" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان
به گزارش پلیس دختری پس از گذر از 7 سالگی توسط زندانیان مورد تجاوز قرار گرفت و در نهایت در سن 12 سالگی توسط پدر و عمویش باردار شد.
علمدار بصیر: به گزارش پلیس دختری پس از گذر از 7 سالگی توسط زندانیان مورد تجاوز قرار گرفت و در نهایت در سن 12 سالگی توسط پدر و عمویش باردار شد.

 پدر ، عمو، و پدر خوانده یک دختر 12 ساله پس ازتجاوز جنسی  و باردار کردن او مورد خشم مردم بویژه مسئولین زندان قرار گرفتند.

پس از این رسوایی بسیاری از مقامات خواستار خارج نمودن کودکان و بچه ها به ویژه دخترها از زندان "سن پدرو" شدند.

به گزارش این خبرگزاری این دختر 12 ساله پس از سن 7 سالگی مورد سوء استفاده جنسی از سوی پدر و دیگر زندانیان قرار می گرفت.

سخنگوی زندانیان با رد اتهامات وارده گفت: هیچ سوء استفاده  جنسی از این دختر نشده است اما مقامات زندان باردار شدن وی را توسط بستگان دختر تائید می کنند.

زندان سن پدرو بزرگترین زندان بولیوی است که ظرفیت ان 1500 نفر است و ازبیرون با دیوارهای ضخیم وبرج های نگهبانی کاملا شبیه یک زندان است، اما با ورود به زندان دیگر خبری از زندان نیست.

رستوران، آرایشگاه مردانه و زنانه، مغازه های کوچک و مهد کودک و حتی هتل نیز دراین زندان وجود دارد و آن را شبیه به یک شهر کوچک کرده تا یک زندان.

هیچ نگهبان و یا مامور یا میله ها آهنین نیز و یا حتی لباس فرم در این زندان یافت نمی شود.

سلولها در این زندان اجاره داده می شوند ویا اگر زندانی بخواهد می تواند آنها را تا زمان اتمام محکومیت خریداری کند.

گفتنی است عجیب بودن این زندان آن را به یک جاذبه گردشگری تبدیل کرده و گردشگران آزادانه از این زندان می توانند بازدید کنند و یا حتی در هتل آن اقامت کند.

خانواده های زندانی در این زندان آزادانه می تواند خارج و یا وارد شوند.

استاد دانشگاه و تحلیل گر سیاسی کارلوس کوردئو در گفتگو با این خبرگزاری گفت: باردار شدن این دختر 12ساله حاصل غفلت مسلم مسئولین وزندانیان به ویژه خانواده وی است.

در واقع مشکل وجود کودکان در زندان است که باید هر چه زودتر بر طرف شود.

بر اساس گزارشهای بدست آمده از زندان بولیوی به نقل از این خبر گزاری دست کم 25 کودک به همراه والدین خود در این زندان بسر می برند و بیماری سوءاستفاده جنسی از دیگر خطرهای موجود برای آنها است.









تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir
رئیس، قضات و کارکنان دستگاه قضایی صبح امروز با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.
 

به گزارش علمدار بصیر: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز چهارشنبه همزمان با هفته قوه قضائیه با جمعی از قضات و کارکنان دستگاه قضایی دیدار کردند.

مهمترین محورهای بیانات ایشان در این دیدار به شرح ذیل است:

* از ملت ایران درخصوص کار بزرگ انتخابات تشکر می‌کنم. دشمنان از یک سال قبل پول‌ها خرج کردند و فشارهای آوردند که انتخابات مطابق برنامه‌ریزی منفی آنها انجام شود.

* دشمنان می‌خواستند این انتخابات یا برگزار نشود، یا با اقبال کم و بی‌اعتنایی مردم مواجه شود یا بعد از انتخابات بهانه‌هایی بوجود آید که بتوانند مقاصد شوم خود را در کشور دنبال کنند.

* آنچه اتفاق افتاد 180 درجه مخالف خواست دشمن بود؛ آیا این چیز کوچکی است که بخواهند آن را ماست مالی کنند و با تحلیل‌های آبکی از روی قضیه بگذرند.

* ملت ایران عظمتی از خود ساطع کرد و کار بزرگ و کارستانی انجام داد. در عرصه مواجهه و مقابله و خصومت و کینه ورزی دشمنان مهارت نشان داد؛ چرا این عظمت را که باید بارها بیان و تکرار شود،‌ پنهان می‌کنند.

* معنای حضور مردم این بود که به سرنوشت کشور و به نظام جمهوری اسلامی که انتخابات جزء ارکان و متون آن است، علاقمندند و به دستگاه‌های برگزار کننده انتخابات اعتماد دارند و به حرکت مستمر و پیش رونده کشور امیدوارند.

* ما به مردم گفتیم احیانا اگر کسی هست که با نظام اسلامی،دل صافی ندارد ولی برای آینده و منافع کشور اهمیت قائل است در انتخابات بیاید و این انتحابات نشان داد کسانیکه طرفدار نظام هم نیستند به نظام اعتماد دارند و میدانند جمهوری اسلامی از منافع و عزت کشور دفاع می کند.

* انتخابات ریاست جمهوری در بسیاری از کشورها با درگیری و خونریزی همراه است؛ در انتخابات شوراها به دلیل اختلافات طایفه‌ای امکان درگیری بیشتری وجود دارد اما در انتخابات اخیر حتی یک حادثه نشان‌دهنده ناامنی در کشور وسیع ایران اتفاق نیفتاد.

* دشمن از مدت‌ها قبل درباره صحت انتخابات و نسبت به مجریان و ناظران انتخابات شبهه پراکنی و تردید آفرینی می‌کردند تا مردم دلسرد شوند و پای صندوق نیایند، مردم درست برعکس عمل کردند و خود رسانه‌های تبلیغاتی دشمن نیز همان روز انتخابات نتوانستند حضور پرشور مردم را انکار کنند.

* واکنش نامزدهای انتخابات به نتیجه، با نجابت و قانون‌پذیری بود؛ برادرانه و دوستانه با رئیس‌جمهور منتخب دیدار کردند و به او تبریک گفتند. بنده لازم است که از این آقایان تشکر کنم.

* واکنش درست نامزدها کام مردم را شیرین کرد و موجب شد که ملت احساس موفقیت کنند؛ اگر بدقلقی، رفتار نانجیبانه و بهانه‌جویی می‌کردند و دعوا راه می‌انداختند، کام مردم تلخ می‌شد.

* دولت فعلی نقاط قوت فراوانی دارد؛ چقدر خوب بود وقتی معضل اقتصاد و گرانی را میگفتند،کارها و زحمات را هم بیان میکردند، این انصاف است.

* انتخابات نشان داد با همراهی مردم و هوشیاری مسئولان امنیت خوبی در کشور برقرار است؛ دستگاه‌های امنیتی هرچه می‌خواستند با تبلیغات، ابعاد این حقیقت را به این روشنی که انتخابات نشان داد، نشان دهند، نمی‌توانستند.

* اینکه بارها از حوادث سال88 شکایت و گله شد، به خاطر این است که در یک انتخابات با عظمت و با شکوه مردم احساس پیروزی می‌کردند اما عده‌ای در حالی که راه برای قانون‌گرایی وجود داشت، کام مردم را تلخ کردند و شیرینی انتخابات از مردم دریغ داشته شد.

* مردم از آن چهره‌ سیاسی که با نجابت و قانون‌مداری در قضایا برخورد می‌کند، خوششان می‌آید و آن کسانی را هم که به قانون بی‌اعتنایی و به هر بهانه‌ای از قانون واگرایی می‌کنند، شناسایی کرده و از آنها بدشان می‌آید.

* نتیجه تاکیدات فراوان بر رفتار قانون‌مدارانه این شد که  کام مردم شیرین و دل ملت شاد گردید، این باید برای همیشه درسی برای همه باشد.

* انتخابات یک پدیده برجسته و مهم، همراه با فضل الهی و لطف پروردگار بود و خداوند دل‌های ملت را هدایت کرد، نیروهای عظیم مردم وارد صحنه شد و حقیقتاً همان حماسه‌ای آرزوی خیرخواهان بود، بوجود آمد.

* همه باید به منتخب مردم کمک کنند؛ ایراد گرفتن و اعتراض آسان است، نمی‌گوییم کسی اعتراض و انتقاد نکند، اعتراض و انتقاد سالم قطعا برای پیشرفت کشور مفید است اما کار اجرایی و اداره امور کشور سخت است.

* یکی از حرف‌های ما درباره اظهارات نامزدها در تلویزیون همین است که نقاط ضعفی وجود دارد ولی نقاط قوت را هم باید دید؛ دولت کنونی نقاط قوت فراوان دارد، نقاط ضعفی هم هست اما چه کسی است که نقطه ضعف نداشته باشد.

* کارهای مهم و زیربنایی و خدمات و سازندگی‌های انجام شده در دولت غالبا در اظهارات نامزدهای محترم در دو سه هفته آخر نادیده گرفته می‌شد.

* جبهه مخالف ایران چند کشور محدود، زورگو و زیاده‌خواه که در رأس آنها آمریکا و صهیونیست‌ها هستند و به دروغ اسم خود را جامعه جهانی می‌گذارند، نمی‌خواهند موضوع هسته‌ای حل شود؛ اگر لج‌بازی آنها نبود، مسئله راحت حل می‌شد.?

* بارها تا حل مسئله هسته‌ای پیش رفته شد، حتی آژانس سندی امضا کرد که اشکالاتی که داشتند رفع شده و باید پرونده هسته‌ای برای همیشه پایان می‌یافت اما آمریکایی‌ها بلافاصله چیز جدیدی مطرح کردند تا ماجرا تمام نشود.

* جمهوری اسلامی در قضیه هسته‌ای قانونی، شفاف و با استدلال‌های منطقی عمل کرده اما دشمنان این نقطه را برای تهدید، فشار و خسته‌کردن مناسب دانسته‌اند و اگر موضوع هسته‌ای نیز نباشد، نقطه دیگری را انتخاب می‌کنند.

* ملتی که گوش به فرمان و مطابق میل و سلیقه جبهه استکبار عمل نکند، مغضوب آنهاست و حکومت‌های مطیع و سرسپرده نیز مطلوب آنهاست و در این زمینه، دموکراسی، حقوق بشر و مسئله هسته‌ای هم اهمیتی برایشان ندارد.

* جمهوری اسلامی روی پای خود و با اتکا به قدرت خود و اعتماد به خدا ایستاده و در جهات مختلف پیشرفت می‌کند؛ دشمن این را نمی‌پسندد؛ تجربه نشان داده که ملت ایران پیروز است و به دشمنان سیلی خواهد زد.

* راه جمهوری اسلامی، راه خدا، هدفها الهی  و تکیه‌گاه نیز، اراده الهی است و به توفیق و اذن خداوند در این راه هیچوقت بن‌بست وجود نخواهد داشت.

* در این انتخابات خدا دلهای مردم را هدایت کرد و حقیقتا حماسه شد؛ حال همه باید به منتخب مردم کمک کنند. اداره امور کشور کار سختی است.

* حادثه هفتم تیر افشاگر هویت پلید منافقین شد و اگر حوادث معدودی از این قبیل اتفاق نمی‌افتاد یقینا ملت نمی‌توانست چهره منافقین را اینگونه آشکار تشخیص دهد و آنها همچنان می توانستند نفوذ کنند و خود را موجه جلوه دهند.





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir
رسانه‌های مصر او را بحث‌انگیزترین و جنجالی‌ترینِ مشایخ مصر توصیف کرده‌اند. شهید شیخ حسن شحاته، رهبر مستبصر شیعیان مصر و مشهورترین خطیب جمعه در مساجد این کشور بود که برخی سخنرانی‌های او فی‌المجلس باعث شیعه‌شدن 90درصد حضار می‌شد.
به گزارش علمدار بصیر: دو هفته پیش بود که در مصر، همایشی بین‌المللی با حضور علمایی از سراسر جهان اسلام تشکیل شد که بزرگان تکفیری هم در آن حاضر بودند. در این کنفرانس، فتوای "جهاد" علیه حکومت سوریه و حزب‌الله صادر شد و با دستور شخص محمد مرسی، رئیس‌جمهور این کشور، رابطه قاهره با دمشق، به حال تعلیق درآمد. این ماجرا، در ادامه سلسله عربده‌های تکفیرهایی بود که از چند سال پیش علیه شیعیان به گوش می‌رسید و درگیری‌های داخلی سوریه هم بستری شده بود تا سرویس‌های جاسوسی جهانی با حداکثر قوا و با استفاده از رسانه‌های پرتعداد و کارکشته، به شعله‌ورتر‌کرن آن بپردازند. درخت زشت این فتنه‌انگیزی‌ها، دیروز و در آستانه ولادت امام مهدی(عج) این بار در مصر میوه‌ای تلخ داد: شیخ حسن شحاتة از علما و رهبران اصلی شیعیان مصر به همراه سه نفر از یارانش به طرز فجیعی به شهادت رسید.

 

 

از همان حدود دو هفته پیش، در روستای «ابومسلم» در منطقه «ابوالنمرس» در استان «الجیزة» در حدود 30 کیلومتری جنوب قاهره، تبلیغات گسترده علیه شیعیان شدت گرفت چنان که با کافر و نجس خواندن آنان، اهالی روستا به کشتن آنان ترغیب می‌شدند. تا آنکه شیخ حسن شحاتة در منزل یکی از اهالی روستا حاضر شده و به همراه جمعی دیگر از شیعیان روستا مشغول جشن و شادمانی میلاد امام عصر(عج) شدند. یکی از شاهدان عینی به نام یاسر یحیی می‌گوید: «وقتی اهالی روستا از حضور شیخ حسن شحاتة در روستا مطلع شدند، از صاحب منزل خواستند که او را به آنها تحویل دهد ولی صاحب منزل نپذیرفت و آنها هم شروع کردند به حمله به منزل.» در این حمله از کوکتل مولوتف استفاده شده و تلاش برای آتش زدن منزل در جریان بوده است.

یاسر یحیی ادامه می‌دهد: «اهالی پتک و کلنگ‌های بزرگی آوردند و بخشی از دیوار منزل را خراب کردند و شیعیان حاضر در منزل را خارج کردند و شروع به کتک‌زدن آنها در میدان روستا کردند و آنقدر آنها را زدند تا کشته شدند.» بعد از کشته‌شدن هم پیکرهای شهدا بر روی زمین کشیدند.

یکی دیگر از شاهدان هم می‌گوید: «تلاش کردم نجات‌شان دهم ولی اهالی مصمم بودند که آنها را بکشند.»

به گزارش شبکه تلویزیونی المنار لبنان، اهالی روستا حین زدن و شکنجه این شیعیان، شعارهای «شیعیان کافرند» و «کافر! کافر!» سر می دادند.

در این حادثه دردآور، شیخ حسن شحاتة (66 ساله) برادرش محمد شحاتة (35 ساله) و شحاتة شحاتة (55 ساله) و عبدالقادر حسنین عمر (45 ساله) به شهادت رسیده‌اند و تعداد نامشخصی از شیعیان هم زخمی شده‌اند.

 

اما شیخ "حسن شحاته" مستبصر (شیعه‌شده?) معروف، رهبر شیعیان مصر، استاد دانشگاه "الازهر"، امام‌جماعت سابق یکی از بزرگترین مساجد قاهره، مرشد مذهبی و معنوی ارتش مصر و برگزارکننده مجموعه برنامه‌های "العلم" در رادیو و تلویزیون و مساجد این کشور بود که در نهایت، روز نیمه شعبان امسال در سن 66 سالگی، در حمله چماقداران سلفی و وهابی مصر، به فیض شهادت رسید.

سال‌های سال، هزاران هزار نفر در مسجد شیخ شحاته واقع در مقابل سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره گرد هم می‌آمدند تا نماز خود را به امامت وی بخوانند و به خطبه‌ها و سخنرانی‌هایش گوش فرا دهند که همواره در آنها از حق و ولایت اهل بیت نبوت (علیهم السلام) سخن می‌گفت و ستمگران و منافقان و گروه‌های منحرف و ضاله را رسوا می‌کرد و صهیونیست‌ها را در برابر سفارت‌شان به فضاحت می‌کشاند و همین موجب می‌شد تا همواره نیروهای امنیتی مصر، از ترس، تدابیر امنیتی شدیدی در مقابل محل سخنرانی‌های شیخ اتخاذ کنند.

شیخ شحاته نه‌تنها از شیوخ و علمای الازهر به شمار می‌آمد بلکه استاد بسیاری از علما و روحانیونی بود که زمانی شاگردی وی را می‌کردند و دست‌پرورده او به شمار می‌آمدند. شیوخ بزرگ الازهر مانند "شیخ طنطاوی" که دوست نزدیک شیخ از زمان کودکی بود، وی را به‌خوبی و  از نزدیک می‌شناختند و از وفاداری و ارادت شیخ شحاته به "امیرالمؤمنین(ع)" به‌خوبی آگاه بودند اگرچه در آن زمان شیخ حسن شحاته نه "شیعی" که یک پیرو "اهل سنت" بود. با این حال همواره به دانش آموزان و اساتید خود می‌گفت "هرچه دل‌تان می‌خواهد بگویید، اما بدانید که پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین علی و فاطمه? زهرا و حسنین (علیهم‌السلام) شجره واحدی هستند که شاخه‌ها و میوه‌های آن یکی است."

به تشییع‌گرویدن شیخ شحاته آسان نبود بلکه حدود 50 سال طول کشید. شیخ حسن در رؤیای صادقه، پیامبر(ص) را دید و همین او را به پذیرش عقیده ایمان و ابراز وفاداری به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و ابراز برائت از دشمنانش در منابر و رسانه‌ها رهنمون کرد. این تصمیم او مانند بمب در مصر صدا کرد و هزاران مصری را به دنبال شیخ کشاند. برای مردم پاک‌طینت مصر تنها کافی بود تا صدای حقی را بشنوند تا حقیقت و عشق و علاقه فطری خود به اهل‌بیت وحی و عصمت و طهارت را نزد شیخ و سخنرانی‌های او بیابند.


پیکر خون‌آلود شهید شحاته که سلفی‌ها پس از به‌شهادت‌رساندن وی، آن را روی خاک کشیدند

فعالیت‌های شیخ شحاته، موجی فراگیر در سراسر مصر پدید آورد و خطبه‌ها و سخنرانی‌های شیخ در میان مردم دهان به دهان چرخید و خطابه‌هایش دژهای وهابیت و گروهک‌های ضاله و فرقه‌های منحرف را به لرزه درآورد؛ به همین دلیل، این گروهک‌ها و فرقه‌های ضاله، جنگ خود را علیه شیخ آغاز کردند تا سرانجام این حملات، منجر به بازداشت وی در سال 1996 میلادی از سوی دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی رژیم وابسته و مخلوع حسنی مبارک و به زندان افتادن وی تنها به اتهام "اعلام ولایت و وفادارای به امام علی علیه‌السلام و ترویج دوستداری و وفاداری به آن حضرت شد" اتهامی که شیخ شحاته همواره از خدا می‌خواست متهم به آن باقی بماند؛ البته او دیگر نمی‌توانست برای سخنرانی به خارج از کشور برود زیرا از سوی رژیم مبارک، ممنوع‌الخروج نیز شده بود.

درست است که اعلام این ولایت مقدس برای شیخ، هزینه زیادی در برداشت و همه چیز از جمله ابقایش به عنوان امام جماعت و ادای وظیفه دینی و مذهبی و در نهایت جانش را از او گرفت اما با این حال، شکوه و محبوبیت وی همچنان با همان قوت در اذهان مردم مصر باقی ماند تا آنها همچنان وی را از علمای بزرگ این کشور و تنها صدای حق و حقیقت و نماد مقاومت در برابر باطل و اهل گمراهی و ضلالت به شمار آورند.

از زمانی که شیخ از زندان آزاد شد از هرگونه مصاحبه و گفت‌وگو با رسانه‌های دیداری و شنیداری و نوشتاری منع شد و این در حالی بود که همه این رسانه‌ها از جمله تلویزیون رسمی مصر، پیش از شیعه‌شدن شیخ، برای گرفتن وقت مصاحبه و گفت‌وگو از شیخ حسن، از یکدیگر سبقت می‌گرفتند.

البته شیخ به علت استقبال گسترده مردمی، همچنان ویژه‌برنامه‌ای در تلویزیون مصر داشت که در نخستین برنامه پس از آزادی از زندان، به افشای غافلگیرانه شکنجه‌هایش در زندان‌های رژیم مبارک پرداخت و از ماجرای زندگی خود و عواملی که موجب توسل و تمسک وی به ثقلین یعنی کتاب خدا و عترت پیامبرش شد، سخن راند و این مصادف با ایام حزن‌انگیز محرم‌الحرام بود.



آنچه در پی می‌آید تنها گفت‌وگوی تفصیلی موجود با شهید شیخ "حسن شحاته" است که نشریه "المنبر" آن را منتشر کرده و ترجمه آن برای نخستین بار از سوی مشرق منتشر می‌شود:

* لطفاً خود را معرفی و درباره زندگی و سوابق خود برای‌مان بفرمایید.
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم. این بنده، از خدای متعال و پیامبر والامقام و ائمه اطهارش اجازه می‌گیرد و تأکید می‌کند که به فضل پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) بود که پس از سختی‌هایی که برای من 50 سال به درازا کشید، اینجانب موفق به سوارشدن بر کشتی نجات اهل بیت(ع) شدم و با لطف و فضل الهی، به ولایت علی بن ابی‌طالب و دیگر ائمه اطهار(ع) گردن نهادم که این برای من، افتخاری غیر قابل وصف و بیان است.

بنده "حسن بن محمد بن شحاتة بن موسى العنانی" هستم و در روز دوشنبه سیزدهم ذی‌الحجة سال 1365 هجری قمری برابر با دهم نوامبر 1964 میلادی در روستای "هربیط" ار توابع "ابو کبیر" در استان "الشرقیه" مصر در خانواده‌ای متوسط و از پدری که دارای سه همسر بود، به دنیا آمدم. مادر من، آخرین همسر پدرم بود و من دومین برادر از شش برادر هستم.

دوبار ازدواج کرده‌ام و از همسر اولم صاحب سه فرزند هستم، سپس وی را طلاق دادم و اکنون از همسر دومم، صاحب یک فرزند دخترم. پدرم آموزش قرآن را از هنگامی که در شکم مادرم بودم، آغاز کرد که این موضوع را خودش به من گفته بود. پس از پایان دوره شیرخوارگی و گرفتن از شیر یعنی در سن دو سالگی، مرا به مکتب‌خانه بردند تا قرآن را به دست "شیخ عبدالله العویل" فرا بگیرم، در حالی که در آن زمان، پنج سال و شش ماه داشتم و این تاریخ را از آنچه پدرم در گوشه قرآن نوشته است، دریافته‌ام.

پس از آن، وارد دومین دوره مکتب‌خانه شدم و به دست "شیخ محمد موسى شنب" آموزش دیدم و پس از او هم "شیخ عبدالحلیم عبدالنبی اسماعیل" آموزش مرا برعهده گرفت. پس از پایان دوره تحصیلات مقدماتی که در آن، رتبه اول را به دست آوردم هم راهی الازهر شدم.

درباره تألیفاتم باید بگویم که کتاب "إحیاء علوم‌الدین" را درحالی تصحیح و منتشر کردم که هنوز به سن 15 سالگی نرسیده بودم به همین دلیل آن را از هرگونه اکاذیب و دروغ‌پردازی ویرایش کردم. همچنین دارای قصاید و اشعار و رساله‌هایی همچون رساله "سراج الأمة، فی خصائص السادة الأئمه" و غیره هستم.

فعالیت مذهبی را خیلی زود آغاز کردم؛ چون پدرم همه فرزندان خود را با عشق و وفاداری به اهل بیت(ع) تربیت کرده بود و برای ما از شخصیت امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) بسیار سخن گفته بود. او به من می‌گفت: "پسرم! امیرالمؤمنین بزرگترین حامی و یاور اسلام بود؛ وقتی ایشان در کنار پیامبر(ص) راه می‌رفتند، هیچ کس جرأت آزار و اذیت پیامبر را نداشت".

نخستین بار برای خواندن خطبه‌های نماز جمعه در حالی به منبر رفتم که هنوز به سن 15 سالگی نرسیده بودم. خطبه نماز جمعه را هم خودم به دست خودم نوشته بودم اما هنگامی که از منبر بالا رفتم، نوشته‌ها را به کناری نهادم و با کمک‌خواستن از اهل بیت و به لطف برکات و عنایت‌های آنها خطبه را به پایان رساندم.

پنج سال در مسجد "الأشراف" روستای خودمان خطبه می‌خواندم و پس از آن به عنوان امام جماعت راهی مسجد "الأحراز" در روستای مجاور شدم که از برخی فتنه‌انگیزی‌ها تأثیر پذیرفته بود. دو سال امام جماعت آن مسجد بودم و در آن مدت، تمام همّ و غمّ من مقابله با دشمنان اهل‌بیت(ع) یعنی وهابی های خبیث چه در مسجد و میان مردم عامی و چه در میان اساتید دانشگاه ها و دیگر شیوخ مصر بود.

پس از آن در سال 1968 میلادی به خدمت نظام وظیفه اعزام شدم و عهده‌دار هدایت و ارشاد معنوی نیروهای مسلح مصر در یگان مهندسی ارتش و ایراد خطبه برای آنها شدم. در این دوره قصیده خود به نام "الدرة البهیة فی مدح العترة النورانیة" را سرودم و پژوهشی درباره "فاتحة الکتاب" نوشتم. همچنین در این دوره موفق شدم، شماری از مسیحیان را به اسلام بیاورم.

* می‌توانید مهم‌ترین مراحل زندگی خود را خلاصه کنید؟

1– مرحله ارتش که طی آن در جنگ ماه رمضان علیه رژیم صهیونیستی مشارکت داشتم.

2 – مرحله «الدورامون» که نام یکی از شهرهای استان «الشرقیه» است که هم دژ مستحکم إخوان‌المسلمین و هم قلعه وهابیت به شمار می‌آمد. در آنجا بود که توانستم بیش از 90 درصد دانش‌آموزان را به آیین تشییع درآورم.

3 – مرحله قاهره که از سال 1984 آغاز و تا سال 1996 میلادی ادامه یافت که اوج فعالیت‌های مذهبی‌ام را تشکیل می‌دهد و در این دوره بود که نماز جمعه را در منطقه «کوبری» ادا می‌کردم تا زمانی که از سوی نیروهای امنیتی رژیم سابق دستگیر شدم. درحالی که در آن زمان، برنامه‌هایی در رادیو قرآن کریم و رادیو مردم و همچنین همایش‌هایی در مناطق مختلف قاهره و دیگر استان‌های مصر داشتم. سپس برنامه تلویزیون هفتگی به نام "أسماء الله الحسنى" را ضبط کردم که از شبکه یک تلویزیون مصر پخش می‌شد.

* وفاداری خود به امیرالمؤمنین و ائمه اطهار(ع) را کی اعلام کردید؟

هنگامی که سینه‌ام به تنگ آمد و مشکلاتم افزایش یافتند، ولایت خود به أمیر المؤمنین (علیه السلام) را بر منابر و در تلویزیون و مطبوعات و برائتم از دشمنان اهل‌بیت(ع) را اعلام و در همه رسانه‌ها دشمنان خاندان پیامبر(ص) را لعن کردم؛ به همین دلیل در ماه ربیع‌الثانی سال 1416 هجری قمری برابر با سپتامبر 1996 میلادی بازداشت شدم. تنها اتهام من "اعلام ولایت به علی بن ابی‌طالب و ترویج و تبلیغ عشق و علاقه به ایشان" بود.

 
* لطفاً در این ارتباط بیشتر توضیح دهید؟

من از همان کودکی با عشق به خاندان اهل بیت(ع) و وفاداری به آنها بزرگ شدم اما پس از سال‌های طولانی، حق و حقیقت برای من آشکار شد که این امر طی سال 1994 تا 1996 میلادی و به دنبال دیدن رؤیایی صادقه حاصل شد. پیامبر(ص) را بر بلندای کوهی دیدم که امیرالمؤمنین(ع) از راه رسیدند و با یکدیگر به زبانی که آن را می‌فهمیدم، به سخن گفتن پرداختند. سپس پیامبر امیرالمؤمنین(ع) را برای کاری اعزام کردند و با دست چپ خود به من اشاره کردند که به دنبال ایشان حرکت کنم؛ دنبال آن حضرت به راه افتادم و از قامت مبارک‌شان، تنها گردن ایشان را می‌دیدم که در اوج زیبایی بود و من پشت سر ایشان از کوه‌ها سرازیر می‌شدم و هرگاه که می‌خواستم بر زمین بیفتم، ایشان با حرکت و اشاره دست مبارک‌شان مانع از افتادن من بر زمین می‌شدند. از خواب که بیدار شدم، دریافتم که باید تا ابد به حق و حقیقت ایمان بیاورم و در ورای امیرالمؤمنین حرکت کنم و فهمیدم که در معرض مشکلات بسیاری قرار خواهم گرفت اما با این حال به ولایت ایشان وفادار خواهم ماند.

از آن زمان، به رغم همه مشکلات، به ریسمان سخت و محکم خداوند و صراط مستقیم چنگ زدم و ولایت و وفاداری خود به اهل بیت(ع) را اعلام کردم و دشمنان اهل بیت را در همه جا رسوا کردم. اگرچه این امر برای من بهای سنگینی به دنبال داشت، اما این کمترین چیزی است که می‌توانم آن را به مولا و سرورم أمیر المؤمنین(ع) تقدیم کنم و امیدوارم آن حضرت این اندک ناچیز را از من بپذیرند.

* پس از آن بازداشت شدید؟

بله سه ماه بازداشت شدم و سپس مرا آزاد کردند.

* آیا درست است که درباره برگزاری مجالس ذکر امام حسین(ع) می‌گفتند که این اقدام شما شبیه زمینه‌سازی برای تدارک یک انقلاب علیه رژیم است؟

بنی امیه که لعنت خداوند بر آنها باد روز عاشورا را به عنوان روز عید در کشور ما مرسوم کردند و دروغ‌هایی مانند دعوت به دید و بازدید و پوشیدن لباس‌های نو و غسل و گرفتن روزه در روز عاشورا را به پیامبر(ص) بستند و به دروغ القا کردند که عاشورا روز خوشبختی بشری است.

من تمام این یاوه‌سرایی‌ها را می‌دیدم و قلبم از همه اینها به درد می‌آمد. از اینکه می‌دیدم عامه مردم این روز را جشن می‌گیرند و در آن شیرینی مخصوصی به نام "شیرینی عاشورا" پخش می‌کردند، زجر می‌کشیدم. نتوانستم جلوی خود را بگیرم. فریاد زیادم: "مردم! چگونه می‌توانید در چنین روزی جشن بگیرید و خوشحال باشید در حالی که در چنین روزی، فرزند پیامبر(ص) و نور دیدگانش را به قتل رساندند؟" و خود شروع به برگزاری مجالس عزاداری برای امام حسین(ع) کردم. من به همراه دوستانم، روزهای محرم مراسمی به یاد آن امام بزرگ برگزار و ذکر مصبیت گرفتیم و تمام طول شب گریه می‌کردیم و لباس‌های سیاه می‌پوشیدیم و چون در کنار مقام و بارگاه مطهر آن حضرت یعنی "مسجد الإمام الحسین"(ع) بودیم رژیم ترسید که ملت مصر علیه آنها بشورد و این شد که آن مصائب و بلاها را بر سر من آوردند.

* آیا آنها واقعاً تا این اندازه از ذکر امام حسین(ع) می‌ترسیدند؟

آیا به نظر شما یاد ایشان در طول تاریخ ظالمان و طاغوت‌ها را به لرزه در نیاورده است؟

* کلاً نظر شما درباره شعائر حسینی چیست؟
 
شعائر حسینی نیز مانند دیگر عبادات و آداب و رسوم دینی و مذهبی است و گریه خالصانه و از روی معرفت و شناخت، در واقع سپر امان از عذاب جهنم در روز قیامت است. به همین دلیل باید یاد ائمه و روزهای ولادت و شهادت ایشان را گرامی داشت. به نظر شما آیا فرد عاقلی می‌تواند بدون ذکر نام و یاد محبوبش به زندگی خود ادامه دهد؟

من از اقدامات برخی رژیم‌ها برای فراموش‌سازی ذکر اهل بیت(ع) تعجب می‌کنم درحالی که می‌بینیم مسیحیان یاد و خاطره و آثار برجای مانده از حضرت مسیح(ع) را گرامی می‌دارند و کلیساهایی برای ایشان برپا می‌کنند یا اینکه یهود کنار دیوار بُراق می‌ایستند و برای معبد هیکل می‌گریند و هیچ کس به آنها اعتراض نمی‌کند اما اگر ما برای امام خود بگرییم به ما متعرض می‌شوند در حالی که در رثای امام حسین(ع) همه خلقت و همه موجودات گریستند.

* جایگاه اهل بیت(ع) در شریعت چیست؟

جایگاه آنها را باید جایگاه بزرگ "امامت" به شمار آورد؛ آنها اصل و ماهیت هستی و ستارگان هدایت هستند و پس از اطاعت از خداوند و پیامبرش، اطاعت از آنها بر همه واجب و ضروری است.

* برخی از فرقه‌های اهل سنت می‌گویند که برخی از همسران پیامبر(ص) هم جزء اهل‌بیت(ع) پیامبر به شمار می‌آیند، نظر شما در این باره چیست؟

اهل بیت(ع)، اهل کساء و 9 نفر از ائمه، از سلاله حضرت حسین(ع) هستند و هیچ یک از صحابه و همسران پیامبر(ص) به این افتخار مشرف نشده‌اند و حدیث موجود در این ارتباط، بیانگر همه موضوع است.

* آیا می‌توان در میان اهل بیت(ع) فردی را بر فرد دیگر مقدم یا برتر شمرد؟

بالطبع خیر. تمام ملائکه نزدیک به بشر و همه موجودات جهان در آسمان و زمین مدح و ثنای پیامبر(ص) و آل بیت او را می‌گویند و در این بین از آل بیت(ع)، هیچ کس بر دیگری ارجحیت و اولویت ندارند.

* درباره کسانی که پیامبران(ع) را برتر از اهل بیت(ع) می‌دانند، چه نظری دارید؟

آل البیت(ع) بهترین خلق خدا پس از رسول خدا(ص) هستند و بالطبع از تمام پیامبران و فرستادگان و ملائکه برتر هستند. بنابراین از حیث مقام و مرتبه تنها پیامبر خداست که بالاتر از اهل بیت قرار دارد.

* به اعتقاد شما وظیفه امت اسلامی در برابر اهل بیت(ع) چیست؟

وظیفه سنگینی بر دوش این امت نهاده شده است. امت اسلامی باید به این امر اعتقاد کامل داشته باشند که عصمت تام و مطلق، از آنِ اهل بیت است و برای رسیدن به این باور پیش از هر چیز باید از دشمنان آنها برائت جست.

* می‌بینیم وقتی از دشمنان اهل بیت یاد می‌کنید، لحن صدای شما بسیار تند و شدید می‌شود؛ چرا؟

آنها سزاوار فراتر از اینها هستند. چون پیامبر ما بیش از تمام پیامبران الهی آزار و اذیت دیدند. پس از آن نوبت به برادر ایشان، امیرالمؤمنین(ع) رسید که در طول حیات مبارک‌شان ظلم بسیار دیدند. پس از آن بر حضرت فاطمه زهرا(ع) و نور دیدگان پیامبر(ص) شوریدند و حق ایشان را غصب کرده و با شکستن پهلو و آتش‌زدن خانه آن بزرگوار، موجب سقط جنین آن حضرت و شهادتش شدند.


خطابه‌های پرشور شهید شحاته، مردم مصر را با آموزه‌های اهل بیت(ع) آشنا کرد

 





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir

* گفته می‌شود شیعیان نباید خلفا را مورد نقد قرار دهند، تا حساسیت امت اسلامی را موجب نشوند، نظر شما در این باره چیست؟


در یکی از سفرهایم به آمریکا برای سخنرانی در همایشی درباره سید و سرورم امام حسن(ع) یکی از علمای شیعه که از انگلیس به آمریکا آمده بود، از من خواست که به خاطر حفظ رابطه‌مان با اهل‌سنت از سبّ خلفا جلوگیری کنم، من به او گفتم که من هرگز به هیچ یک از خلفا ناسزا نخواهم گفت چون خلفای مشروع و بر حق کسانی جز ائمه معصومین صلوات الله علیهم نیستند و من جز آنها کسی را به عنوان خلیفه نمی‌شناسم که بخواهم اجازه سبّ او را بدهم یا ندهم.

* درباره صحابه کدام دیدگاه متعادلی هست که مسلمانان باید از آن برخوردار باشند؟

"صحابه" کلمه‌ای جعلی و اصطلاحی ابداع‌شده است که در قرآن و احادیث پیامبر(ص) ذکری از آن نیامده است. این "صحابه" چه کسانی هستند؟ آیا آنهایی هستند که در سختی‌ها و شداید به امیرالمؤمنین پناه می‌بردند؟ من حاضرم در خصوص صحابه با کسانی که از صحابه دم می‌زنند در رسانه ها مناظره کنم.



* درباره حقیقت محمدیه چه نظری دارید و دیدگاه‌تان چیست؟

بله ما به حقیقت محمدیه ایمان و باور داریم و آن را یکی از اسرار دنیوی و اخروی هستی می‌دانیم. حقیقت محمدیه بالاترین حقیقت جهان است و ما به آن ایمان داریم.



* نظرتان درباره شیعه امامیه چیست؟
 
شیعه امامیه اهل ایمان و اهل اصلاح و بهترین و برترین بشر روی زمین هستند و از خداوند متعال می خواهیم که ما را جزء آنها قرار دهد. تشیع، مدرسه عالی فقه اسلامی و آزادی و جوانمردی و مردانگی است. شیعیان، دست‌پروردگان امیر‌المؤمنین(ع) و سربازان ابی‌عبدالله الحسین(ع) سرور آزادگان جهان و رهروان بنیانگذار تشیع در میان بشریت، سرورمان امام جعفر بن محمد صادق(ع) و وارثان ائمه معصومین هستند اما از علمای شیعه گله‌مندم.



* چه گله‌ای؟

رکود و عدم تبلیغ آیین و دین صحیح و درست در میان مسلمانان جهان و بی‌توجهی به حملات سختی که افراد جاهل و نادان بر دوستداران اهل بیت(ع) می‌کنند و علمای ما از تمام آنها بی‌تفاوت می‌گذرند و آنها هم ما را به دلیل گریستن بر سیدالشهداء(ع) و برترین انسان‌های روی زمین سرزنش می‌کنند.



* آیا امامتِ مفضول را می‌پذیرید؟

بالطبع خیر، چون وقتی آب وجود دارد، تیمم باطل است.



* نظر شما درباره کسانی که آباء و اجداد پیامبر(ص) را (نعوذ بالله) کافر و مشرک می‌دانند، چیست؟
 
آباء و اجداد پیامبر(ص) از حضرت آدم، همه یکتاپرست بودند و به این موضوع در قرآن به‌صراحت اشاره شده است.




* نظرتان درباره تشیع در مصر چیست؟

ملت مصر طبیعتاً مردمی دوستدار اهل بیت(ع) هستند اما عناصری از وهابیت بر این باورند که زیارت امام حسین(ع) موجب ورود افراد به جهنم است. باید بگویم آنچه مردم مصر کم دارند، معرفت و آگاهی است؛ بدون تردید آنها اگر به راستی آل بیت(ع) را بشناسند، آنها را خواهند پذیرفت و اگر حقیقتاً دشمنان خود را بشناسند از آنها اعلام برائت می‌کنند.


پیکر آغشته به خون شهید شیخ حسن شحاته در روز نیمه شعبان



* در گذشته الازهر با مذهب امامیه محافظه‌کارانه برخورد می‌کرد اما هم‌اکنون روی به تندروی گذاشته. حتی یکی از آنها در گفت‌وگو با مجله سعودی "المجله" شیعیان را دارای ریشه‌های یهودی خوانده است. نظر شما در این باره چیست؟

در میان علمای قدیم الازهر، افرادی مانند شیخ "عبدالله الشبراوی" و شیخ "محمد عبده" و شیخ "سلیم البشری" و شیخ شلتوت وجود داشتند، اما هم‌اکنون چنین مردانی در الازهر مشاهده نمی‌شود. به همین دلیل برخی از آنها سخنانی بر زبان می‌آورند که یا جاهل هستند و نمی‌دانند و یا می‌دانند و به عمد می‌گویند.



* درباره سفرهای خود به کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بگویید.

سفرهای بسیاری داشته‌ام که شرح و توضیح آن از حوصله این مقال خارج است. سفرهای داخل‌ام، تمام استان‌های مصر را دربر می‌گیرد. اما در خارج، شش سال تمام، ماه رمضان را در ابوظبی سپری کردم و درس‌هایی در مسجد بلال آنجا می‌دادم که از تلویزیون هم پخش می‌شد. همچنین مناقشه‌ها و مناظره‌هایی هم با شیوخ وهابی در "مسجدالحرام" و "منا" داشته‌ام. به آلمان و انگلیس و کانادا و آمریکا نیز سفر کرده و در همایش‌ها و کنفرانس‌هایی که در این کشورها برگزار می‌شد، شرکت داشته‌ام.



* چه پیامی برای مسلمانان جهان دارید؟
 
از مسلمانان جهان می‌خواهم به ولایت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار متوسل شوند و از دشمنان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) دوری کنند و همواره در اعمال خویش تعقل و تدبر کنند.

منبع:مشرق





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir
امارات متحده عربی از منظر تاریخ؛
دولت جدید امارات متحده عربی بدون عضویت راس الخیمه در دوم سپتامبر 1971 موجودیت رسمی خود را اعلام نمود. ریاست امارات به عهده شیخ زاید(رهبر ابوظبی)، معاونت آن در دست شیخ دبی و نخست وزیری در اختیار فرزندش قرار گرفت. راس الخیمه نیز در سال 1972 به عنوان هفتمین و آخرین امارت به این فدراسیون پیوست و پایتخت فدراسیون ابوظبی تعیین شد.
به گزارش علمدار بصیر: امارات متحده عربی، که در سال 1971 در پی خروج نیروهای نظامی انگلیس از شبه جزیره عربستان بنیان نهاده شد? مجموعه هفت شیخ نشین ابوظبی? دوبی? عجمان? فجیره? رأس الخیمه، شارجه و ام القوین می باشد که با  فدراسیونی سست و ناپایدار به هم پیوسته اند. شیخ نشین های امارات که در گذشته تروشال استیتز  یا امارات متصالحه خوانده می شدند. از همان ابتدای تشکیل امارات متحده عربی، امیر نشینان عرب منازعاتی بر سر میزان تمرکز? تشکیلات اداری (بوروکراسی) و نیروهای مسلح و ترکیب بودجه داشته اند که همین امر پیوند این شیخ نشین ها را تحت فشار قرار داد.

تلاش های شیخ زاید، رئیس سابق این کشور، برای تحکیم کنترل مرکزی و توزیع بار بودجه فدراسیون به طور متساوی به علت گرایش دیگر شیخ ها به سوی استقلال عمل و همچنین به علت ناهماهنگی در اعمال قدرت توسط خود شیخ زاید بی نتیجه ماند.

با این اوصاف مشخص می گردد که امارات متحده عربی در طی حدود40 سال حاکمیت خود، در زمینه تقسیم قدرت در میان سران و حرکت به سمت فدرالیسم حقیقی، با مشکلات گوناگونی دست و پنجه نرم کرده است؛ مشکلاتی که ریشه تاریخی آن بسیار برجسته می نماید. شناخت سیر تاریخی و مسیر تشکیل امارات متحده ما را در فهم اختلافات داخلی امروز این کشور یاری می کند. لذا در این نوشتار برآنیم تا به اجمال و با استناد به کتب تاریخی، گذشته کشور امارات را تورق کنیم. در ابتدا به امارات قبل از سال 1971 یعنی امارات متصالحه اشاره می شود و از حضور استعمارگران در این منطقه سخن گفته خواهد شد.


شیخ زاید

سپس به خروج نظامی استعمار از این کشور و استقلال این شیخ نشین از استعمار انگلیس توجه می شود. شکل گیری کشور امارات متحده عربی و برخی رخدادهای مهم این کشور از دیگر موضوعاتی است که تلاش می شود تا بدان پرداخته شود.  

امارات از ورود استعمار  تا  خروج استعمار انگلیس
ساکنان سرزمین های حاشیه جنوبی خلیج فارس را گروه هایی کوچک سیاه پوست که از صدها سال قبل از هخامنشیان به این سرزمین روی آورده بودند، تشکیل می داد و طبق شواهد تاریخی اعراب تا این زمان در داخل جزیره العرب سر می کردند و تنها از زمان اردشیر ساسانی تا دوره شاهپور ذوالاکتاف که سراسر عربستان عرصه نبرد ایران و روم بود، دسته هایی از اعراب توانستند به سواحل خلیج فارس راه یابند.  این ها اولین مجتمعات بشری شناخته شده ساکن در سواحل جنوبی خلیج فارس بوده اند. 

اما در قرون بعد اهمیت منطقه خلیج فارس چنان فزونی یافت که کشورهای استعمارگر نتواست از منابع سرشار این منطقه چشم بپوشند. اهمیت این منطقه برای استعماگران به دو دلیل عمده بود. نخست از این جهت که در سر راه هندوستان قرار داشت و کشورهای استعمارگر اروپایی، این کشور را انبار ثروت های بی کران، اعم از طلا و کالا به شمار می آودند.

دیگر اینکه، تسلط بر خلیج فارس برای تسلط بر راه های آبی منطقه وسیعی از آسیا و آفریقا، نقش منحصر به فردی داشت. از سال 1507 تا 1622، یعنی به مدت 115 سال، پرتغالی ها بر خلیج فارس تسلط داشتند. هنگامی که دولت پرتغال رو به افول گذاشت، این انگلیسی ها بودند که بر دریا ها مسلط شدند.

پس از خروج نیروهای پرتقالی و اسپانیانی در سال 1622 میلادی از سرزمین مسندم و جزایر هرمز و بحرین و جاسک، انگلیس توانست با استفاده از خالی بودن میدان خلیج فارس، این منطقه سوق الجیشی و تجاری که کلید رسیدن به هندوستان به حساب می آمد را دست گیرد.  بسط نفود انگلیس در حوزه جنوبی خلیج فارس باعث شد تا  انگلیسی ها ابتدا در سال 1797، جای پایی در مسقط به دست آوردند. 

این حضور مستقیم مقدمه ای شد بر تسلط همه جانبه استعمار پیر بر آنچه که بعدها امارتهای عربی جنوب خلیج فارس خوانده می شد. لازم به ذکر است که از اوایل قرن نوزده میلادی بود که اندک اندک امارت های کوچک جایگزین حکومت های یاغی سابق در سواحل جنوب خلیج فارس شد؛ قبایلی مانند عقوب و جواسم  یا قواسم در کرانه های جنوبی خلیج فرود آمدند و توانستند در اندک زمان قسمتهای مهمی از سواحل جنوبی را تحت تسلط و سکونت خود در آوردند.

بین سال های 1810 و 1820، مقاومت تجار، مردم وشیوخ منطقه در هم شکسته شد و انگلیسی ها بر سلطان نشین عمان و اراضی تحت سلطه امیرنشین ها مسلط شدند. عهدنامه ای که در سال 1820 با حاکم راس الخیمه منعقد شد، تسلط بریتانیا بر این منطقه را تثبیت کرد. انگلیسی ها در سال 1839، عدن را تصرف کردند. تمام این حوادث باعث شد تا در مدتی کوتاه، همه شیوخ منطقه تسلیم شده و با انگلیس عهدنامه "متارکه دایمی" امضا کنند.  اما علت اصلی امضای این عهدنامه از سوی انگلیسی ها را باید در تحرکات دیگر استعمارگران جستجو کرد.

در اواخر قرن نوزدهم دولت های فرانسه و آلمان و روس نیز نسبت به خلیج فارس و منافع و موقعیت آن چشم طمع دوختند. اقدامات این کشورها سبب هراس انگلیس شده و برهوشیاری این دولت افزود. این جریانات سبب شد تا انگلیس به فکر تحکیم موقعیت خود افتاده، در مقام چاره جویی بر آید لذا با یک یک امارات خلیج فارس قرداد هایی جداگانه منعقد کرد که به موجب آنها تا حدود زیادی منظور خود را عملی نمود و به هدف غایی نائل آمد.  انگلیس در این قراردادها مسئولیت اداره امور داخلی شیخ نشین ها را به خود آنان واگذار نمود.شیوخ در این قرار دادها متقبل شدند تا :

*از  واگذاری هر قسمت از خاک خود به هر دولت خارجی جز دولت بریتانیا خودداری کنند

*از عقد هر گونه قرار داد و یا هرگونه روابط با ممالک خارجی جز مملکت انگلیس تا زمان استقلال خودداری نمایند

*حق تحدیدی حدود و بسیاری دیگر از حقوق به انگلیس داده شد.

*انگلیس نیز متعهد شد تا علاوه بر قبول امور خارجی آنان، حمایت نظامی از شیخ نشین ان را نیز تقبل کند.
  
انگلیس با بستن قراردادهایی، این چنین امارات سراسر جنوب خلیج فارس را تحت حمایت و نفوذ انحصاری خود در آورد و با ایجاد پایگاه هایی در منطقه خلیج فارس، به نیروهای خود عنوان"پلیس امنیتی خلیج" بخشید.  

در این سال ها انگلیس برنامه ها و اقدامات مختلفی را در منطقه به ویژه در سرزمین های امارت های عربی عملی نمود. شاخص های تاریخی حاکی از آن است که نوک پیکان این اقدامات در جهت اتحاد امارت های عربی بود. برای مثال می توان به طرح شورای انگلیسی ها در سال 1952 اشاره کرد. در سال 1952 انگلیس پیشنهاد تشکیل یک شورا را ارائه نمود. انگلیسی ها مدعی بودند که هدف از تشکیل چنین شورایی در منطقه پیشرفت کشورهای عربی است لذا مقرر شد هر سال سه بار یا حداقل دوبار تحت ریاست نماینده انگلیس در دبی جلسه داشته باشد.

چنین به نظر می رسد که هدف از تشکیل این شورا واداشتن شیوخ و حکام ساحل صلح براتخاذ سیاست اداری واحد و در نهایت آماده کردن زمینه برای تشکیل فدراسیونی بود که نظریات تازه اش را با ایجاد آن عملی نماید.

اما پس از جنگ جهانی دوم، سر انجام نوبت به استعمار پیر رسید تا خود افول امپراطوری اش را نظار گر باشد؛ در نتیجه انگلیس مجبور شد تا در اواخر سال 1967 و اوایل سال 1968میلادی رسما اعلام نماید که قوای نظامی خود را تا اواخر سال 1971 میلادی از شرق کانال سوئز خارج خواهد ساخت. این اقدام صفحه ای جدید از تاریخ امارات را ورق زد و این سرزمین را آماده آن نمود تا یک نظام سیاسی جدید را برای خود برگزیند. 


نقشه امارات متحده امارات

امارات و  تلاش برای تشکیل یک فدراسیون
اما خروج نیروهای نظامی انگلستان، شیوخ منطقه را با مسائل متعددی روبرو می کرد که مهمترین آنها عبارت بود از : امکان اوج گیری اختلافات مرزی در شبه جزیره عربستان و دیگری رشد و سلطه جنبش های کمونیستی، نظیر آنچه در عمان واقع شد. برای رفع این نگرانی ها از یک سو و تضمین منافع آتی انگلستان، دو اقدام اساسی قبل از خروج انگلستان انجام شد، اولا شیوخ هفتگانه به صورت کشورهای مستقل درآمدند و ثانیا شش شیخ نشین استقلال یافته در تاریخ 13 آبان 1350(1971م)به یکدیگر پیوسته و کشور امارات متحده عربی را تشکیل دادند.  تشکیل کشور امارات از سوی شیوخ عرب با نیات و اهداف مختلف و بتدریج  صورت پذیرفت.

پس از اعلام تصمیم بریتانیا، در میان شیوخ خلیج فارس جنبش زیادی ایجاد شد و آنان شروع به فعالیت نمودند تا ایده بریتانیا را دایر بر تشکیل فدراسیونی از امارات خلیج به مرحله اجرا درآورند و از ترکیبی تقریبا نا هماهنگ واحدی بسازد.
 
یک ماه پس از اعلام نظر دولت بریتانیا مبنی بر خروج  سربازانش از منطقه در 17 فوریه 1968، شیوخ ابوظبی و دبی با هم ملاقاتی انجام دادند. در این ملاقات اختلاف مرزی بین دو امیر نشین برطرف گردید و متفقا طرح ایجاد اتحادیه ای را پی ریزی کردند. این اتحادیه در واقع فدراسیونی بین دو امیر نشین بود که صاحب پرچم، سیاست خارجی، دفاع، امنیت، آموزش و پرورش و بهداشت واحدی شدند.

این دو از 7 امیرنشین دیگر دعوت کردند که به فدراسیون آنان بپیوندند. روز 25 ژانویه 1968 کنفرانسی با حضور 9 شیخ نشین در دبی برگزار شد. در همین کنفرانس طرح تشکیل "فدراسیون امارات متحده عربی" مورد تصویب قرار گرفت.  سران امارات خلیج فارس "ظاهرا داوطلبانه" آمادگی خود را برای تشکیل اتحادیه یا فدراسیونی از امارات خلیج فارس اعلام داشتند. انگلستان نیز مکرر اعلام می کرد که اقدام سران امارات ناشی از تمایلات درونی خودشان و تشخیص منافع ملی شان بود و حکومت انگلیس در میان نقشی ندارد.

اما تکوین یک امارات واحد از شیخ نشین های خلیج فارس امری دشوار و غیر ممکن می نمود ولی جبر سیاسی ناشی از تصمیمات پانزدهمین اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مشکلاتی که در راه دولت انگلیس برای حفظ موجودیت و منافع او در خلیج فارس وجود داشت عواملی بودند که راه تکوین اتحادیه امارات را هموار می ساختند. 

فدراسیون عملا فعالیت خود را از 30 مارس 1968 آغاز کرد. بعد از کنفرانس دبی ، شورای عالی فدراسیون چندین مرتبه طی ماه های آخر سال 1968 و تمامی سال 1969 به منظور به اجرا درآوردن تصمیمات کنفرانس، تشکیل شد. اما در طول همین جلسات بود که به اختلافات بر سر مسائل بین شیوخ رخ داد. اختلافات ظاهرا برسر مسائلی همچون تعیین رئیس فدراسیون، مقر فدراسیون ، تعداد نمایندگان هر امارت و نحوه تصمیم گیری نهایی بود. چهارمین آخرین جلسه شورای عالی در 24 اکتبر 1969 در ابوظبی تشکیل گردید و به همان دلایلی که ذکر به ناکامی انجامید.  اما در پایان فدراسیون  متشکل از 9 امیر شکست خورد و سه شیخ نشین به شرح زیر مستقل شدند:

اوت 1971 بحرین مستقل شد و با انگلیس یک قرارداد دوستی 10 ساله امضا کرد.

ژوئیه 1971 قطر نیز به استقلال دست یافت.

ژوئیه 1971 راس الخیمه از اتحادیه جدا شد.

دولت جدید امارات متحده عربی بدون عضویت راس الخیمه در دوم  سپتامبر 1971 موجودیت رسمی خود را اعلام نمود. ریاست امارات به عهده شیخ زاید(رهبر ابوظبی)، معاونت آن در دست شیخ دبی و نخست وزیری در اختیار فرزندش قرار گرفت.  راس الخیمه نیز در سال 1972 به عنوان هفتمین و آخرین امارت به این فدراسیون پیوست و  پایتخت فدراسیون ابوظبی تعیین شد.

 فدراسیون  امارت متحده عربی
پس از تشکیل فدراسیون امارات شرایط چگونه پیش رفت؟ ابوظبی و دوبی تولیدکنندگان ثروتمند نفت بوده و بقیه نسبتاً فقیر بودند. شیخ زاید از ابوظبی از ابتدای تشکیل حکومت مرکزی رئیس جمهور آن بود. شیخ راشدالمکتوم از دوبی نایب وی شد. زاید به همراه ” شورای عالی حکام" ( هیئتی متشکل از هفت شیخ) که به عنوان عالی ترین مقام قانونگذاری و اجرائی عمل می کند? حکم راند.

در ابتدا نهادهای رسمی حکومت مرکزی ضعیف بود. همه حکام از قدرت مع تنابهی در شیخ نشین های خود برخوردار بودند و زاید(حاکم امارت ابوظبی)و راشد(حاکم امارت دبی) پرنفوذترین ایشان در حکومت فدرال هستند. سیاست در امیرنشین ها تحت سلطه یک طبقه برگزیده به نمایندگی از سوی خاندان های حاکم و همدستان ایشان می باشد.

شخصیت های برجسته صنف تجار و رؤسای قبایل نیز به عنوان شرکای پایین رتبه مطرح بوده و عمدتاً نقش مشاور و همکار را بر عهده دارند.  حکومت مطابق سنتهای قبیله ای اداره می گردد. تصمیمات مملکتی نشانگر توافق خاندانی و قبیله ای و عرف مذهب به نسبت های مختلف می باشند. تکیه بر سنن و فقدان مخالفت فعال با حکومت شیخ ها این شبه را ایجاد نموده است که نظام به خوبی عمل کرده و مرکز قدرت برای همه به آسانی قابل دسترس می باشد. طبقات بالای جامعه قادرند مستقیماً با حکام تماس بگیرند.

اما اساسی ترین خطر داخلی که امارات را تهدید می نمود? رقابتهای کهن سلطنتی در میان شیخ نشین بود. شیخ ها هنوز نمی توانستند بپذیرند که قدرت و امتیازات در اختیار گروهی قرار داشته باشد که استقلال سنتی اشان را تهدید نموده و احتمالاً منافع شخصی آنان را تأمین ننماید. اختلافات فراوانی در ارتباط با مسائلی چون محل پایتخت حکومت فدرال? توزیع پستهای هیئت دولت ?نمایندگی شیخ نشینهای فقیرتر? بودجه فدرال و مرزهای نامشخص? وجود دارد.

اختلاف میان زاید که طرفدار اصلی فدراسیون و یک حکومت مرکزی مقتدر بود و راشد که حامی اصلی حقوق سران شیخ نشین هاست هسته مرکزی این مشاجرات را تشکیل می داد. نزاع این دو در ارتباط با چگونگی تقسیم قدرت و اعمال آن و کیفیت توزیع طرح های توسعه در میان یکایک امیرنشین ها بزرگترین خطری است که آینده فدراسیون را تهدید می نمود.

در واقع تشکیل امارات متحده عربی آغازی بود بر رقابت میان امیرنشین ها. این مسئله با طرح هایی که تنها به منظور کسب شهرت پیشنهاد شد، کاملا قابل فهم بود. چهار فرودگاه بین المللی که فاصله میان هر یک برابر با چهار ساعت رانندگی است ساخته شد و ساختن سه فرودگاه دیگر نیز جزء برنامه بود.

در جنگ ایران و عراق، امارت‌های این کشور، به ویژه شیخ‌نشین دبی، سالیانه حجم معاملاتی بیش از هشتاد میلیارد دلار از طریق جنگ ایران و عراق و ترانزیت کالاهای ایرانی برای دو کشور در حال جنگ ارسال می‌کردند. آنها به تدریج که دارای وضعیتی مناسب‌تر در منطقه شدند، صلاح خود را بر این دیدند که علاوه بر توجه به نفت ایران، به خاک ایران هم دست درازی کنند.

شیخ‌نشین ابوظبی که از ابتدای حکومت امارات حاکم بوده است، تلاش کرده تا این موضوع را سیاسی نشان دهد و او بوده که به خاک ایران نگاه تجاوزگرانه داشته است. با این حال از سوی دیگر، امارت دبی که تاکنون بیشترین حجم فعالیت تجاری را با ایران داشته، عمدتا از سیاست‌های ابوظبی در مورد ایران به صورت محدود انتقاد می‌کرده و سعی داشته حجم مبادلات اقتصادی را در قالب جاده‌ یکطرفه صادرات به تهران نگه دارد.

شیخ‌نشین‌ها دارای اختلافات زیادی با یکدیگرند. شکل‌گیری یک ارتش واحد در زمان تشکیل امارات متحده یکی از مشکلات آنها بود، چراکه امارت‌های بزرگ می‌خواستند نیروهای دفاعی خود را حفظ کنند، اما امارات کوچک تمایل به شکل‌گیری ارتش واحد داشتند. با این حال ابوظبی از این امر تخطی کرد و نیروی خود را به پنج برابر نیروهای نظامی دیگر امارات رساند که نهایتا این مسئله در سال 1976 به تشکیل یک ارتش فدرال منجر شد. به این ترتیب سه ارتش مجزا با فرماندهی جداگانه در غرب و مرکز و شمال و زیر نظر فرزندان ارشد امیران ابوظبی، دبی در رأس‌الخیمه هستند.

در نهایت باید گفت اختلاف ریشه‌ای در قانون اساسی امارات متحده عربی است. از سال 1971 که قانون اساسی موقت نوشته شد، قرار بود پس از پنج سال از شکل‌گیری امارات در این قانون تجدیدنظر شود، ولی به دلیل اختلافات فراوان، هر پنج سال فقط به تمدید همان قانون پیشین اکتفا می‌شود و اگر روزی قرار باشد که در قانون جدید، اختیارات هر یک از این امارات کم شود، شرایط کاملا تغییر خواهد کرد. اختلافات شدید سنتی، قبیله‌ای، نژادی و حسادت و رقابت بین شیخ‌نشین‌ها نیز وجود دارد که در عملکرد تجاری آنها وقتی که بندر دبی در حال شکوفایی بود، آنها قصد ضربه زدن به آن را داشتند، نمود یافت. آنها همیشه برای بقای خود احتیاج به یک دشمن فرضی خارجی دارند که شرایط آنها را تغییر دهد.  

مهمترین وقایع امارات پس از تشکیل فدراسیون :
اشغال کشور کویت در سال 1990 و آزاد سازی آن در سال 1991: امارات متحده عربی با نیروهای نظامی خود در آزادسازی مشارکت کرد.

پایان جنگ داخلی در لبنان در سال 1990و آغاز کمک های امارات در جهت بازسازی لبنان.

مشارکت نیروهای امارات با نیروهای حافظ صلح بین المللی در کوزوو و بازگشایی تمام بیمارستان های دولتی به منظور پذیرش افراد غیر نظامی زخمی شده در جنگ.

مشارکت امارات با 700 نیروی نظامی به همراه نیروهای حافظ صلح بین المللی در سومالی در سال 1993

مرگ شیخ زاید بن سلطان آل نهیان ، حاکم ابوظبی و رئیس جمهور امارات در سال 2005 ، جانشینی پسر او شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان؛که از سوی شورای عالی فدراسیون انتخاب شد.

منبع:مشرق





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir
12 اقتصاددان و یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در تشریح باید‌های اقتصادی دولت آینده، تاکید دارند که مهار تورم و بیکاری باید از اولویت‌های اصلی دولت یازدهم باشد.

به گزارش علمدار بصیر: کمتر از دو ماه آینده دولت یازدهم مستقر خواهد شد و از همان ابتدا باید سیاست‌های اقتصادی خود را تبیین و اجرایی کند. اولین رویکرد‌ها معمولا در قالب لایحه بودجه سالانه خود را نمایان خواهد کرد و در سال‌های بعد، متغیرهای اقتصادی در بخش پولی مالی نگاه دقیق‌تری برای قضاوت فراهم می‌کند. در این گزارش اولویت‌های اقتصادی از نگاه 12 اقتصاددان که یکی از آنها مشاور اقتصادی رئیس جمهور منتخب است و همچنین یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس مورد بررسی قرار گرفته است.
محمود الله‌یاری سه اولویت اقتصادی دولت آینده را اینگونه تشریح می‌کند: اولین اولویت اقتصادی دولت آتی التزام به انضباط مالی است؛ به عبارت دیگر نبودکسری بودجه. چرا که افزایش کسر بودجه و عدم التزام به انضباط مالی باعث افزایش حجم نقدینگی و تورم می‌شود.
وی می‌گوید: اولویت دوم اقتصادی، موضوع عدالت اجتماعی است که دولت باید شاخص‌های مربوط به عدالت اجتماعی مانند ضریب جینی یا منحنی لورنس را متعادل کند به این معنا که این اختلافی که بین دهک‌های درآمدی که ناشی از تورم به وجود آمده است را به نحوی متعادل کند.
این کارشناس اقتصادی اولویت سوم اقتصادی را توجه به نقش بازار در تعیین قیمت‌ها عنوان کرده و تاکید می‌کند: دولت باید قیمت‌های چندگانه و تبعیض قیمت که با وجود نبود کشش متفاوت در بازارهای مختلف باعث رانت می‌شود را برطرف کند.
*احیای سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و تک‌نرخی کردن ارز دو اولویت اصلی دولت آینده
اما حسینی هاشمی، کارشناس مسائل اقتصادی اولین اولویت دولت آینده را ایجاد سازمان‌ها و نهادهای مالی و بودجه‌ای و احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور می‌داند و معتقد است که در این صورت شاهد ایجاد یک نظم مالی و بودجه دقیق و منطقی و برخوردار از منابع و مصارف کارشناسی خواهیم بود.
به گفته وی بهبود روابط سیاسی و اقتصادی با شرکای خارجی به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس و کاستن از تنش در روابط خارجی با دیگر کشورها، بهبود نظام مدیریت اقتصادی کشور و احیای نهادهای پژوهشی و شوراهای تصمیم ساز اقتصادی باید مورد توجه قرار گیرد.
تک نرخی کردن ارز اولویت سومی است که حسینی هاشمی از آن به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای نظام اقتصادی ایران در سال‌های گذشته یاد می‌کند و می‌گوید که این دستاورد در سال‌های اخیر از دست رفته، ارزش پول ملی کاهش یافته و نقدینگی به شکل بی‌سابقه‌ای بالا رفته و نرخ تورم هم روند فزاینده‌ای به خود گرفته است.
*دولت آینده کنترل تورم و نقدینگی را محوریت برنامه‌های خود قرار دهد
محمدسعید اربابی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هم کنترل نقدینگی با هدف کنترل تورم را اولویت اول دولت آینده می‌داند و می‌گوید: در چند سال اخیر به دلیل پرداخت نقدینگی به خانوارها با اجرای هدفمندی یارانه‌ها، شاهد تزریق نقدینگی در جامعه هستیم که به صلاح اقتصاد کشور نیست و به تورمک دامن می‌زند.
وی می‌گوید: اولین اولویت دولت آینده این است که از طریق اوراق مشارکت، فروش سهام و غیره این نقدینگی را از جامعه جمع‌آوری و وارد مدار توسعه طرح‌های عمرانی کشور کند تا بدون افزایش رشد پایه پولی از این محل، از ظرفیت‌های اقتصادی کشور برای توسعه زیرساخت‌ها استفاده کند.
به گفته وی دولت آینده باید زمینه کاهش تورم را از طریق کاهش نقدینگی و حرکت به سمت تولید دنبال کند.
اربابی در خصوص رویکرد دولت آینده در کاهش اثرات تحریم تاکید می‌کند: با استفاده از موقعیت‌های مناسب در کشور و از طریق مراودات بین‌المللی و به خصوص بحث مذاکراتی که اکنون در بحث انرژی هسته‌ای وجود دارد، می‌توان برخی از موانع رشد اقتصادی را از طریق تعامل و تبادل رفع کرد.
* دستیابی به توسعه پایدار اولویت اول دولت یازدهم
عباسعلی نورا، کارشناس اقتصادی در خصوص اولویت‌های اقتصادی دولت آینده تاکید می‌کند: قطعا اولویت اول اقتصادی دولت آینده باید ساماندهی اقتصاد آن هم به سمت اقتصاد پایدار باشد، در غیر اینصورت با چالش‌های بسیار شدیدی مواجه خواهیم شد.
وی ادامه می‌دهد: در اقتصاد پایدار باید شاخص‌های اقتصادی معرفی شوند، یعنی رئیس جمهور آینده در ابتدا باید به توسعه پایدار توجه کند و بعد به سمت شاخص‌های اقتصادی و تثبیت آن برود و در پایه پولی و نرخ بیکاری‌ها ثبات ایجاد کند.
این کارشناس اقتصادی در ادامه به کاهش قدرت خرید مردم و به تبع آن کاهش رفاه عمومی اشاره می‌کند و می‌گوید: دولت آینده باید ارتقاء رفاه عمومی مردم را در دستور کار قرار دهد و برنامه‌ریزی برای آن داشته باشد تا قدرت خرید مردم بهبود یابد.
نورا در خصوص مکانیزم پرداخت یارانه نقدی و ارزیابی آن گفت: تجربه‌های بین‌المللی قبلی حکایت از آن داشت که روش پرداخت یارانه نقدی روش مناسبی نیست همچنین ما با تجربه هم به این نتیجه رسیدیم که این روش مناسب نیست،بنابراین باید نحوه پرداخت یارانه‌ها را از شکل نقدی به شیوه‌ای غیر نقدی تغییر دهیم.
این استاد اقتصاد اظهار می‌دارد: در جهت مبارزه با کاهش ارزش پول ملی حتما باید تولیدات داخلی را تقویت کرد و کالایی غیر ضروری و با ارزی‌بری فراوان را وارد نکرده و مصرف نکنیم.
*اصلاح نظام بانکی و حذف ربا اصلی‌ترین راه راه‌اندازی تولید
حسن سبحانی کارشناس اقتصادی هم با بیان اینکه مسائل اقتصادی در کوتاه مدت قابل حل نیستند و باید برای رفع آنها برنامه‌ریزی میان مدت و بلند مدت داشت، گفت: اولین و مهمترین هدف اقتصادی هر دولتی از جمله دولت آینده باید راه‌اندازی موتور تولید باشد؛ برای راه‌اندازی تولید کارهای بسیار زیادی باید صورت گیرد تا به هدف مورد نظر رسید به عنوان مثال راه‌اندازی تولید احتیاج به تأمین سرمایه دارد که به طور معمول این سرمایه از منابع مردم در بانک‌ها و یا سرمایه‌های دولت تأمین می‌شود.
وی با انتقاد از اینکه دولت و نظام بانکی به جای اینکه با سرمایه‌گذار مشارکت داشته باشند به آنها تسهیلات پرداخت می‌کنند، می‌گوید: این دو از نظر قانونی و اقتصادی معنادار هستند بدین صورت که مشارکت با سرمایه‌گذار به این معنا که پروژه‌ای به طور عینی آغاز شده، با به ثمر رسیدن پروژه و بازدهی آن، صاحب پول از سرمایه‌گذاری خود استفاده می‌کند.
وی برداشتن ربا از مناسبات تولیدی را از اصلی‌ترین راه‌های به کار افتان چرخه تولید می‌داند و عنوان می‌کند: اکنون 35 درصد قیمت تمام شده محصول را بهره یا ربا به خود اختصاص می‌دهد، با این وجود اینکه سرمایه‌‌گذار تا چه اندازه می‌تواند تولید کند؛ در حقیقت می‌توان بدون ربا و براساس آنچه اقتصاد و حقوق اسلامی اجازه می‌دهد محاسبه کرد.
استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران اولویت دوم دولت آینده را انضباط مالی عنوان کرده و می‌گوید: در بررسی لایحه بودجه سال 92 در مجلس، می‌بینیم که در این بودجه نزدیک به 30 هزار میلیارد تومان کسر بودجه عملیاتی وجود دارد که با کسر بودجه تفاوت دارد.
*انضباط مالی و اصلاح نظام بانکی دو اولویت دولت آینده
سبحانی ادامه می‌دهد: کاهش هزینه‌های دولت همراه با انضباط مالی به این معنا است که دولت در زمینه پولی تا جایی که امکان دارد دخالت نکند به عبارت دیگر امکان دادن تسهیلات مشارکتی برای تولید کننده وجود داشته باشد.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه 60 درصد بودجه به نفت وابسته است و درآمد دولت نیز به نصف رسیده و باید جراحی‌های بسیار عمیقی به خصوص در هزینه‌های این بودجه صورت گیرد، ادامه می‌دهد: باید به جایگزین درآمد در میان مدت فکر کرد و زمینه‌هایی را فراهم کرد تا درآمدهای مالیاتی محقق شود.
استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران می‌گوید: بنابراین در یک چشم‌انداز میان مدت و واقع‌بینانه و متناسب با تغییر شرایط در بودجه و در سایر قوانین کشور باید تغییرات ملموسی صورت گیرد تا بتوان به مرور زمان وابستگی بودجه به نفت را کاهش داد.
وی تاکید می‌کند: افزایش نرخ ارز یعنی رفتن به سمت قیمت واقعی که یک اقدام انتحاری برای تولید است آن هم در شرایط فعلی که محدودیت ارزی وجود دارد، برای رشد تولید و ثبات در نرخ ارز باید به سمت چند نرخی بودن ارز رفت.
*7 مانع ایجاد اشتغال/ اشتغال مهمترین مساله در سال‌های آینده
اقتصاددان دیگری که درباره اولویت‌های اقتصادی دولت آینده صحبت کرده، مسعود نیلی است. وی با اشاره به وضعیت بازار کار در ایران و تعداد بیکاران،‌می‌گوید: طی سال‌های آینده هیچ مسأله‌ای مهم‌تر از اشتغال در کشور وجود نخواهد داشت.
نیلی تاکید می‌کند: بحث اشتغال زنان و اشتغال تحصیلکرده‌ها دو مقوله‌ای است که در دولت پیگیری شود، اما با توجه به محدودیت منابعی که وجود دارد، به نظر می‌رسد این دو بخش از اشتغال نمی‌تواند در دولت مرتفع شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف 7 دلیل برای مشکل بیکاری عنوان می‌کند و می‌گوید: چند نرخی در بازار ارز، هدفمندی یارانه‌ها سهم بالای درآمدهای نفتی در بودجه، عدم تخصیص بهینه منابع به تولید در نظام بانکی، محدودیت در سرمایه‌گذاری، محدودیت‌های بین‌المللی و تحریم و تنگنای منابع طبیعی و محیط‌ زیست اعلام کرد و گفت: کارشناسان معتقدند اینها برای ما گلوگاه می‌شود که هرکدام باید در یک سازمان مورد بررسی قرار گیرد.
*3 اولویت دولت از نظر ادیب/ اشتغال، کنترل تورم و اشتغال بدون اتکاء به نفت
محمد حسین ادیب در پاسخ به این سوال که اولین اولویت دولت آینده چه باید باشد اظهار می‌دارد: 10 سال قبل 18 میلیون جوان بین 11 تا 21 سال سن داشتند و اکنون 21 تا 31 سال دارند و به شغل احتیاج دارند؛ بنابراین اولین اولویت دولت آینده ایجاد اشتغال است.
ادیب در خصوص دومین اولویت اقتصادی دولت بعدی می‌گوید: دومین اولویت، ایجاد اشتغال بدون درآمد نفت است؛ درآمدهای نفت اگر تورم جهانی از آن کسر شود، اکنون یک سوم 35 سال قبل است.
وی ادامه می‌دهد: جهت نگاه رئیس جمهور آینده به کاهش درآمدهای نفتی باید جهت نگاه یک برنده باشد نه یک بازنده. ما نیاز به تجدید امید داریم تا کشور را بدون درآمدهای نفتی آباد کنیم. اراده ملی باید جایگزین درآمد نفت شود. طی 30 سال گذشته وظیفه دولت ایجاد رونق در اقتصاد به کمک
ادیب سومین اولویت اقتصادی دولت آینده را مهار تورم دانسته و ادامه می‌دهد: طی 10 سال گذشته ایران دومین کشور دارای بالاترین تورم در جهان بوده است.
وی با بیان اینکه راهکار مهار تورم، از عوض کردن یک کدخدا هم آسانتر است، تصریح می‌کند: کفایت می‌کند بانک مرکزی از تزریق اسکناس بدون پشتوانه خودداری کند، 6 ماه بعد تورم از نفس می‌ایستد. مهار تورم مثل حرکت قطار است، مدتی بعد توقف می‌کند.
وی در پاسخ به این سوال که توصیه شما برای تداوم اجرای طرح هدفمندی یارانه ها توسط دولت آینده چیست می‌گوید: عامل اصلی تورم پرداخت یارانه نقدی به شکل موجود است، لازمه مهار تورم، تجدید نظر اساسی در نحوه اجرای فاز یک قانون هدفمند کردن یارانه است.
وی دیگر اولویتهای اقتصادی دولت آینده را ارتقای بهره‌وری، نوسازی صنعت، قطع اتکای کشاورزی به واردات، تک نرخی شدن ارز دانست و در پایان می‌گوید: مهمترین اولویت دولت آینده، تسلط رئیس جمهور و وزرا به امور اجرایی است. رئیس جمهور باید به بودجه کشور و جزئیات آن، تسلط داشته و پرداخت‌های بودجه ای در چارچوب برنامه و نه به صورت اقتضایی انجام شود.
*مهار تورم و بیکاری دو محور اصلی برنامه‌های دولت قرار گیرد
میثم موسایی اقتصاددان دیگری است که همانند برخی دیگر مهار تورم و بیکاری را اولویت اول و دوم دولت آینده می‌داند و می‌گوید: هر دولتی که بتواند این مشکلات را حل کند به طور قطع دولت موفقی خواهد بود و تحقق آن نیاز به یکسری بسترها و زمینه‌ها دارد.
وی سومین اولویت اقتصادی دولت آینده را اصلاح روابط خارجی با دیگر کشورها برای شکستن تحریم‌ها و ایجاد فضای کسب و کار ارزیابی کرده و تاکید می‌کند: این 3 فاکتور مهم موجب می‌شود مردم اعتماد لازم را به دولت و سیاست‌های آن داشته باشند و انتظارات تورمی به حداقل برسد و در نتیجه سیاست‌های پولی و مالی بتواند در جهت کاهش تورم و افزایش اشتغال عمل کند در غیر این صورت قابل حل نخواهد بود.
*پیشنهاد 5 راهکار برای نیل به اهداف برنامه/کنترل نرخ ارز اول اقدام دولت آینده باشد
ابوالقاسم حکیمی‌پور با اشاره به مشکلات متعدد در اقتصاد ایران، به دولت آینده جهت شکوفایی اقتصاد ایران چند برنامه پیشنهاد کرده است؛ برنامه اول منطقی کردن نظام تشکیلاتی دولت در چارچوب قانون اساسی. در حال حاضر نظام تشکیلاتی دولت از بافت یک جور، تجانس و هماهنگ برخوردار نیست به ویژه در بخش سیاستگذاری اقتصادی، سیاست‌های پولی به شدت با سیاست‌های مالی تضاد آشکاری دارد.
وی می‌گوید: رویکرد برنامه دوم ایجاد انضباطی پولی و مالی برای کنترل تورم بالا عنوان کرد و گفت: اقدام بعدی کنترل نرخ بهره‌وری در اقتصاد ایران است؛ دولت آینده برنامه‌‌های خود را جهت افزایش بهره‌وری ارائه کند.
این اقتصاددان ادامه می‌دهد: تکمیل و اجرای نظام مالیاتی کشور به ویژه ارزش افزوده و کاهش بار مالی دولت از طریق اجرای اصل 44 قانون اساسی.
وی تاکید می‌کند: دولت آینده اولین برنامه اقتصادی خود را کنترل نوسانات نرخ ارز قرار دهد تا از تورم جلوگیری کند؛ دولت آینده باید شتاب تورم را مهار کند و بیک سطح مشخص برساند و سپس در جهت کاهش آن گام بردارد.
*اجرای کامل اصل 44 نرخ تورم و بیکاری به به طور همزمان کاهش می‌دهد
الیاس نادران با بیان اینکه اقتصاد ایران استعداد تک رقمی کردن بیکاری و تورم را به طور همزمان دارد، اظهار می‌دارد: در صورتی که دولت آینده بتواند بهره‌وری در اقتصاد ملی را افزایش داده و به نقطه مطلوب برساند، تورم و بیکاری تک رقمی می‌شود.
این کارشناس اقتصاد بخش عمومی در پاسخ به این سوال که ابزار پولی نمی‌تواند نرخ تورم را کاهش دهد، می‌گوید: از همه ظرفیت‌ها برای کنترل تورم و مهار بیکاری می‌توان استفاده کرد، این اقدامات مکمل است و راهکار اصلی برای حل این مسائل اصلاح ساختار اقتصادی کشور از طریق اجرای درست و کامل قانون اجرای سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی است.
*برخی نظرات مشاور اقتصادی رئیس جمهور منتخب پیرامون اولویت‌های اقتصادی
محمدباقر نوبخت مشاور اقتصادی رئیس جمهور منتخب ایران، بیان اینکه سه نوع برنامه برای دوره چهارساله در نظر گرفته شده تاکید می‌کند: برنامه خوشبینانه، واقع‌بینانه و بدبینانه پیش‌بینی شده و انتظار ملت ایران این است که روحانی از تجربه دیپلماتیک خود استفاده کند و فشار تحریم‌ها را از طریق مذاکره کاهش دهد، البته این موضوع به منزله عبور از منافع ملی کشور نیست.
وی ادامه می‌دهد: موقعیت ایران با پشتوانه قوی مردمی مهیا است و با توجه به سوابقی که روحانی در نظام دارد، نهایت استفاده را برای کاهش تحریم‌ها انجام می‌دهد.
نوبخت در پاسخ به سؤالی در مورد نحوه برخورد دولت آینده با معضل تورم اظهار می‌دارد: تورم نه تنها در معیشت مردم تأثیر دارد، بلکه می‌تواند در ارزش پول ملی، بهبود فضای کسب و کار، تولید و اشتغال هم مؤثر باشد و راهکار مهار تورم باید دقیقاً از همان راه‌هایی باشد که تورم به جامعه تزریق می‌شود.
وی اضافه می‌کند: سیاست‌های انبساطی که منجر به افزایش حجم پول می‌شود، چون تقاضا را رشد می‌دهد، یک رابطه مستقیم بین نرخ تورم و نقدینگی وجود دارد که باید آن را کنترل کرد.
نوبخت با بیان اینکه در سال‌های گذشته مناسب‌ترین نرخ رشد نقدینگی 20 درصد عنوان شده، در حالی که در برنامه چهارم و پنجم رشد اقتصادی 8 درصدی پیش‌بینی شده است، می‌گوید: با این حساب در صورتی که رشد اقتصادی هم محقق شود، مابه‌التفاوت آن تا 20 درصد به میزان 12 درصد نقدینگی داریم.
وی ادامه می‌دهد: البته تورم از افزایش قیمت عوامل تولید هم ناشی می‌شود و برای مثال افزایش قیمت حامل‌های انرژی در قیمت تمام‌شده کالاها مؤثر است، بنابراین قطعاً دولت یازدهم از افزایش قیمت کالاها به جز کالاهایی که طبق قانون هدفمندی باید افزایش یابد، پرهیز خواهد کرد.
*تثبیت قیمت‌ها باید اولویت اول برنامه‌های دولت جدید باشد
آلبرت بغزیان استاد اقتصاد دانشگاه تهران هم در خصوص اولویت‌های اقتصادی دولت آینده، می‌گوید: بهبود معیشت مردم باید اولویت اصلی دولت آینده باشد ممکن است دولت آینده برنامه‌هایی بلند مدت داشته باشد ولی باید یک سری برنامه‌های کوتاه مدت نیز برای بهبود معیشت مردم در نظر گیرد.
وی ادامه می‌دهد: دولت آینده برای بهبود معیشت مردم حتما باید مکانیزم پرداخت یارانه را مجدد بازنگری کند، البته مکانیزم پرداخت یارانه از لحاظ مصرف‌کننده کاملا جا افتاده و تمام قسمت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری آن منظم است، بطوریکه به موقع واریز می‌شود و مردم هم برداشت می‌کنند و مشکلی از این ناحیه وجود ندارد.
بغزیان بیان می‌دارد: اولویت اقتصادی دولت آینده باید تثبیت قیمت‌ها باشد تا مردم اینقدر در مورد افزایش قیمت‌ها دچار استرس نباشند و وزارت بازرگانی هم نظارتش را نسبت به قیمت‌ها باید بیشتر کند و جلوی افزایش قیمت غیر واقعی گرفته شود.
این استاد دانشگاه در خصوص رویکرد دولت آینده نسبت به تولید، تصریح می‌کند: باید تنگناهای تولید را برطرف کرد، تولید‌کننده‌ها از کمبود نقدینگی گلایه دارند و این موضوع به سیستم بانکی و کارگروه سیستم بانکی مرتبط می‌شود؛ باید نرخ ارز تثبیت شود تا تولید کنندگان برنامه‌های تولیدیشان را بر اساس آن تنظیم کنند، در غیر این صورت تولید‌کننده‌ها با یک بلاتکلیفی مواجه خواهد بود.
به گزارش فارس شاه‌بیت اغلب اولویت‌های مطرح شده در سخنان این کارشناسان و کارشناسانی که نظرات آن در این گزارش نیامده، مهار تورم و ایجاد اشتغال است. علت انتخاب این دو مقوله این است که حل این دو موجب برطرف شدن چندین مساله و پدیده منفی در اقتصاد خواهد شد. نرخ بیکاری در شرایطی کاهش می‌یابد که تولید رونق داشته و نرخ سرمایه‌گذاری رشد مطلوبی داشته باشد. در کنار آن تورم زمانی مهار می‌شود که نرخ ارز و نقدینگی کنترل شده باشد. کنترل نقدینگی به این معنا است که بانک مرکزی و دولت توانسته با انضباط پولی و مالی از افزایش پایه پولی و استقراض از بانک مرکزی جلوگیری کند. بنابراین مهمترین مولفه اساسی در اقتصاد ایران امروز تورم و بیکاری است.
منبع : فارس





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir
تجمع کودکان فلسطینی مقابل دفتر صلیب سرخ در غزه برای درخواست آزادی اسرا با حادثه ای تلخ پایان یافت.
به گزارش علمدار بصیر: "طارق السکنی" به همراه شماری از کودکان غزه بعد از ظهر دیروز برای درخواست آزادی اسرا تجمع اعتراض آمیزی را در اردوگاه تابستانی در شمال "غزه" برگزار کرده بودند.

اما تصادف اتوبوس به مرگ این کودک 9 ساله و مجروح شدن 33 تن دیگر از همراهانش منجر شد.
طارق السکنی در این تجمع اعتراض آمیز و نیم ساعت قبل از وقوع این حادثه به خبرنگار العالم گفت: "من می‌خواهم که پدرم در کنارم باشد تا احساس کمبود نکنم."

وی با بیان اینکه 6 سال است پدرش را ندیده است، از همه مؤسسه ها و سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر خواست برای آزادی اسرای فلسطینی وارد عمل شوند.
"احمد السکنی" پدر این کودک ناکام، از سوی رژیم صهیونیستی به 27 سال زندان محکوم شده است و همچنان در اسارت به سر می برد.
طارق تنها فرزند احمد السکنی بود. وی در طول مدت اسارت فقط 2 بار موفق به ملاقات با فرزندش شد.

تصادف شدید اتوبوس حامل این کودکان و کامیون در راه بازگشت به کشته شدن این کودک و مجروح شدن ده ها تن دیگر منجر شد.





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir
بعضی از اخبارپنهان از تشکیل کمیته های سه گانه برای تشکیل کابینه حسن روحانی خبر می دهند.

به گزارش علمدار بصیر: یکی از جذاب‌ترین بحث‌ها پس از روی کار آمدن هر دولتی ترکیب کابینه انتخابی رییس‌جمهور برای اداره کشور است. دولت حسن روحانی نیز از ‌این قاعده مستثنا نبوده و طی روزهای اخیر گمانه زنی درباره کابینه احتمالی او اوج گرفته است. از طرفی رفت و آمد چهره‌های مختلف به ضلع جنوبی پارک نیاوران و مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام باعث می‌شود تا هر روز رسانه‌ها برای وزارتخانه‌های مختلف فرد تازه‌یی را معرفی کنند.
در محافل سیاسی گفته می شود که این کمیته های سه گانه با هماهنگی علی ربیعی عمل می کنند.این کمیته ها انتصابات افراد برای مشاغل و مناصب مختلف را پیشنهاد می دهند.
اما نام علی ربیعی برای تعقیب کنندگان بحث های سیاسی ایران کاملا آشناست. علی ربیعی مرد نام آشنای اصلاح‌طلبان را باید یکی از ژنرال‌های حسن روحانی دانست. سیاستمدار کارکشته‌یی که از دوستان و معتمدین بسیار نزدیک سید محمد خاتمی و مشاور اجتماعی وی در دوره 8 ساله ریاست‌جمهوری وی بوده است. ربیعی حضور در سپاه پاسداران و پس از آن وزارت اطلاعات را در پرونده خود دارد. وزارتخانه‌یی که ربیعی در آن جایگاه معاونت یافت، و پس از تغییرات انجام شده در دوره فلاحیان او هم مانند دیگر اصلاح‌طلبان وزارت اطلاعات از این وزارتخانه خارج شد.

ربیعی در دوره خاتمی مشاور اجتماعی او شد و در زمان ریاست حسن روحانی بر شورای عالی امنیت ملی، ریاست کمیته سیاست‌گذاری تبلیغات شورای عالی امنیت ملی را عهده‌دار بود. علی ربیعی که در حال حاضر تمام وقت کاری خود را در دانشگاه می‌گذراند و به نظر می‌آید که با ریاست دولت حسن روحانی، او باز هم حضور مفید و موثر در دولت یازدهم خواهد داشت.
علی ربیعی معروف به عباد مسئول اجرایی دبیرخانه شورای امنیت ملی در دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و عضو کمیته سه ‏نفری ‏تحقیق قتل‌های مشکوک زنجیره‌ای بود.
وی همچنین مدرس دانشگاه تهران، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور، محقق و نویسنده در حوزه جامعه شناسی سیاسی و مدیریت و مشاور اجتماعی رییس جمهور دوره اصلاحات سید محمد خاتمی طی سالهای 1376 تا 1384 بود.
ربیعی در زمان ریاست حسن روحانی بر شورای عالی امنیت ملی ریاست کمیته سیاستگذاری تبلیغات شورای عالی امنیت ملی را عهده دار بود. حال سوال اینجاست آیا علی ربیعی مجرای بازگشت اصلاح طلبان با سابقه امنیتی به مناصب خواهد بود؟
البته طرح نام بعضی از افراد به نظر می‌رسد بیش از آنکه به واقعیت شبیه باشد تلاشی برای گنجاندن نام آنان در کابینه روحانی است و در واقع تلاش برای طرح نام‌هایی از این دست بیشتر نه از باب اطلاع‌رسانی که به جهت القائاتی با اهداف خاص به دولت ارزیابی می‌شود.





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir
آیت‌الله خامنه‌ای آمدند و من گزارشی از روند کارها ارائه دادم. ایشان هم در آن جلسه سخنرانی کردند و پس از اتمام سخنرانی‌، خواهش کردیم که برای افتتاح عملی این طرح، به چند کودک قطره‌ی فلج اطفال بخورانند و این‌گونه فاز عملیاتی طرح بسیج سلامت کودکان را رسماً افتتاح کردند.

 

به گزارش علمدار بصیر:به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز چهارم تیرماه 1367، زمانی که رئیس‌جمهور ایران بودند، به درخواست دکتر علیرضا مرندی -وزیر پیشین بهداشت و درمان- در مراسم افتتاح طرح «بسیج سلامت کودکان» شرکت کردند و پس از سخنرانی در آن مراسم، با خوراندن قطره‌ی فلج اطفال به چند کودک، فاز عملیاتی این طرح را افتتاح کردند. ایشان در آن سخنرانی، از کودک به عنوان یک ذخیره‌ی ارزشمند و بی‌بدیل برای آینده‌ی جامعه یاد می‌کنند که خانواده‌ها و مسئولان و مدیران جامعه باید نسبت به سلامت جسمی و روحی آن اهتمام ویژه داشته باشند. دکتر مرندی خاطرات خویش از این رویداد را در قالب عکس‌نوشت روایت می‌کند و در ادامه به ماجرای فرمان رهبر انقلاب به فرماندهان نیروی مقاومت بسیج در سال 1373 برای اجرای طرح «بسیج واکسیناسیون فلج اطفال» می‌پردازد.

در تیر ماه سال 1367 از آیت‌الله خامنه‌ای که آن موقع رئیس‌جمهور بودند، تقاضا کردم طرح «بسیج سلامت کودکان» را ایشان افتتاح کنند. هدف از اجرای این طرح یک‌هفته‌ای، رشد و ارتقاء شش شاخص در حوزه‌ی سلامت کودکان بود.

مراسم افتتاحیه در بیمارستان فیروزگر تهران بود. آیت‌الله خامنه‌ای آمدند و من گزارشی از روند کارها ارائه دادم. ایشان هم در آن جلسه سخنرانی کردند و پس از اتمام سخنرانی‌، خواهش کردیم که برای افتتاح عملی این طرح، به چند کودک قطره‌ی فلج اطفال بخورانند و این‌گونه فاز عملیاتی طرح بسیج سلامت کودکان را رسماً افتتاح کردند.

در سال 1372 که بنده دوباره وزیر بهداشت شدم، تصمیم گرفتم طرح ریشه‌کنی فلج اطفال را اجرا کنم. مقدمات کار شروع شد تا سال 73 که برنامه‌ریزی‌ها صورت گرفت و نهایتاً قرار شد طرح «بسیج واکسیناسیون فلج اطفال» را اجرایی کنیم. با رهبر معظم انقلاب مکاتبه کردم و از ایشان خواستم که نیروهای بسیجی در این طرح به ما کمک کنند. ایشان هم به مسئولان ذیربط در نیروی مقاومت بسیج نامه نوشتند و توضیح دادند که این کار بسیار خوب است. همچنین به آن‌ها نوشتند که با وزارت بهداشت در این باره همکاری کنند.

البته در اجرای این طرح بزرگ، نهادهای دیگری مانند شهرداری‌ها هم به ما کمک کردند. در نتیجه این طرح با مشارکت 600 هزار بسیجی انجام گرفت. نیروهای اجرایی از بسیج یا وزارت بهداشت به درب تک‌تک منازل مردم مراجعه کردند و به هر کودک زیر پنج سال، واکسن فلج اطفال خوراندند. به این ترتیب، بیش از 9 میلیون کودک در ظرف کمتر از 12 ساعت در اقصی‌نقاط کشور واکسن فلج اطفال را دریافت کردند. طی آن برنامه‌ی 12ساعته مقدمه‌ی ریشه‌کنی فلج اطفال فراهم شد تا این‌که تدریجاً به طور کلی این بیماری در کشور ما ریشه‌کن گردید.

این کار بزرگ در حوزه‌ی سلامت با دستورها و تشویق‌های رهبر معظم انقلاب انجام گرفت و ایشان هم به واسطه‌ی این کار به ما خیلی اظهار لطف کردند. در ضمن فرمانده وقت بسیج هم از انجام یک فعالیت غیر نظامی توسط بسیج پس از پایان جنگ بسیار اظهار خرسندی می‌کرد.

 





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir
"مارکو پیتر" طراحی است که قصد دارد جهشی بزرگ در دنیای مسافرت های ریلی ایجاد کند. او قطاری با الهام از هتل های کپسولی و قطارهای تندروی ژاپنی طراحی کرده است.

 

به گزارش علمدار بصیر: مسافرت با قطار یکی از ایمن ترین سفرهاست چرا که سالانه تلفات کمی دارد. سفرهای ریلی در کنار امنیت دارای آرامش خوبی نیز هست و مسافران راحتی خاصی در طول سفر دارند.

"مارکو پیتر" طراحی است که قصد دارد جهشی بزرگ در دنیای مسافرت های ریلی ایجاد کند. او قطاری با الهام از هتل های کپسولی و قطارهای تندروی ژاپنی طراحی کرده است تا مسافرت ها راحت تر و سریع تر شوند.

"JIYUK?KAN" قطار پرسرعتی است که هر صندلی آن می تواند یک هتل تک نفره باشد. سرعت این قطارها که از گلوله های ژاپنی الهام گرفته شده است می تواند به سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت برسد.

در هر قطار سیستم های مختلف تفیرحی از شهر بازی های کوچک تا دستگاه های ورزشی قرار دارد همچنین هر صندلی محلی برای قرار دادن لپ تاپ و شارژ آن دارد و با زدن یک دکمه تبدیل به تخت راحتی برای خواب می شود.

این قطار باعث می شود تا مسافران بلندترین سفرهای دنیا را بدون ذره ای خستگی انجام دهند. این قطار طرحی نیست که بخواهیم تا سال های 2030 برای آن منتظر باشیم و ممکن است تا 5 سال آینده نمونه های آن ساخته شود.

 




تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/5 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون