادگاه قضایی ایالات متحده محسوب میشود. دویچه وله در خصوص جزئیات شب حادثه مینویسد؛ در این محله چند فقره سرقت رخ داده بود و آقای زیمرمن در آن شب به عنوان نگهبان محل کشیک میداد. متهم در جریان دادرسی پرونده در دادگاه اظهار کرده بود که تریوان مارتین به سمت وی حملهور شده و همین امر موجب شده تا او این نوجوان غیرمسلح را هدف قرار دهد. این پرونده در زمان دادرسی بسیار مورد توجه افکار عمومی در امریکا قرار گرفت و واکنشهای زیادی را در پی داشت، زیرا ظن آن میرفت که در ماجرای این قتل و نیز مواجه پلیس با آن انگیزههای نژاد پرستانه وجود داشته باشد. باراک اوباما، رئیسجمهوری امریکا، سال گذشته پس از وقوع این حادثه در پیام تسلیت خود خطاب به خانواده تریوان و مردم گفته بود: «اگر پسر داشتم، شبیه تریوان میبود.» قتل وی موجی از اعتراضات و ناآرامی علیه نژاد پرستی را در سراسر آمریکا به راه انداخت. تظاهرکنندگان خواستار عدم سکوت مجامع حقوق بشری و مبارزه ی بیشتر با نژاد پرستی شدند .قتل ترایوون همچنین جنجالهایی را در مورد برخورد نژادپرستانه نیروهای امنیتی آمریکا رقم زده است. کارشناسان اجتماعی میگویند، پیشداوری نژادی عاملی عمده در ادعای زیمرمن و بیگناه شناخته شدن وی است. زیمرمن شش هفته بعد از این تیراندازی تحت فشار گروه های حقوق بشری دستگیر شد. معترضان با تجمع در مقابل دادگاه مراتب اعتراض خود را به این حکم اعلام کردند و آن را سرکوب نژادی نامیدند. والدین این نوجوان سیاه پوست در دادگاه حضور نداشتند. علاوه بر تظاهرات خیابانی مردم جمع کثیری از کاربران شبکه های اجتماعی و چهره های مطرح نیز این اقدام دادگاه آمریکا را بی عدالتی دانستند و خواستار برخورد قاطع با قاتلین مارتین شدند و به حمایت از خانواده ترایوون پرداختند.
اگرچه این اجتماعات تاکنون صلحآمیز بوده است اما تظاهرات روز گذشته میامی شاهد بروز خشونت و به آتش کشیده شدن برخی اموال عمومی و حتی پرچم آمریکا بود.
گزارشها حاکی از این است که شهر واشنگتن، پایتخت آمریکا، نیز شاهد حضور گسترده مردم معترض به تبعیض نژادی در خیابانها بود. شهرهای مختلف آمریکا در سومین روز از آغاز اعتراضات نیز شاهد تظاهرات خودجوش مردم بود. نیویورک، سانفرانسیسکو و لس آنجلس از جمله شهرهایی بودند که عصر روز گذشته صحنه تظاهرات مردم خشمگین در اعتراض به رأی دادگاه فلوریدا بودند. علاوه بر این شهرها، منهتن، شیکاگو، میامی، فیلادلفیا و واشنگتن نیز صحنه اعتراض مردمی به رأی دادگاه بود. ساکنان آنها با شعار «ما هم تریوان هستیم» و «خشونت علیه سیاهپوستان را پایان دهید» به خیابانها آمدند. تظاهرات در لسآنجلس با دخالت پلیس به درگیری انجامید و حداقل یک نفر از معترضان هم بازداشت شد. اعتراضات خیابانی در سانفرانسیسکو و اوکلند نیز با درگیری میان معترضان و پلیس همراه بوده است. در اوکلند گروهی از معترضان شیشههای فروشگاهها را شکسته و به خودروهای پارک شده آسیب وارد آوردند و پرچمهای امریکا را به آتش کشیدند. در لسآنجلس نیز مردم خشمگین یک آزادراه را به طور کامل بستند و پلیس به سوی آنها گلوله پلاستیکی شلیک کرد. در نیویورک نیز با افزایش تنشها و حرکت معترضان به سوی هارلم، پلیس هفت تن را دستگیر کرد. معترضان با سر دادن شعارهایی با مضمون عدالتخواهی در میدان تایمز تجمع کردند. ال شارپتون، چهره سرشناس در زمینه حقوق مدنی امریکاییهای آفریقایی تبار حکم دادگاه را «سیلی به صورت ملت آمریکا» خوانده است. تظاهراتهای سه روز گذشته در آمریکا به حدی گسترده بود که «باراک اوباما» رئیسجمهور این کشور را نیز به واکنش واداشت. وی از آمریکاییها خواست آرامش خود را حفظ کنند و به آنها وعده داد که عدالت در مورد این نوجوان سیاهپوست اجرا شود. اوباما بار دیگر با انتقاد از افزایش خشونت در بین شهروندان، خواستار اعمال قوانین شدید برای دارندگان سلاحهای گرم شد. این در حالی است که اوایل سال جاری میلادی تلاش دولت آمریکا برای محدود کردن استفاده از سلاح، با مخالفت کنگره بینتیجه ماند. پیش از این نیز اعتراضاتی به دلیل تصویب قانون جدید حمل سلاح ایالت های مختلف صورت گرفته بود.
قانون جدید ممنوعیت در حمل سلاح نیویورک اولین قانونی است که بعد از تیراندازی و قتل عام گسترده در دبستان ایالت «کانتیکت» که به مرگ 20 کودک و 6 بزرگسال منجر شد، به تصویب رسیده است. وزارت دادگستری امریکا هم با صدور بیانیهای از تصمیم خود برای بازنگری در حکم و بررسی مجدد پرونده خبر داد. این وزارتخانه وعده داده است که بازرسان مجربِ فدرال، این پرونده را بازنگری کرده و صحت حکم صادره را بررسی کنند. «دیوید اسمیت»، استاد دانشگاه سیدنی استرالیا در مقالهای این پرونده را مجموعهای روی هم انباشته شده از بیعدالتیها نامیده است. این استاد دانشگاه مینویسد: «دستگاه عدالت کیفری آمریکا همواره به خاطر روابط نژادی در لبه تیز انتقادات قرار داشته است.» «با آمریکاییهای آفریقاییتبار نه تنها نسبت به سفیدپوستها رفتارهای سختگیرانهتری میشود، قربانی شدن آنها هم کمتر جدی گرفته میشود.» وی مینویسد: «با این تفاصیل، پرونده تریون مارتین همیشه پروندهای مرتبط با نژاد بوده، صرفنظر از اینکه چند بار ادعا شده باشد که چنین نیست. این پرونده درست از همان لحظهای که جرج زیمرمن علیرغم دستورات پلیس تصمیم گرفت با یک نوجوان سیاهپوست غیرمسلح به خاطر شباهتش با دزدهای سیاهپوست درگیر شود، نژادی بوده است.» این استاد علوم سیاسی در ادامه این گزارش به حمایت نصفه و نیمه اوباما از تریون مارتین و اینکه گفته بود اگر فرزند پسری داشت شبیه او میشد اشاره میکند و میافزاید: «حتی همین اظهار همبستگی نصفه و نیمه باعث اتهامات خشمگینانهای شد که گفتند اوباما دارد ماجرا را سیاسی میکند.» باید دید دولت اوباما که بخش قابل توجهی از آرای خود را مدیون سیاه پوستان آمریکایی است با این بحران چگونه برخورد می کند؟و آیا می تواند اقدام قانع کننده ای برای افکار عمومی آمریکا و مجامع حقوق بشری انجام دهد؟
تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/26 | نویسنده : alamdarbasir
برشی از کتاب «کرامات امام رضا(ع)»؛
آقا جون! الهی قربونت بشم، تو که این همه کبوتر بیکس را زیر بال و پرخودت گرفتی و پناهشان دادی، زیر بال و پر این کبوتر جوان من «جواد» را هم بگیر، نگذار که برود روی بام غریبهها بنشیند، فکر کن این «جواد» همان «جواد» خودت است.
به گزارش علمدار بصیر: عنایات ویژه هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، زمان و مکان نمیشناسد؛ میخواهد مسیحی، یهودی یا مسلمان باشد، فرقی نمیکند، چرا که او چراغ هدایت است و فطرتهای پاک را به خوبی راهنمایی میکند، کافی است که از با عمق وجود او را صدا بزنید و او را بخوانید.
آری! ضامن آهو آنچنان به زائران حرمش عنایت دارد که این مهر و محبت گاهی در فرسنگهای دور همراه با قاصدکی به زمین مینشیند و حاجتهای به ظاهر سخت را به لحظهای کوتاه اجابت میکند، در ادامه به ماجرایی از کرامت رضوی اشاره میشود که نه تنها دل پدری را خوشحال میسازد، بلکه کبوتران نامهبر گل خوشبختی را بر خانهای در تهران فرو میریزند تا نشان دهند که نگاه مهربانانه ثامن الحجج(ع) به زمان و مکان اختصاص ندارد. پیش از این فارس «ماجرای عنایت امام رضا(ع) به یک شهروند کانادایی» را منتشر کرده بود که اینک داستان دیگری از کتاب «کرامات امام رضا(ع)» به قلم حسین صبوری در ادامه میآید: *کبوتران نامهبر خادم حرم مطهر امام رضا(ع) مشغول خواندن قرآن است که صدای شخصی را میشنود که به او سلام میکند. سرش را که بالا میآورد، چشمش به تاجر بزرگ و دوست قدیمی و صمیمی تهرانیاش میافتد، بیاختیار از جای خود بلند میشود و در حالی که او را در آغوش میکشد و با وی مصافحه میکند میگوید: و علیکمالسلام، به به! چشم ما به جمال دلآرای دوست عزیز و قدیمی، جناب حاج قادر روشن! چه عجب از این طرفها؟! بعد از خوش و بش اولیه، هنگامی که خادم، استکان چایی را به حاج قادر تعارف میکند، میپرسد: خب حاجی! چطور شد از این طرفها، آن هم در این فصل سال که میدانم وقت سرخاراندن هم نداری؟! و حاجی در حالی که استکان خالی را به نعلبکی بر میگرداند، آهی کشیده و میگوید: راستش مجبور شدم، یعنی حال و حوصله کسب و تجارت را ندارم. میدانی که من با این همه ثروت و دارایی، تنها یک پسر دارم که در دانشگاه درس میخواند. حالا مدتی است که لیسانسش را گرفته و پایش را کرده است توی یک کفش که الا و بلا میخواهم بروم خارج! هر چه من و مادرش نصیحتش کردیم فایده نکرد که نکرد! با اینکه من و مادرش عزا گرفتیم و ته دلمان سخت مخالف بودیم، مجبور شدیم موافقت کنیم. هر چه توی گوشش خواندم که همین جا بمان، من برایت خانه میخرم، ماشین میخرم، کاسبی راه می اندازم و هر چقدر هم دلت بخواهد پول و سرمایه در اختیارت قرار میدهم، یا اگر هم میخواهیم ادامه تحصیل بدهی در همین ایران ادامه تحصیل بده، توی گوشش نرفت که نرفت! دست آخر گفتم؛ پس بیا برای خداحافظی، خدمت آقا امام رضا(ع) برسیم، بعد از زیارت آقا، به هر جایی که میخواهی بروی برو. او هم قبول کرد و الان با مادرش در هتل است. راستش قصد من این بود که به این بهانه خدمت آقا برسم و از او بخواهم یک جوری پسرم را از رفتن به خارج منصرف کند! خادم که تا این لحظه با دقت به حرفهای حاجی گوش میدهد یک دفعه توی حرفهای او میپرد و با لحنی امیدوارانه میگوید: اتفاقاً، فردا صبح زود میخواهند ضریح آقا را غبارروبی کنند. اگر دوست داشته باشی میتوانم تو را ببرم داخل ضریح تا با خیال راحت، حسابی با آقا درد دل کنی! ها؟ چطور است؟ و حاجی با بیحوصلگی جواب میدهد: خیلی ممنون. گمان نمیکنم احتیاجی به این کارها باشد، اگر آقا بخواهد کار ما را درست کند، همین طوری هم درست میکند، لازم نیست داخل ضریح برویم، اما اگر ممکن است وقتی داخل ضریحی رفتی، کمی از غبار ضریح آقا را برای تبرک و تیمن برایم بیاور. ـ ای به چشم! اینکه کاری ندارد. بعد از این گفتوگو، حاجی از دوست خادمش خداحافظی میکند و میرود، کبوتران حرم، در آسمان آبی و شفاف شهر مشهد پرواز میکنند، اوج میگیرند، چند دوری اطراف گنبد طلایی و گلدستههای آن میچرخند و در داخل صحن عتیق، کمی آن طرف تر از سقاخانه، درست همان جایی که مقدار زیادی گندم بر روی زمین ریخته شده است فرود میآیند. با خیال راحت و در امنیت کامل بر زمین نوک میزنند، دانه بر میچینند و بی آنکه از جمعیت انبوهی که آنها را محاصره کردهاند هراسی به دل راه دهند، «بق بقو» کنان، سرودهای عاشقانه سر میدهند. زن حاجی و پسر جوانش «جواد» هم در بین جمعیت اطراف کبوترها ایستادهاند و هر کدام غرق در حال و هوای خودشان بودند. جواد برای کبوتران، دانه میپاشد و مادرش در فکر کبوتر جوان خودش نم نمک اشک میریزد و زیر لب با امام رضا(ع) مناجات میکند: «آقا جون! الهی قربونت بشم، تو که این همه کبوتر بیکس و کار را زیر بال و پرخودت گرفتی و پناه شان دادی، سر و سامان شان دادی، تأمین شان کردی و نگذاشتی که به غریبهها پناهنده بشوند، زیر بال و پر این کبوتر جوان من «جواد» را هم بگیر و همین جا پیش خودمان نگاهش بدار و نگذار که برود روی بام غریبهها بنشیند، انگار کن این «جواد» همان «جواد» خودت است. من هم مثل خودت همین یک «جواد» را دارم، تو که درد دوری از تنها پسرت «جواد» را چشیدهای، نگذار این پسر از ما دور شود»! حاج خانم غرق مناجات است که ناگهان رشته افکار مناجاتیاش با صدای حاج قادر، پاره میشود: این هم غبار! وقتی رویش را بر میگرداند چشمش به شوهرش میافتد که دارد یک پاکت نامه چهار تا شده را به او نشان میدهد، با پر چادرش اشکهایش را میچیند و میگوید: اینکه یک پاکت نامه است! و حاجی در حالی که لبخندی بر لب دارد جواب میدهد: بله یک پاکت نامه است، اما تویش غبار متبرک داخل ضریح مطهر است. حاج خادم میگفت: وقتی که توی ضریح رفتم، به یادم سفارش شما آمد، اما متأسفانه فراموش کرده بودم که یک پاکت پلاستیکی برای غباری که خواسته بودید با خودم ببرم. این بود که همان داخل ضریح به دور و برم نگاه کردم، چشمم به این پاکتنامه افتاد، آن را برداشتم و مقداری غبار داخلش ریختم و خدمت شما آوردم. حالا ـ ببینم چقدر غبار متبرک داخلش هست...؟ و با گفتن این جمله، با احتیاط و به آهستگی، نامههای پاکت را باز میکند و در آن را میگشاید. جواد و مادرش هم از روی کنجکاوی به سوی پاکتنامه سرک میکشند، وقتی حاجی با دقت بیشتری به درون پاکت نگاه میکند، متوجه میشود که یک برگ نامه درون آن است. آن را در میآورد، مطالعه میکند، وقتی نامه به پایان میرسد اشکهای حاجی از دیدگانش دور شده و از روی گونههایش سر خورده در درون ریشهای جو گندمیاش گم میشوند. جواد و مادرش، نگاهی به یکدیگر انداخته و وقتی نگاهشان را به سوی حاجی بر میگردانند هم زمان میپرسند: ـ مگر توی این نامه چه نوشته است؟! و حاجی بیآنکه کلمهای حرف بزند، نامه را به دست جواد میدهد. جواد هم با صدای بلند شروع به خواندن میکند: به نام خداوند حکیمی که همه چیز به دست او است، امام رضا(ع) جان سلام! من مریم تهرانی، 19 ساله، اهل تهران هستم. با پدر و مادرم در محلهای فقیرنشین زندگی میکنم. البته چند تا خواهر و برادر ریز و درشت هم دارم. پدرم مدتی است که بدجوری مریض است و خانهنشین! البته شکر خدا بیماریاش لاعلاج نیست، ولی متأسفانه ما به دلیل فقر مالی و تنگدستی، قادر به معالجهاش نیستیم. همین باعث شده که مادر مجبور شود روزها توی این خانه و آن خانه برود کلفتی کند و طبیعی است که کسی به خواستگاری دختری نمیآید که پدرش مریض و مادرش کلفت است و وضع مالی دشواری هم دارند. آقا جان دستم به دامنت، یک کاری برای ما بکن! نامه که به اینجا میرسد، اشک گرم، میهمان خانه چشمان جواد هم میشود، جواد رو میکند به پدرش و میپرسد: ـ بابا اگر من تصمیم بگیرم که در ایران بمانم، آن هم در تهران و پیش شما، حاضری برایم چه کار کنی؟ حاجی و همسرش نگاهی به یکدیگر میاندازند. برق شادی به وضوح در چشمان هر دوی آنها دیده میشود و گل لبخند میهمان لبانشان میشود و حاجی رو به سوی جواد بر میگرداند و با دستپاچگی جواب میدهد: -هر کاری که دلت بخواهد عزیزم! من که جز تو کسی را ندارم، حاضرم تمامی ثروت و دار و ندارم را به پای تو بریزم به شرطی که به خارج نروی و همین جا پیش ما بمانی! -من به یک شرط پیش شما میمانم! -چه شرطی عزیزم؟! هر چه باشد قبول میکنم. -اینکه همین دختر را برای من بگیری، هزینه معالجه پدرش را بپردازی و سر و سامانی هم به وضع زندگیشان بدهی. -همین؟! -بله! همین! حاجی با شنیدن این جملات جلو میآید با دو دست سر پسرش را میگیرد، پیشانیاش را غرق بوسه میکند و سرش را به سینه میچسباند و میگوید: با کمال میل قبول میکنم عزیزم! با کمال میل! آن گاه نگاهش را به گنبد طلایی امام رضا(ع) میدوزد و میگوید: آقا جان! ممنونتم، خیلی آقایی! به خدا خیلی کارت درسته...! *سکانس دوم کبوتران نامهبر اتومبیل بنز، کوچههای خاکی، تنگ و پر از کودکان ژولیدهای را که با یک توپ پلاستیکی، فوتبال میزنند، یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد و بالاخره در برابر یک کوچه یک متری میایستد. حاج قادر، به همراه و پسرش از آن پیاده میشوند. جواد که یک دسته گل و یک جعبه شیرینی در دست راست دارد به زحمت با دست چپ یک بار دیگر آدرس روی پاکتنامه را چک میکند و میگوید: درست است. باید توی همین کوچه باشد. سه نفری وارد کوچه میشوند. درب اول و دوم را پشت سر میگذارند. به درب سوم که میرسند میایستند، حاج خانم جلو میرود و کوبه در را دو بار پی در پی میکوبد. ـ کیه؟ صدای دخترکی جوان است که از درون دالان منزل به گوش میرسد. حاج خانم جواب میدهد: منزل آقای تهرانی؟ - بله همین جا است. الان خدمت میرسم و لحظهای بعد در باز میشود. تا چشم حاج خانم به دخترک جوان و زیبا، اما ساده پوش و متین، میافتد لبخند زنان میپرسد: شما مریم خانم هستی؟ و دخترک با تعجب نگاهی به حاج خانم، حاج آقا و جواد میاندازد و پاسخ میدهد: بله!... ش ... شما؟! ـ ما آمدهایم حال بابا را بپرسیم. ایشان در منزل تشریف دارند؟ مریم، دستپاچه شده و جواب میدهد: ب ... بله ... خیلی خوش آمدید. بفرمایید داخل... آقای تهرانی کمی خودش را داخل بسترش جابجا میکند و میگوید: خیلی ببخشید! شما بدون اطلاع قبلی تشریف آوردید و ما هم متأسفانه غیر از چاپی، چیزی در منزل نداشتیم تا از شما پذیرایی کنیم. حالا بفرمایید چاییتان را میل کنید تا سرد نشده ... در همین موقع، صدای بر هم خوردن در حیاط به گوش میرسد. مریم به سرعت به طرف در حیاط میدود. در وسط دالان به مادرش میرسد و پیش از آنکه او چیزی بپرسد میگوید: مامان ... مامان! ... سه نفر غریبه به منزل ما آمدهاند که از همه چیز زندگی ما خبر دارند؛ یک حاج آقا، یک حاج خانم و یک جوان شیک و پیک و محترم! نمیدانم چکار دارند. میگویند میخواهند احوال بابا را بپرسند، یک جعبه شیرینی و یک دسته گل هم با خودشان آوردهاند... وقتی احوالپرسی مادر مریم با میهمانان ناشناس به پایان میرسد، آقای تهرانی سر صحبت را باز میکند: ـ خیلی معذرت میخواهم من شما را به جا نیاوردم، فرمودید از کجا تشریف آوردهاید و از کجا ما را میشناسید؟! حاج قادر دست دراز میکند و نامه را از جواد میگیرد و در حالی که آن را به دست مریم میدهد میپرسد: این دستخط شما نیست؟ و مریم با دیدن نامه غش میکند، مادر مریم دستپاچه میشود و در حالی که با دو دست محکم بر سر خود میکوبد گریه گنان میگوید: ای وای خدا! مرگم! چه بلایی بر سر دختر نازنینم آمد؟ پدر مریم هم مات و مبهوت، صحنه را مشاهده میکند و نمیتواند کلمهای بر زبان جاری کند. حاج خانم، بلافاصله مقداری از آب پارچ بر روی دست خود ریخته و بر سر و صورت مریم میپاشد. مریم نفس عمیقی میکشد و به هوش میآید و فوراً دست و پای خود را جمع کرده، مؤدبانه مینشیند و میگوید: به خدا قسم، کسی جز خدا و امام رضا(ع) و من از این نامه خبر نداشت. این نامه در دست شما چه میکند؟ پدر و مادر مریم، سرزنش کنان میگویند ـ دیگر همین را کم داشتیم! دختر این نامه دیگر چیست که تو نوشتی؟! ما آبرو داریم، ما تو را با نان حلال بزرگ کردهایم، دیگر فکر نمیکردیم تو هم اهل این برنامهها باشی و به این و آن نامه بنویسی آخر مگر... حاجی میدود وسط: ـ فکر بد نکنید این نامه، نامه خیلی خوبی است، نامهای است که مریم جان به آقا امام رضا(ع) نوشته، حالا آقا هم ما را مأمور کرده که خدمت شما برسیم و با دل و جان به مشکلات شما رسیدگی کنیم... پدر و مادر مریم نگاهی به یکدیگر انداخته و نفس راحتی میکشند. حاجی ادامه میدهد: من یک تاجر هستم و پسرم جواد هم که تازه لیسانسش را گرفته، هیچ چیز توی زندگی کم و کسر ندارد و از این جهت خدا را شکر میکنیم، حالا خدمت رسیدهایم تا از شما خواهش کنیم جواد ما را به غلامی قبول کنید. هر شرطی هم که بگذارید ما قبول میکنیم، در ضمن یک منزل خوب هم برای شما در یک محله مناسب میخریم و تمامی مخارج درمان شما را هم میپردازیم. برای عروس و داماد هم، یک خانه مناسب و ماشین و وسایل کامل منزل را فراهم میکنیم، البته، مراسم عروسی زمانی برگزار خواهد شد که شما از بیمارستان مرخص شده و سلامتی کامل خودتان را به دست آورده باشید. حالا چه میگویید؟ آقای تهرانی که سخت متعجب شده است، ابتدا کمی من و من میکند و از ترس این که مبادا منتی بر او یا دخترش از طرف خانواده داماد باشد قبول نمیکند، اما هنگامی که مطمئن میشود این کبوتران نامهبر را امام رضا(ع) فرستاده است، میگوید: باشد، قبول میکنم. من که باشم که دست رد به سینه فرستادههای امام رضا(ع) بزنم؟!
منبع:مشرق
تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/26 | نویسنده : alamdarbasir
تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/26 | نویسنده : alamdarbasir
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز با مطرح کردن علی مطهری به عنوان اصلی ترین گزینه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به ادعاهای اخیر وی در مورد نصب دستگاه شنود در دفتر کارش پرداخت.
به گزارش علمدار بصیر: روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در خبری نوشت: «وبسایت شخصی علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی پس از انتشار مطالبی مبنی بر نصب دستگاه شنود در دفتر کارش، در روز پنج شنبه فیلتر شد و در روز یکشنبه از فیلترینگ خارج شد.»
این روزنامه آمریکایی از علی مطهری به عنوان اصلی ترین گزینه برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نام برد و افزود: «مطهری سبب شد تا نمایندگان مجلس طرح سئوال از وزیر اطلاعات ایران را در روز یکشنبه کلید بزنند.
نیویورک تایمز در ادامه با اشاره به اظهارات علی مطهری مبنی بر اینکه "زمانی که با یک نماینده شناخته شده مجلس این گونه رفتار می کنند، معلوم نیست چه ظلم هایی در حق مردم عادی روا داشته می شود."، نوشت: این اظهارات نشانی می دهد که با وجود پیروزی شکننده آقای روحانی و درخواستهای وی برای آزادی بیشتر و تلاش برای بهبود اقتصاد، اختلافات و مبارزات داخلی در نظام سیاسی ایران است به احتمال زیاد ادامه پیدا خواهد کرد.
اظهارات مشاور سابق کروبی
این روزنامه آمریکایی در ادامه مدعی شد: استراق سمع در ایران شایع است. هر چند مقامات ایرانی سریعا در مورد نظارت گسترده دولت آمریکا بر ارتباطات بین المللی ایالات متحده اظهار نظر کردند، تعداد کمی از ایرانیان تاکنون درباره این اقدامات در داخل ایران به طور عمومی سوال کرده اند.
اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی در مصاحبه ای با سایت "سحام نیوز" کهوابسته به کروبی است، به بهانه ادعای مشکوک آقای مطهری مبنی بر نصب شنود در دفترش، به تخریب دستگاه های امنیتی کشورمان پرداخت.
وی مدعی شد که «مسئله شنود در دستگاه های امنیتی (ایران) امری عادی و جزو وظایف ذاتی آنان شده است.»
سخنگوی حزب اعتماد ملی در بخش دیگری از این مصاحبه با تعریف از کشورهای غربی می گوید: «سیمای کنونی حکومت های جهان نشان می دهد کشورهایی که رشد یافته و مدرن شده اند از قید و بند دستگاه های امنیتی و شرایط خفقان خود را رهانیده اند و کشورهایی که عقب افتاده و توسعه نیافته اند هنوز در قید وبند حاکم کردن شرایط امنیتی در داخل کشور خود هستند.»
وی در این گفتگو از رسوایی های اطلاعاتی غرب به ویژه آخرین مورد آن (افشاگری آقای اسنودن) سخنی به میان نیاورده است. به راستی اگر "کشورهای رشد یافته و مدرن از قید و بند دستگاه های امنیتی و شرایط خفقان رهیده اند" چرا ادوارد اسنودن به گاردین می گوید: «آژانس امنیت ملی آمریکا زیرساختی تدارک دیده که تقریبا همه ارتباطات انسانی را به صورت اتوماتیک ذخیره میکند. با استفاده از این سیستم میتوانستم ایمیلهای هر کسی را ببینم? مکالمات تلفنیاش را شنود کنم و رمزهای عبور شخصیترین اکانتهای هر کاربری را به دست بیاورم.»
برخی ناظران سیاسی معتقدند، آقای علی مطهری این بار هم با حاشیه سازی های کاملا به موقع! خود توانسته است آب به آسیاب کسانی بریزد که به هر بهانه ای درپی تخریب نظام و انقلاب اسلامی مردم ایران هستند. رویکرد آقای مطهری در این جریان با واکنش انتقادی تعدادی از نمایندگان مجلس از جمله احمد توکلی، غلامرضا تاجگردون، شجاعی کیاسری، مهدی کوچکزاده، محمد علی اسفنانی و ... نیز همراه بوده است. آقای توکلی در این باره می گوید: «هر کس کمی با این مسائل آشنا باشد میداند که این ناشیگری کار دستگاههای رسمی نیست چرا که اگر آنها قصد چنین کاری داشته باشند آنقدر دقیق انجام میدهند که به این سادگیها کشف نخواهد شد.»
تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/26 | نویسنده : alamdarbasir
رئیس پلیس آگاهی فارس از شناسایی و دستگیری سارقان به عنف که با پوشش مسافرکش، در شیراز اخاذی میکردند خبر داد.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران؛ در پی وقوع چند سرقت با پوشش مسافرکش توسط باندی از سارقان در سطح شهرستان شیراز، تحقیقات پلیس آگاهی برای شناسایی و دستگیری آنان آغاز شد. با توجه به حساسیت موضوع شناسایی سارقان به صورت ویژه در دستور کار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت. پس از انجام اقدامات اطلاعاتی و انجام چهرهنگاری، مشخصات سارقان در اختیار ماموران پلیس در سطح شهر قرار گرفت. پس از آنکه فردی به ماموران مراجعه و اظهار کرد که خودرو پیکان وی توسط دو نفر در یکی از خیابانهای مرکزی شهر توسط دو مسافرنما به سرقت رفته است، در تحقیقات به عمل آمده از وی با توجه تناقض گوییهای این فرد ماموران به وی مظنون شدند. با انجام تحقیقات لازم ماموران متوجه صوری و واهی بودن پرونده شده و در ادامه با تطابق چهره سارقان با این فرد و بازجوییهای به عمل آمده مشخص شد این فرد یکی از آن دو سارق به عنف است. در تحقیقات اولیه سه سرقت به عنف با همدستی فردی دیگری با پوشش مسافرکشنما از این سارق کشف شد. با تلاش ماموران همدست این سارق نیز دستگیر و در بازرسی از منازل آنان چهار گوشی تلفن مسروقه متعلق به شکات کشف شد. سرهنگ سیروس حیدری با تائید این خبر به باشگاه خبرنگاران؛ اظهار داشت:در ادامه تحقیقات آدمربایی، سرقتهای به عنف و توام با آزار و اذیت از هر دو نفر کشف و سارقان با قرار مناسب قانونی راهی زندان شدند.
تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/26 | نویسنده : alamdarbasir
والیبال ایران در سالهای نه چندان دور حتی در سطح اول آسیا حرفی برای گفتن نداشت و کسب عنوان پنجم آسیا نتیجه بسیار خوبی برای والیبال ایران محسوب میشد.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از مشرق: در سال های نه چندان دور والیبال ایران در سطح اول آسیا حرفی برای گفتن نداشت و ملی پوشان در آرزوی برتری مقابل قدرتهای آسیا بودند. عکس زیر مربوط به تیم ملی والیبال در سال های 74 - 75 است؛ زمانی که پنجم شدن ایران در آسیا نتیجه خوبی محسوب میشد ولی در سالهای اخیر رشد بسیار خوبی در این رشته صورت گرفت و پس از درخششهای متوالی در مسابقات جهانی نوجوانان و جوانان، اکنون بزرگسالان ایران نیز میتوانند ابرقدرتها را شکست دهند.
تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/26 | نویسنده : alamdarbasir
حسن روحانی برخلاف روسای جمهور گذشته رئیس جمهور گفتمانی نیست.
به گزارش علمدار بصیر: حسن روحانی را باید نماینده جریان معترض دانست. اعتراض به وضع موجود. اعتراض به قرائت رسمی از مدیریت کشور. اعتراض به وضعیت اقتصادی. اعتراض به تحدید آزادی و مواردی از این دست. آرای روحانی موجی شکل گرفت و باانگیزه اعلان اعتراض به صندوق ریخته شد. اعتراض قابل فهم بود؛ چه نمی خواهیم نیز روشن بود. اما اینکه چه می خواهیم نه. چه می خواهیم روشن نبود و کسانی که شعارشان "نه" بود نیز در اینکه چه بایدباشد، اتفاق نظر نداشتند. روحانی هم گفتمانی برای "آنچه باید باشد" نداشت. گفتمان روحانی بعد از انتخابات ایجاد شد. گفتمانی به نام اعتدال گرائی که خیلی ها آنرا گفتمان نمی دانند. به تعبیری اعتدال یک روش مدیریتی است نه معرفت گفتمانی.
منبع:الف
تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/26 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |