سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان

حجامت به عنوان یکی از روشهای درمانی در طب سنتی اسلامی و حتی از زمان یونان باستان و قبل از آن در چین مرسوم بوده است و امروز نیز با وجود گسترش طب نوین، عده زیادی هنوز از این روش برای درمان بیماری و ادای تکلیف دینی بهره می‌برند.

به گزارش علمدار بصیر: حجامت در فرهنگ ایرانی و اسلامی به عنوان یکی از توصیه های اکید پیامبر اسلام برای سلامتی معروف شده است و احادیث و روایات متعدی از آخرین پیامبر خدا درباره اهمیت و فواید حجامت وجود دارد به همین علت انجام حجامت به عنوان بخشی از طب اسلامی معروف شده است.

تاریخچه حجامت

با این حال در دانشنامه ویکی پدیا درباره حجامت این طور نوشته شده است که حجامت یکی از روشهای طب قدیم چینی به نام کاپینگ است که بیش از 5 هزار سال قدمت دارد و در زمان یونان باستان نیز در حدود 5200 سال پیش بقراط از این روش برای درمان بیماران خود استفاده می‌کرده است.

آن طور که در منابع موجود نوشته است از حدود 4600 سال پیش پزشکان ایرانی نیز از روش حجامت برای درمان بیماران خود استفاده می کرده اند و علاوه بر کاغذهای پاپیروس در مصر باستان بعد از آن در کتاب جالینوس و کتب حکمای ایرانی و اسلامی مانند کتاب قانون ابن سینا ،کتاب ذخیره خوارزمشاهی نیز در فصولی به این روش درمانی اشاره شده است.

این روش طبابت تا قرن 18 میلادی در اروپا نیز مرسوم بوده است اما بعد از آن با فراگیر شدن طب نوین رفته رفته در کشورهای غربی مهجور ماند اما در کشورهای اسلامی و عربی به علت احادیث و روایاتی که از پیامبر اسلام(ص) درباره فواید حجامت توصیه شده است همچنان مقبولیت زیادی دارد.

تاریخ پزشکی ایران اما نشان می‌دهد که در دوران حکومت پهلوی به شدت با انجام حجامت مخالفت می شده و حتی آن را ممنوع اعلام کردند اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره این روش درمانی که ریشه در طب اسلامی دارد، تا حدی احیا شد و افرادی در مطبهای خود بیمارانشان را حجامت می کنند.

با این حال طبق گزارشی که در ویکی پدیا منتشر شده اشت، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در 23 شهریور سال 1377 انجام حجامت را ممنوع اعلام کرد اما بعد از آن با مخالفت فقهای شورای نگهبان و رأی دیوان عدالت اداری این مصوبه در 17 تیر 1380 لغو شد.

طبق قوانین و مقررات فعلی کشور، سازمان انتقال خون ایران از افرادی که حجامت کرده‌اند تا یکسال خون نمی‌گیرد، مسئولان این سازمان در این مورد اعلام می‌کنند که منع دریافت خون از افرادی که حجامت کرده‌اند بر اساس مقررات جهانی و برای اطمینان از ایمنی خونی است که برای بیماران و افراد نیازمند خود مورد استفاده قرار می‌گیرد، چون احتمال اینکه در محل حجامت از وسایل استریل استفاده نشده و بیماریهایی مثل هپاتیت یا ایدز منتقل شوند، منتفی نیست.

با این وجود مراکزی مانند موسسه حجامت ایران با این تصمیم وزارت بهداشت و سازمان انتقال خون مخالفت کرده‌اند و علت این تصمیم سازمان انتقال خون را بی اطلاعی آنها از ویژگی‌های درمان از طریق حجامت و فواید این روش درمانی که ریشه در فرهنگ اسلامی دارد، می‌دانند.

با وجود اختلاف نظرهایی که بین برخی پزشکان نوین و طبیبان سنتی در مورد حجامت وجود دارد، مراکز انجام حجامت در سراسر کشور فعال هستند و افراد پزشک و تجربی در زمینه حجامت فعالیت می‌کنند.

یکروز با حجامت

برای بررسی بیشتر این موضوع به یکی از مراکز حجامت در خیابان انقلاب تهران می‌رویم، صدای بادکش کردن پشت افراد مراجعه کننده در بدو ورود توجه را جلب می‌کند. منشی پشت میزی نشسته است و از هر فردی که برای حجامت مراجعه کرده است، 10 هزار تومان می‌گیرد و یک لیوان و یک تیغ جراحی یکبار مصرف را به دستش می‌دهد.

پشت سرش کاغذی روی دیوار چسبانده‌اند که روی آن نوشته است: حجامت کتف، حجامت سر، حجامت پا 10 هزار تومان،فصد 15 هزار تومان، زالو درمانی...

بیش از 80 نفر تاکنون اسمشان در دفتر خانم منشی نوشته شده است. از او می‌پرسم روزی چند نفر برای حجامت اینجا می‌آیند، از سوال من تعجب می‌کند،‌می‌گوید: امروز که شما آمده‌اید خلوت است، روزانه بیشتر از 100 نفر مراجعه کننده داریم.

روی تابلوی مرکز حجامت نوشته شده است، دکتر محمد علی نصرتی، قلب و عروق، داخلی و رژیم درمانی. دکتر اما در اتاقش نشسته است و بیشتر افراد بعد از گرفتن لیوان و تیغ یکبار مصرف نزد مردی میانسال برای حجامت می‌‌روند و بسیاری از آنان مراجعه‌ای به پزشک ندارند.

به کنار مردانی که تحت حجامت هستند، می‌روم،مردی میانسال بالای سرشان ایستاده است، یکی یکی می‌آیند و پشت میزی می‌نشینند، پیراهنشان را در می‌آورند و آماده حجامت می‌شوند. لیوان و تیغ را به دست مرد میانسال می‌دهند.

مرد میانسال لیوان یکبار مصرف را پشت و میان دوکتف‌شان می‌گذارد، هوای آن را خالی می‌کند تا به قولی فشار منفی ایجاد شود، پوست زیر لیوان جمع شده و خون در آن وارد می‌شود. بعد با لیوانی دیگر اطراف این محل را بادکش می‌کند، صدای بادکش همان صدایی که در بدو ورود توجه هر مراجعه کننده را جلب می‌کند.

پس از چند بار بادکش، لیوان را از میان کتف بر می‌دارد، مقداری بتادین می‌زند و بعد با تیغ جراحی چند خراش وارد می‌کند، خون جاری می‌شود و بلافاصله لیوان را می‌گذارد و هوایش را خالی می‌کند تا خون مکیده شود. این عمل را 3 بار تکرار می‌کند و در مجموع حدود نصف استکان خون از فرد خارج می‌شود، خون خارج شد بس از خروج از بدن لخته و سفت می‌شود، می‌گوید: ببین، چربی خالص است، خیلی خونت کثیف است.

جوان حدوداً 25 ساله حجامت می‌کند و خارج می‌شود، از او می‌پرسم برای چه حجامت کردی، می گوید: دوستانم گفته‌اند،‌خون من غلیظ است و اگر حجامت کنم، خوب می‌شوم، بیماری خاصی ندارم اما از وقتی حجامت می‌کنم، احساس سبکی و راحتی دارم، برای همین هر چند ماه یکبار به اینجا می‌آیم و حجامت می‌کنم.

جوان دیگر می‌گوید: خون من هم غلیظ است و با انجام حجامت،‌سموم بدن و خون کثیف از بدنم دفع می‌شود، اهدای خون این خواص را ندارد. جوان دیگری که برای اولین بار است برای حجامت مراجعه کرده و کمی نگران است نیز می‌گوید: من قلیان می‌کشم و نفس تنگی دارم، دوستانم گفته‌اند اگر حجامت کنم خوب می‌شوم.برای همین آمده‌ام اینجا حجامت کنم. از او می‌پرسم چرا قلیان را ترک نمی کنی، می‌گوید: نمی‌توانم.

مدتی از حجامتش می‌گذرد که مرد میانسال به این جوان می‌گوید چهره‌ات زرده شده، احتمالاً مشکل داری و نباید ادامه بدهی، حجامت را قطع می‌کند و با وجود اصرار جوان بلند قامت و چهارشانه برای ادامه حجامت، می‌گوید نباید ادامه دهی. برو آنجا و چند دقیقه روی تخت استراحت کن.اگر خواستی یکماه آینده دوباره برای حجامت بیا.

فواید حجامت از زبان پزشک

به سراغ دکتر محمد علی نصرتی می‌روم تا با او درباره شیوه حجامت و فواید آن صحبت کنم،‌از او می پرسم، حجامت برای چه کسانی مفید است، می‌گوید: به طور کلی منعی برای انجام حجامت برای هیچ فردی وجود ندارد، خیلی افراد روزانه برای انجام حجامت مراجعه می‌کنند، بعضی از آ‌نها بیماری دارند و برای درمان علت بیماریشان حجامت می‌کنند، بعضی هم هیچ بیماری ندارند اما چون سنت پیغمبر است و می‌خواهند سلامتی شان را حفظ کنند،برای حجامت اینجا می‌آیند و ما تقریباً همه آنها را حجامت می‌کنیم.

او ادامه می دهد:‌ اکثر افرادی که حجامت می‌کنند، معتقدند حجامت برای هیچ کس ضرری ندارد اما من اعتقاد دارم، زنان باردار و کودکان زیر 4 ماه نباید حجامت کنند و آنها را حجامت نمی‌کنم. چون سنت و توصیه پیغمبر است که بچه‌های خود را از چهارماهگی تا سن بلوغ حداقل سالی یکبار حجامت کنید.

نصرتی اضافه می‌کند:‌ هر کس بخواهد، چه بیمار باشد و چه سالم می‌تواند حجامت کند البته افراد بالای 70 سال که مغز استخوانشان ضعیف می‌شود و خونسازی کمتر انجام می‌شود به خصوص اگر بیماری مثل دیابت یا بیماری قلبی داشته باشند بهتر است قبل از حجامت بررسی شوند و اگر شرایطشان مناسب بود، بعد حجامت کنند.

این پزشک می‌گوید:‌ عده‌ای از بیماران هستند که دارو مصرف می‌کنند، مثلاً پلاویکس یا داروهای ضد انعقاد مصرف می‌کنند این افراد هم هیچ منعی برای حجامت ندارند،‌چون اصل حجامت بادکش آن است، با بادکش مسیر جریان خون را منحرف می‌کنیم به همین علت حجامت با خون دادن فرق می کند.

از او می‌پرسم فرق حجامت با اهدای خون چیست، می‌گوید:‌ در حجامت با بادکش، فشار منفی ایجاد می‌کنیم به همین علت آن بخش از خون که جرم حجمی کمتری دارد زودتر خارج می‌شود مثل گلبوهای قرمز و سفید و پلاکتها و آب خون یا همان پلاسما کمتر خارج می‌شود.

و ادامه می دهد: در حجامت بیش از 60 تا 70 درصد خونی که خارج می‌شود شامل سلولهایی مثل گلبولهای قرمز و سفید و پلاکت است به همین علت هم بلافاصله بعد از حجامت، خون بند می‌آید در حالی که در انتقال خون، کمتر از 35 درصد گلبول و پلاکت است و بقیه آن پلاسما است.

نصرتی می‌گوید:‌ گلبول سفیدی که از خون محل حجامت خارج می‌شود هم، جلوی عفونت را می گیرد. ضمن اینکه من قبل از حجامت و بعد از آن در آن محل بتادین می‌زنم و ضد عفونی می‌کنم.

از او می‌پرسم حجامت چه فوایدی دارد، می‌گوید: چون سیستم ایمنی بدن را تحریک می‌کند به علت فشار منفی در پست دو کتف در نزدیکی ستون فقرات و قلب، سیستم لنفاوی و ایمنی بدن تحریک و تقویت می‌شود در واقع سیستم ایمنی بدن را فعال می‌کند به همین خاطر فرد حجامت کننده دیگر مریض نمی‌شود.

نصرتی اضافه می‌کند:‌ حجامت ضد بیماریهای قلبی و عروقی است و چون رگها را از پلاکت پاک می‌کند دیگر امکان سکته مغزی و قلبی هم وجود ندارد و از بیماریهای عفونی نیز به علت فعال کردن سیستم ایمنی بدن پیشگیری می‌کند.

وی می‌گوید: در واقع ما با حجامت خونهای کثیف بدن را دفع می‌کنیم و کاری می‌کنیم که سیستم خونسازی بدن خون تازه تولید کند. در واقع ما با این کار گلبولهای زائد و پلاکتهای مرده را خارج می کنیم. بارها پیش آمده یک مریض قلبی آمده پیش من حجامت کرده و بعد آنژیوگرافی کرده و دیده عروقش باز شده است.این حرف را من نمی‌گویم خون مریضهایم می‌گویند که «بعد از حجامت احساس می‌کنم رگهایم باز شده است».

از او می‌پرسم که در فرآیند انتقال خون هم حدود 450 سی سی خون از افراد می‌گیرند و به همین علت فرایند خونسازی تحریک می‌شود ضمن اینکه خون افراد آ‌زمایش می‌شود و افراد از سلامتی خود و نبود بیماریهای عفونی مثل هپاتیت و ایدز در بدنشان مطلع می‌شود و در عین حال خون سالم آنها به مصرف بیماران و افراد نیازمند می‌رسد که ثواب زیادی هم دارد، در پاسخ می‌گوید:‌ سیستم انتقال خون با حجامت فرق می‌کند اینجا ما با بادکش می‌کنیم و با ایجاد فشار منفی به نسبت انتقال خون، گلبول و پلاکت بیشتری را از بدن خارج می‌کنیم.

وی اضافه می‌کند: ما در حجامت خون مویرگی را می‌گیریم، یعنی خونی که در منتها الیه رگها اکسیژن را به سلولها می‌رساند و مواد زائد آنها را می‌گیرد،می‌پرسم پس خون سرخرگی و تمیز(حاوی اکسیژن) هم در حجامت از بدن خارج می‌شود، می‌گوید: بله ممکن است خون تمیز هم خارج شود اما بیشترش خون کثیف است.

از دکتر نصرتی می‌پرسم، پس اینکه مردم می‌گویند، در حجامت خون کثیف دفع می‌شود، آیا حرف درستی است و پاسخ می‌دهد: بله درست است، البته همان طور که گفتم ممکن است خون تازه هم در آن باشد اما بیشتر آن خون کثیف است، البته عوام می‌گوید خون کثیف است و شاید به یک معنا درست نباشد ولی چون مواد زائد خون دفع می‌شود به یک معنا درست است.

از او می‌پرسم چرا سازمان انتقال خون از افرادی که حجامت می‌کنند، خون نمی‌گیرد،می‌گوید: انتقال خون یک فلسفه دارد که ممکن است افراد در جایی حجامت کنند که از وسایل استریل و یکبار مصرف استفاده نشده باشد و از این نظر به طور کلی حرف درستی می‌زنند، چون ممکن است بیماریهای عفونی مثل ایدز یا هپاتیت از طریق لوازم بین افراد منتقل شود.خونی که برای بیماران استفاده می شود باید مطمئن باشد. به طور اصولی این مسئله را در مورد خودم یا افرادی که از وسایل یکبار مصرف استفاده می‌کنند، قبول ندارم اما در حالت کلی استدلال سازمان انتقل خون را قبول دارم. با اینکه آن را در مورد خودم صادق نمی‌دانم.

از دکتر نصرتی می‌پرسم چرا برخی پزشکان با حجامت مخالفت می‌کنند، می‌گوید: کسانی که با حجامت مخالفت می‌کنند از فواید آن اطلاعی ندارند.

از او می‌پرسم شما پزشک هستید آیا در دوره دانشگاه آموزشی درباره حجامت دیده‌اید، می‌گوید: نه طب سنتی و حجامت اصلاً در دانشگاهها در دوره کلاسیک پزشکی عمومی تدریس نمی‌شود و من خودم بعداً در یک دوره بیرون از دانشگاه در مورد حجامت آموزش دیدم به همین علت هم هست که پزشکان درباره فواید حجامت اطلاعی ندارند.

ضمن اینکه پزشکانی که با حجامت مخالفت می‌کنند، منافع شخصی شان زیر سوال می‌رود و ممکن است تعداد بیمارانشان کم شود به همین خاطر حرفهای غیر علمی درباره ضررهای حجامت می‌زنند. در حالی که به نظر من مراکز تحقیقاتی و علمی باید بیایند و برای اثبات فواید حجامت تحقیق کنند و این فواید را به اثبات برسانند.

از دکتر نصرتی می‌پرسم شما در بروشورهای تبلیغاتی که در مطب و مرکزتان توزیع می‌کنید، فواید زیادی درباره حجامت نوشته‌اید که شامل این موارد است: «پیشگیری و درمان انسداد عروق و پیشگیری از سکته‌های قلبی و مغزی، تنظیم چربی،‌قند، اسید اوریک خو و اثر مفید بر فشار خون و دیابت، درمان غلظت خون و بر طرف نمودن مسمومیتهای مزمن.

همچنین درمان ناراحتی‌های پوستی از قبیل جوش، کهیر، خارش و حساسیتها، درمان ناراحتی‌های عصبی‌، اضطراب، سردردهای شدید و مزمن مانند میگرن، درمان خواب رفتگی و سردی دست و پا با بهبود بخشیدن به گردش خون.

درمان ریزش مو و تقویت رشد موها، تنظیم وزن و خصوصاٌ در افراد لاغر، بهتر شدن تنفس در مبتلایان به آسم، درمان ناراحتی‌های کبد و کلیه، درمان ناتوانی‌های جنسی، درمان ناراحتی‌های زنانه، درمان نازایی، مرتب کردن عادت ماهیانه زنان، درمان دردهای هنگام قاعدگی و کمک به ترک سیگار و مواد مخدر». آیا این همه فواید اثبات شده است.

می‌گوید: بله، من خودم مریضی داشتم که تری گلیسرید خونش بالا بود و با حجامت درمان شد، یا بیمار مبتلا به آسم داشتم که با حجامت بهبود پیدا کرد، در مورد ریزش مو هم نمی‌توانم بگویم که درمان کامل می‌کند اما با تحریک سطح سر و پوست و با به جریان انداختن خون در سطح پوست فولیکولهای روی پوست تقویت شد و در بهتر شدن رویش مو تأثیر دارد.

در مورد ناتوانی جنسی هم با بادکش و حجامت از کمر و همزمان با آن زالو درمانی افراد درمان می شوند.

در پایان از او می‌پرسم تخصص شما چیست،می‌گوید: من پزشک عمومی هستم، می‌پرسم پس چرا روی تابلوی مطب و کارت ویزتتان نوشته‌اید، قلب و عروق، داخلی و رژیم درمانی در حالی که هر کدام از اینها یک رشته تخصصی پزشکی جداگانه است، می‌گوید: حرف شما منطقی است، من این کارت و تابلو را 10سال پیش سفارش دادم، نمی‌خواهم کارم را توجیه کنم و قصد گول زدن مردم را ندارم، به خصوص اینکه من بیمار قلبی و عروقی ویزیت نمی‌کنم و فقط حجامت می‌کنم اگر مریض قلبی می دیدیم می‌شد گفت، قصد گول زدن مردم را دارم اما حالا نه.

حجامت صلواتی

فردای آن روز در خبرگزاری نشسته بودم که فردی تماس گرفت و خود را قاسم پرواز، بنیانگذار حجامت صلواتی در ایران معرفی کرد و گفت: شما دیروز به مرکز همکار ما دکتر نصرتی مراجعه کرده‌اید من هم تماس گرفتم بگویم وارد راه بزرگی شده‌اید که اگر خوب عمل کنید، سعادت دنیا و آخرتتان تضمین می‌شود.

از او درباره تخصصش می‌پرسم می گوید: من لیسانس زبان انگلیسی دارم. 35 سال پیش در آمریکا بودم و سرطان حنجره داشتم، دکترهای آمریکا جوابم کرده بودند، به ایران برگشتم دوستی گفت برو حجامت کن، گفتم کجا گفت، شاه جمع کرده است باید بگردی تا پیدا کنی.

و ادامه می‌دهد: گشتم تا بالاخره در خمام گیلان یک نفر را پیدا کردم که حجامت می‌کرد، همین که حجامت کرد، بیماریم به طور کلی درمان شد . از او پرسیدم می‌شود من هم می‌توانم یاد بگیرم گفت، بله.

قاسم پرواز می گوید: من هم رفتم و حجامت را یاد گرفتم و از آن روز تاکنون به 4 هزار پزشک آموزش داده‌ام، حجامت توصیه پیامبر اسلام است و حضرت محمد(ص) فرموده است باید فرزندانتان را از 4 ماهگی سالی چهار بار حجامت کنید تا مریض نشوند. من این کار را برای نوه‌ام انجام داده‌ام و او امروز یک دانشمند شده است.

و ادامه می‌دهد: شما باید عزمتان را برای ترویج حجامت جزم کنی. ما داریم به زودی وزارت حجامت را تأسیس می‌کنیم و اگر شما هوشیار باشی و زود وارد عمل شوی و حجامت را یاد بگیری و برای اطرافیانت در فامیل انجام دهی شما قطعاً معاون وزیر خواهی شد.

پرواز اضافه کرد: اسدالله علم در زمان شاه حجامت را ممنوع کرد و ضربه سنگینی به این سنت پیغمبر(ص) اما این درمان اسلامی ریشه در فرهنگ ما دارد و مردم دوباره بعد از انقلاب این سنت را احیا کردند و اکنون هزاران نفر هر روز برای حجامت مراجعه می‌کنند و برای حجامت مدتها در صف می ایستند.

او می‌گوید: پزشکان با حجامت مخالفت می‌کنند چون اگر فرهنگ حجامت ترویج شود دیگر باید در مطبهایشان، خودشان را باد بزنند چون دیگر کسی مریض نمی‌شود که به آنها مراجعه کند. خداوند و معصومین حجامت را توصیه کرده‌اند و آدرس محل آن را که بین دو کتف محل تجمع مواد زائد است داده اند. علم امروز هم به این حقیقت رسیده است و خود پزشکان هم امروز می‌دانند که در حجامت سلولهای مرده و زائد از بدن دفع می‌شود پیامبر(ص) هم فرموده است، الحجامت دوا کل درد و بلا.

نظر وزارت بهداشت درباره حجامت

مرضیه وحید دستجردی، وزیر سابق بهداشت دو سال پیش درباره حجامت به خبرنگار فارس گفت:حجامت از نظر علمی و در موارد خاص مورد تأیید وزارت بهداشت است، اما درباره زالو درمانی هنوز نمی‌‌توانیم اعلام نظر کنیم. باید ببینیم افراد و متخصصانی که در زمینه طب سنتی به صورت علمی فعالیت می‌‌کنند، چه نظری دارند.

حسن ابوالقاسمی، فوق تخصص خون و رئیس سابق سازمان انتقال خون در مورد حجامت می‌گوید: حجامت یک سابقه تاریخی 5 هزار ساله دارد و در اقوام مختلف وجود داشته است، احادیث و روایات زیادی هم در اسلام وجود دارد که معصومین انجام حجامت را توصیه کرده‌اند.

وی اضافه می کند:‌ در مورد حجامت دو رویکرد وجود دارد یک عده افرادی هستند که معتقدند چون ریشه در احادیث و روایات دارد باید بدون توجه به علم روز بر مبنای منابع اسلامی آن را ترویج کنیم و عده‌ای هم معتقدند که فواید حجامت باید با استفاده از طب امروز و آزمایشهای علمی و کارآزمایی بالینی اثبات شود.

قائم مقام وزیر بهداشت و رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی معتقد است: من چون یک سابقه‌ای در سازمان انتقال خون دارم، شخضاً معتقدم که اگر کسی برای ثواب و تکلیف دینی حجامت می‌کند، بهتر است خون اهدا کند چون اهدای خون به نجات جان یک انسان نیازمند منجر می‌شود و ما در قرآن آیه داریم که هر کس جان یک انسان را نجات دهد گویی جان همه انسانها را نجات داده است و چه ثوابی از این بالاتر.

ابوالقاسمی می‌گوید: به هر حال افزایش اهداکننده خون به خصوص اهدا کنندگان مستمر یک افتخار ملی و بین‌المللی برای کشور است و می‌تواند به نجات جان انسانهای زیادی از جمله بیماران صعب العلاج کمک کند و چون به علت استانداردهای بین‌ المللی نمی‌توانیم از افرادی که حجامت کرده‌اند خون بگیریم، ترویج حجامت در بین افراد سالم شاخص اهدای خون را که به نجات جان انسانها می‌انجامد، پایین می‌آورد.

وی اضافه می‌کند: اما از یک منظر دیگر حجامت اکنون جزئی از طب سنتی ماست و ریشه چند هزار ساله دارد و مستنداتی در مورد آن وجود دارد که نمی‌توانیم آنها را نادیده بگیریم، اسناد تاریخی زیادی درباره حجامت وجود دارد و به هر حال یکی از اعمالی است که در اقوام مختلف برای درمان بیماری کاربرد داشته است.

رئیس انجمن خون و انکولوژی ادامه می‌دهد:‌ من تخصص این را ندارم که درباره فواید حجامت صحبت کنم اما معتقدم افرادی که در طب سنتی کار می‌کنند باید تحقیقات و بررسی‌های علمی لازم را انجام دهند و تأثیر حجامت را بر فیزیولوژی بدن و درمان بیماریها با کارآزمایی بالینی اثبات کنند.

وی می‌گوید: ‌به هر حال این روش درمانی تاریخی حتماً فوایدی دارد که باید اثبات شود و بعد از اینکه اثبات شد برای درمان بیماریهایی که کارکرد علمی آن اثبات شده است، از طرف پزشکان متخصص تجویز شود اما افراد سالم نیازی به درمان به روش حجامت ندارند و چه برای سلامت خود و چه برای ثواب و نجات جان دیگران بهتر است خون اهدا کنند و من شخصاً معتقدم که اگر پیامبر (ص) و ائمه امروز در میان ما بودند، حتماً به افراد سالم اهدای خون را برای نجات همنوعانشان توصیه می‌کردند و حجامت را برای درمان بیماریهایی که این روش برای آنها سودمند است توصیه می‌کردند.

مقررات حجامت در ایران

محمود خدادوست، معاون طب سنتی وزیر بهداشت در مورد حجامت به خبرنگار فارس می‌گوید: حجامت جزو اعمال یداوی طب سنتی است که در آیین نامه ابلاغ شده طب سنتی نیز به آن اشاره شده است.

وی ادامه می‌دهد: بر اساس آیین نامه طب سنتی، حجامت حتماً باید زیر نظر پزشک و با تجویز او برای درمان برخی بیماریها که در آیین نامه ذکر شده و یک فهرست 150 تایی دارد انجام شود،‌این پزشک باید دوره و آموزش رسمی طب سنتی را دیده باشد و مجوز انجام خدمات طب سنتی را از وزارت بهداشت گرفته باشد و هر کسی مجاز به انجام این کار نیست.

معاون وزیر بهداشت اضافه می‌کند: بسته آموزش خدمات طب سنتی هم برای پزشکان که باید خدمات آن را از جمله حجامت تجویز کنند و هم برای ارائه کنندگان خدمت حجامت تدوین شده است.

وی گفت: حجامت مانند بقیه روشهای درمانی در طب نوین یا طب سنتی برای درمان تعداد معدودی از بیماریها سودمند است و و موارد کاربرد آن به عنوان اندیکاسیونهای حجامت در آیین نامه طب سنتی مشخص شده است و تجویز حجامت برای غیر از این موارد که حدود 150 مورد است، مجاز نیست.

این متخصص طب سنتی ادامه می‌دهد:‌ اساساً چیزی با این عنوان که حجامت برای درمان همه بیماریها و برای همه افراد توصیه شده باشد در طب سنتی نداریم و حتی در منابع طب سنتی نیز آمده است که اگر فرد، زمان و مکان انجام حجامت به درستی انتخاب نشود، اشتباه است.

وی گفت: در طب سنتی هیچ عملی نداریم که برای همه بدون در نظر گرفتن شرایط آنها تجویز شود و نمی‌شود یک نسخه را برای همه مردم پیچید به عنوان مثال ما 120 نوع میگرن داریم که برای چند مورد آنها ممکن است حجامت موثر باشد و برای تعداد زیادی از آنها حجامت هیچ سودی ندارد.

وی گفت: حکمای ما هم در قدیم برای حجامت به اصول و قواعدی قائل بوده‌اند و هیچ جای کتب حکمای قدیم مثل ابوعلی سینا، رازی و جرجانی نیامده است که حجامت برای همه افراد باید انجام شود.

خدادوست اضافه کرد: متأسفانه در سالهای اخیر عده‌ای آمده‌اند و از باورهای مردم سوء استفاده می کنند و با این کار در مردم بی‌اعتمادی ایجاد می‌کنند و حتی اصل و محتوای روشن و نورانی طب سنتی را زیر سوال می‌برند.

وی می‌گوید: مبنای حجامت فقط دفع خون نیست بلکه کارکردهایی دارد که در طب سنتی به صورت علمی فواید آن ثابت شده است اما به شرطی که در جای خود و برای فردی که اندیکاسیون درمانی واقعی داشته باشد، انجام شود. انجام حجامت برای همه مردم، با هر مزاج و حتی برای افراد سالم کار درستی نیست. افراد سالم اگر می‌خواهند دفع خون کنند باید خون اهدا کنند.

معاون طب سنتی وزارت بهداشت اضافه می‌کند:‌ نباید مفاهیم علمی طب سنتی را به صورت حرفهای عامیانه و غیر علمی بین مردم رواج دهیم، طب سنتی یک تخصص و علم است و باید افراد صاحبنظر و آموزش دیده درباره آن صحبت کنند.

وی می‌گوید: خیلی از این بروشورها و تبلیغاتی که افرادی درباره فواید حجامت ارائه می‌دهند، چیزی جز عوامفریبی و تبلیغات فریبنده نیست و برای کسب سود و سوء استفاده از باورهای مذهبی مردم است.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا وزارت بهداشت نظارت لازم را در مورد خدمات طب سنتی ندارد،می‌گوید: ببینید، سالهاست که در وزارت بهداشت در این مورد نظارت کافی نبوده است و به همین علت عده‌ای به سمت سوء استفاده و عوامفریبی رو آ‌ورده‌اند، اکنون حدود یکماه است که معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت تأسیس شده است، باید فرصت بدهیم تا بتوانیم با اجرای آیین نامه ها این مسائل را سر و سامان بدهیم.

خدادوست اضافه می‌کند: با توافق معاونت درمان وزارت بهداشت چند ماه به پزشکانی که علاقه به فعالیت در زمینه طب سنتی هستند مهلت می‌دهیم بیایند و آموزشهای لازم را ببینند و مجوز بگیرند و بعد از آن مراکز بدون مجوز را تعطیل می‌کنیم.

خدادوست می‌افزاید: طب سنتی ایرانی- اسلامی ما ریشه تاریخی دارد که بیش از 80 درصد آن اصلاح سبک زندگی، تغذیه سالم، تحرک بدن، استفاده از آب و هوای سالم و پرهیز از استرس و فشار روحی است و فقط 20 درصد آن خدمات درمانی است که بخش کوچکی از آن حجامت است که آن هم باید برای بیمار خاص خود که اندیکاسیون درمانی دارد، استفاده شود.





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/4/17 | نویسنده : alamdarbasir

مادر دختر معلول قربانی جنایت آمریکا از راز قتل دخترش در کشور آمریکا و همچنین درخواست غرامت 132 میلیارد دلاری پرده برداشت.

به گزارش علمدار بصیر: مینا پورزند، مادر مریم پورزند با اعلام این خبر  گفت: دخترم مریم در سال 1996 میلادی یعنی در سال 1375 در شهر مینی سوتای آمریکا در کلینیک "مئو کلینیک" به قتل رسید.
وی افزود: پیش از قتل دخترم به دادستان وقت آمریکا گفته بودم که هر روز تأخیر در رسیدگی به پرونده دخترم برای کشور آمریکا غرامت یک میلیون دلاری به همراه دارد.
مادر مریم تصریح کرد: درست زمانی که قرار بود به همراه مارشال نیویورک برای تحویل گرفتن دخترم به مئوکلینیک بروم به من اطلاع دادند که دخترم در محل کلینیک فوت کرده است.
این فرد ادامه داد: امروز در شعبه 55 دادگاه بین الملل واقع در مجتمع شهید بهشتی در حضور قاضی اصانلو مطالبی را درباره زندگی دخترم مریم گفتم.
وی تصریح کرد: یکی از مشکلاتی که در کشور آمریکا باعث شد تا دخترم را از من گرفتند و به مئوکلینیک منتقل کردند این موضوع بود که من حاضر به همکاری با یک دلال مسکن در آن کشور نبودم.
مینا پورزند گفت: کشور آمریکا علی‌رغم چهره خوبی که از خود ایجاد کرده اما به هیچ عنوان به حقوق شهروندان و افرادی که در این کشور حضور دارند احترام نمی‌گذارد.
وی افزود: در این کشور هر بار که به خاطر شکایت از یک دلال مسکن شکایت می‌کردم دادگاه به دلیل فسادی که در آن وجود داشت حق را به دلال می‌داد و من را به کلینیک بیماران روانی می‌فرستاد.
مادر مریم خاطرنشان کرد: از زمانی که در مجلس ایران مقرر شد که می‌توان برعلیه کشور آمریکا اقامه دعوا کرد من در ایران پرونده تشکیل دادم.
وی گفت: از آن روز تا به حال در کش و قوس تشکیل دادگاه بودم تا اینکه امروز جلسه تشکیل شد و دادگاه به ریاست قاضی اصانلو صحبت‌های من را شنید.
مینا پورزند گفت: در زمانی که در ایران بودم برای مریم مستخدمی گرفته بودم که این مستخدم مریم را در خانه ای حبس کرده بود و در مدت 2 ماه حتی اجازه استحمام و دستشویی رفتن را به او نداده بود که همین امر باعث شده بود مریم پوست بدنش بسوزد.
وی ادامه داد: حتی زمانی که مریم در مئوکلینیک بستری بود هر بار که به ملاقات او می‌رفتم شاهد بدن کبود و زخم شده مریم بودم.
مادر مریم قربانی جنایت آمریکا گفت: یک نسخه از کتابم را برای اوباما فرستادم اما او در آستانه عید با خنده پیام تبریک برای ایرانی ها فرستاد غافل از آنکه من می‌دانستم آمریکایی ها هر وقت می‌خواهند یک جنایت را بپوشانند آن را با طنز و مسخره کردن مطرح می‌کنند.
وی خاطرنشان کرد: جلسات دادگاه قرار است از این به بعد ادامه یابد و تا زمانی که من کشور آمریکا را محکوم نکنم از تلاش خودم دست بر نخواهم داشت.





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/4/17 | نویسنده : alamdarbasir

اگر با افراط و تندروی مخالف هستید، تنها نباید، مواردی را افراطی بدانید که از سوی جناح مقابل شما مطرح می‌شود.

 

محمد صفری*
خروجی هر انتخاباتی آن هم ریاست جمهوری هر چه باشد، براساس یک فرآیند دموکراتیک صورت گرفته است. یک زمان خروجی انتخابات ریاست جمهوری بنی‌صدر می‌شود، یک زمانی هم شهید رجایی از دل آن بیرون می‌آید. آیا می‌توان گفت که در تایید یا احراز صلاحیت‌ها اشتباهی شده و آنگاه مردم هم‌رای اشتباه به ریاست جمهوری آن نامزد داده‌اند؟
بنی‌صدر آنگونه با فضاحت و خاری با لباس زنانه فرار می‌کند، شهید رجایی اما، درآغوش ملت و در میان سیل عظیم مردمی که عاشق رئیس‌جمهورشان بودند، بدرقه می‌شود. این کجا و آن کجا!
آن هنگام که حضرت امام(ره) فرمودند که «این من، من شیطان است» خطابشان نه تنها بنی‌صدر بلکه همه مسئولینی بود که در نظام اسلامی به عنوان خدمتگزاران مردم در آن مقام قرار گرفته‌‌‌اند.
حضرت امام(ره) هنگامی که دیدند بنی‌صدر بی‌راهه می‌رود و آن گاه که او غرق در قدرت شده است، رئیس‌جمهوری وقت را خطاب قرار دادند و گفتند: «اگر امر واقع شود بین شما و اسلام، مردم اسلام را انتخاب می‌کنند اگر امر واقع شود بین من و رسول‌الله(ص) مردم رسول‌الله(ص) را انتخاب می‌کنند.» و تاکید نمودند که این قدر «من»، «من» نگویید، این «من» شیطان است.
روسای جمهوری بعدی هم آمدند و رفتند و پس از آن هم مقام معظم رهبری به عنوان جانشین ایشان با روسای جمهوری گوناگون با ایده‌ها و تفکرات خاص خود نظام و دولت را اداره کردند. ایشان در هرجا که نیاز احساس شده است با ورود خود به آن موضوع راه و جهت درست را به دولت‌ها نشان داده‌اند و در دولت‌های نهم و دهم نیز استثنایی وجود نداشته است.
روسای جمهوری و دولت‌هایشان هر کدام نقاط قوت و ضعفی داشته‌اند که البته مورد توجه رهبری نظام نیز بوده است. مردم نیز رفتار و عملکرد دولت‌ها را رصد کرده و براساس آن نسبت به چگونگی رفتار خود با دولت‌ها تصمیم گرفته‌اند و این تصمیمات در انتخابات ریاست جمهوری بعدی نمود پیدا کرده است.
انتخاباتی در 24 خرداد 92 برگزار شد که حماسه سیاسی را آفرید. این انتخابات از آن جهت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود که همه توطئه‌ها، شیطنت‌ها و شک های شیطانی را که در انتخابات 88 ریاست جمهوری مطرح شده بود، از بین برد.
اکنون با توجه به خلق حماسه سیاسی و شعار دولت امید و تدبیر و تاکید بر اعتدال و دوری از افراط و تفریط، توقع می‌رود که رئیس‌جمهوری منتخب و یاران و هواداران هم در اجرای این شعار از دیگران پیشروتر باشند.
چندی پیش مطلبی را از سوی فردی که خود را از نزدیکان آقایان هاشمی رفسنجانی و روحانی می‌داند خواندم که در آن دولت کنونی را به گروه خوارج تشبیه کرده است.
این تفسیر و توصیف برای دولتی که 8 سال با رای مستقیم مردم انتخاب شده و روزهای پایانی کار خود را سپری می‌کند چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟!
مدعیان اعتدال و دوری‌کنندگان از افراط و تندروی با این تعابیر و سخنان چگونه خود را افراطی نمی‌دانند؟
تعجب آن است که این عنوان در سایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با همان تیتر (هاشمی، انقلاب را از خوارج پس گرفت) درج شده است.
در این که دولت نهم و دهم ضعف‌هایی داشته است بحثی نیست، اما انصاف است که خوارج نامیده شود؟
این سخنان و مواضع، خلاف جهت سیاست‌های اعتدالی که رئیس‌جمهور منتخب و دیگر شخصیت‌هایی که در جریان انتخابات از وی حمایت کردند و اکنون نیز از حامیان اصلی او هستند.
اکنون انتظار می‌رود، مسئولان سایت و حتی شخص آقای هاشمی رفسنجانی نسبت به چنین موضعی از سوی آقای علی عسکری و سایت متعلق به ایشان واکنش نشان دهند.
اگر با افراط و تندروی مخالف هستید، تنها نباید، مواردی را افراطی بدانید که از سوی جناح مقابل شما مطرح می‌شود. در فراز و نشیب تاریخ یک سوزن به خودتان یک جوالدوز به دیگران...!
انقلاب دست خوارج نبود که کسی بخواهد آن را پس بگیرد. با وجود ولی فقیه و مردمی آگاه هیچگاه چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
* کارشناس مسایل سیاسی و سردبیر سیاست روز
 
منبع:فارس





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/4/17 | نویسنده : alamdarbasir

پژوهشگاه فضایی ایران 4 پروژه مهم فضایی را در دستور کار قرار داده و در حال ساخت تجهیزات خاص فضانوردی به‌منظور ارسال اولین انسان ایرانی به فضا است.
به گزارش علمدار بصیر: در دنیای امروز که کشورها قابلیت‌ها و دانش‌های خود را به رخ یکدیگر کشیده حتی گاهی اوقات مجبور می‌شوند به‌خاطر اینکه علوم در سیطره همان چند کشور دارنده باقی بماند، دست به تحریم کشورهایی بزنند که در جهت دستیابی به فناوری‌های نوین گام بر‌می‌دارند، داشتن دانش‌ها و "علوم خاص" می‌تواند یک مزیت بزرگ و شاید تعیین کننده در تعریف معادله قدرت و جایگاه آن کشور باشد.

در این میان، علوم فضایی از جایگاه خاص‌تری نسبت به علوم دیگر برخوردارند چرا که داشتن علم فضایی یک موضوع است و ساخت و دستیابی به تجهیزات بُعد مهم‌ و دیگر این عرصه است.

تا بامداد 15 بهمن ماه سال 1387 (3 فوریه 2009 میلادی) فقط 8 کشور مطرح جهان، دارنده تجهیزات و البته علوم فضایی بودند اما از 15 بهمن سال 87، ایران به جمع این 8 کشور پیوسته تا باشگاه فضایی جهان، 9 عضو داشته باشد.

در آن سال، ماهواره امید با پخش فایل صوتی پیام محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری به فضا رفت و پس از اینکه حدود 3 ماه در مدار زمین قرار داشت، به زمین بازگشت.

* مشخصات فنی اولین ماهواره بومی ایران

- نوع ماهواره: مخابراتی
- ابعاد کلی سازه در حالت بسته: 38 در 38 در 38 سانتیمتر مکعب
- وزن: 27 کیلوگرم
- کنترل حرارت: غیرفعال
- باند فرکانس: UHF

* ساختار ایستگاه‌های زمینی

- ایستگاه‌های رنجینگ (4 ایستگاه)
- ایستگاه‌های تله‌متری و تله‌کامند (3 ایستگاه)
- ایستگاه کنترل مرکزی

** 5 سال بعد

با گذشت حدود 5 سال از پرتاب اولین ماهواره بومی ساخت ایران، حالا جمهوری اسلامی ایران در سال 92، تجربیات فراوانی در عرصه فضایی دارد. ساخت انواع ماهواره‌برها از جمله سیمرغ‌"ها و پرتاب ماهواره‌های متعددی از جمله مصباح 1 و 2، سینا1، طلوع، رصد و نوید علم و صنعت به فضا، کشوری موفق در عرصه فضایی محسوب می‌شود.

ماهواره فجر

چندین ماهواره هم در صف ارسال به فضا هستند؛ "فجر" شاید شاخص‌ترین این ماهواره‌ها باشد؛ ماهواره فجر دارای حضیض 250 کیلومتر و اوج 400 کیلومتر است. این ماهواره قادر است که به‌مدت یک سال و نیم در فضا باقی مانده و به "تهیه و ارسال تصاویر" با قابلیت تفکیک 1000 تا 500 متر به ایستگاه‌های زمینی اقدام کند.

ماهواره ملی فجر یک ماهواره صددرصد ایرانی است و از قابلیت‌ها، توانایی‌ها و فناوری‌های پیشرفته‌تری در مقایسه با ماهواره‌های قبلی ایران برخوردار است. در این ماهواره از زیرسامانه پیش‌رانش گاز سرد برای انتقال مداری استفاده می‌شود و علاوه بر این زیرسامانه، ماهواره فجر از "رانشگر پالس پلاسمایی" که یک رانشگر الکتریکی است، به‌عنوان محموله فرعی بهره‌گیری می‌کند. این رانشگر جدید باعث دوران ماهواره حول مرکز جرم خود خواهد شد.

** ارسال موجود زنده به فضا

در بهمن ماه سال گذشته بود که صدا و سیما فیلم ارسال و بازگشت موفقیت آمیز اولین فضانورد ایرانی به فضا را پخش کرد. آن‌طور که حمید فاضلی رئیس سازمان فضایی ایران در همان روزها اعلام کرد، "آفتاب" نام نخستین موجود زنده‌ ایرانی بود که راهی فضا شد و زنده و با موفقیت به زمین بازگشت.

بازگشت موفق این موجود زنده که میمونی از نژاد میمون‌های "رزوس" بود، باعث شد که سازمان فضایی کشور رسماً اعلام کند که آماده سازی شرایط برای اعزام انسان به فضا در یک دوره 10ساله را در دستور کار قرار داده است.

اولین موجود زنده ایرانی که به فضا رفت

در همه آزمایشات فضایی و پیش‌زمینه سازی برای اعزام انسان به فضا، کشورها ابتدا به ارسال موجودات زنده به فضا اقدام کرده و در صورت موفقیت پروژه، در گام‌های بعدی انسان به فضا ارسال کرده‌اند.

** 4 پروژه بزرگ فضایی برای اعزام انسان به فضا

برای فرستادن انسان به فضا علاوه بر نیاز به تجهیزات فنی ماهواره‌ای و مخابراتی، نیاز به تجهیزات خاص فضانوردی نیز هست. تغذیه، لباس مخصوص، سیستم‌های خاص فضانورد و چندین و چند ابزار و تجهیزات دیگر نیاز است تا یک انسان به فضا رفته و با موفقیت مأموریت خود را انجام داده به زمین بازگردد.

در همین زمینه، پژوهشگاه فضایی ایران به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین تأمین کننده نیازهای فضایی ایران، اقدام به تولید چند نیاز مهم فضانوردانی که قرار است در آینده از ایران به فضا بروند، کرده است.

پژوهشکده مکانیک پژوهشگاه فضایی ایران،‌ هم‌اکنون در حال تحقیق و اجرای 4 پروژه مهم فضایی است. این پژوهشکده در 4 حوزه محول‌شده از سوی پژوهشگاه فضایی ایران شامل حسگرهای فضایی، لباس فضانورد، سیستم غذایی فضانورد و سیستم ذخیره‌سازی انرژی، پروژه‌هایی را در دست اجرا و بررسی دارد که از جمله آنها تولید باتری با کاربردهای خاص، تجهیزات لباس فضانورد، غذای فضانورد و طراحی و ساخت حسگرهای فضایی مختلف به‌منظور کنترل وضعیت و سنجش از دور است.

این 4 پروژه میان پروژه‌های این پژوهشگاه به‌دلیل ارتباط مستقیم آنها با جسم فضانورد، از اهمیت بالایی برخوردار هستند.

1- سیستم‌های ذخیره‌ساز انرژی الکتریکی در سامانه‌های فضایی به‌منظور تأمین توان الکتریکی اجزای متفاوت آن نظیر کنترل ناوبری هدایت، حسگرها، ارتباطات، کنترل وضعیت و مدیریت حرارتی مورد استفاده قرار می‌گیرد که شامل دسته‌بندی باتری‌های اولیه و ثانویه، ابرخازن‌ها، پیل‌های سوختی شارژپذیر، فلایویل‌ها و سوپر مغناطیس‌ها است.

2- حسگرها و سیستم کنترل علت اصلی عملکرد صحیح سیستم کنترل وضعیت ماهواره است. حسگرهای خورشید افق زمین، ستاره ژیروسکوپ‌ها و ...، حسگرهایی هستند که به‌عنوان مرجعی برای تعیین موقعیت در ماهواره‌ها و فضاپیماها برای ثابت نگه داشتن وضعیت ماهواره در یک حالت مطلوب مورد استفاده قرار می‌گیرند.

3- لباس فضایی مجموعه‌ای از فناوری بالا و متشکل از پوشش، تجهیزات مکانیکی (مفاصل، لولاها و ...) و تجهیزات الکترونیکی است که فضانورد را قادر می‌سازد تا بتواند در محیطی متفاوت‌ با محیط زندگی فعالیت کند. طراحی و ساخت این لباس‌ها نیز هم‌اکنون در دستور کار این پژوهشکده قرار دارد.

4- سیستم غذایی فضانورد بسته به سفرهای کوتاه (کمتر از 15 روز) و سفرهای بلندمدت (بیشتر از 15 روز) برنامه‌ریزی می‌شود. در این سیستم غذایی منوی غذای اصلی، غذای اضطراری و غذا برای فعالیت‌های فوق‌العاده به‌همراه مکمل‌ها و نوشیدنی‌های غنی‌شده وجود دارد.

با پایان کار طراحی و ساخت این 4 پروژه بزرگ فضایی، جمهوری اسلامی یک قدم بلند برای ارسال فضانورد به فضا برمی‌دارد، قدمی که شاید بتوانند زودتر از 10 سالی که پیش‌بینی شده است، اولین انسان فضانورد ایرانی را به فضا ببرد.

منبع:تسنیم





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/4/17 | نویسنده : alamdarbasir

یک روزنامه برزیلی با اشاره به اینکه برزیل هم قربانی برنامه‌های جاسوسی آمریکا بوده به نقل از اسناد افشا شده نوشت؛ به همراه برزیل، کشورهای روسیه، چین، ایران و پاکستان در صدر اولویت‌های برنامه‌های جاسوسی واشنگتن بوده‌اند.

به گزارش علمدار بصیر به نقل از رویترز، روزنامه گلوبوی برزیل به نقل از اسناد منتشر شده از «ادوارد اسنودن» یک شنبه گزارش داد که فعالیت‌های تلفنی و ایمیلی شرکتها و شهروندان برزیلی طی یک دهه گذشته هدف برنامه‌های نظارتی و جاسوسی سازمان اطلاعات آمریکا بوده است.
این روزنامه نگفته است که کامپیوترها و ماموران سازمان اطلاعات آمریکا چه میزان از این فعالیت‌ها را کنترل می‌کرده است. این روزنامه نوشت: برزیل به همراه چین، روسیه، پاکستان و ایران از اولویت‌های برنامه‌های جاسوسی و نظارتی سازمان امنیت ملی آمریکا بوده‌اند.
براساس نوشته این مقاله، طی 10 سال گذشته سازمان امنیت ملی آمریکا 2.3 میلیارد تماس و پیام تلفنی را در آمریکا کنترل کرده و سپس با استفاده از کامپیوترها به تحلیل آنها پرداخته است.
روزنامه گلوبو نوشت: بعضی از ارتباطات شرکت‌های برزیلی از طریق ارتباطات این شرکت‌ها با شرکت‌های آمریکایی به دست سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا رسیده است.
رویترز نوشت: مقاله روزنامه گلوبو توسط «گلن گرین والد»، «رابرت کاز» و «خوزه کاسادو» که برای دفتر روزنامه گاردین در ریودوژانیرو کار می‌کنند نوشته شده است.
پیش از این نیز ادوارد اسنودن فاش کرده بود که سازمان امنیت ملی آمریکا از کشورهای هم پیمان خود در اروپا و آسیا از جمله اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی نیز جاسوسی می‌کرده است. همه کشورهای فوق در واکنش به این گزارشها از دولت کاخ سفید خواسته اند در این زمینه به طور شفاف توضیح دهد.
اسنودن پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا است که اخیرا در مصاحبه با روزنامه انگلیسی «گاردین» از برنامه های فوق محرمانه جاسوسی این آژانس امنیتی از مکالمات تلفنی و ارتباطات اینترنتی شهروندان‌ آمریکایی و اخیرا نیز از جاسوسی آمریکا از متحدان اروپایی واشنگتن پرده برداشته است.





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/4/17 | نویسنده : alamdarbasir
داستان غم‌انگیز مسلمان‌کشی این‌روزها چنان گستره‌ وسیع جغرافیایی و ایدئولوژیکی پیدا کرده است که از غرب تا شرق قاره کهن و از «خود – مسلمان‌ خوانده‌های تندرو موسوم به سلفی تکفیری تا بودایی‌های افراطی جنبش 9 6 9» کمر به جنگ و نابودی مسلمانان بسته‌اند.
به گزارش علمدار بصیر: کشتار مسلمانان طی نزدیک به یک دهه گذشته در قاره کهن به پدیده‌ای مشترک در کشورهای شرق و غرب آسیا و یک اپیدمی تبدیل شده است.

روزهایی که امت اسلام با صدای واحد در برابر مسلمان‌کشی صیهونیست‌ها ایستاده بود، جای خود را به چند صدایی و تفرقه و اختلافی داد که قدرت‌های بزرگ برای در امان نگه‌داشتن رژیم اشغال‌گر قدس، آن را به جان ملت‌های مسلمان انداختند و در شعله‌های این اختلافات دمیدند.

امروز از مصر و سوریه در همسایگی فلسطین اشغالی تا لبنان و عراق و بحرین و عربستان و تونس و یمن و ... در غرب آسیا - و شمال آفریقا - و افغانستان و پاکستان و هند و چین تا میانمار و سریلانکا در شرق و جنوب آسیا، مسلمانان یا به دست دیگرانی که خود را «مسلمان‌تر» می‌دانند کشته‌ می‌شوند یا به تحریک «نامسلمانانی» که حضور و صلابت اسلام را برنمی‌تابند.

 

مسلمانان گمنام و سرکوب‌شده سین‌کیانگ

براساس آمار رسمی سرشماری شده در سال 2010، بیش از 40 میلیون مسلمان – و براساس آمارهای غیررسمی 60 میلیون مسلمان - در چین ساکن هستند که 21 میلیون نفر آن‌ها در استان خودمختار سین‌کیانگ این کشور ساکن هستند و مسلمانان قوم اویغور ساکن در این استان، قرابت فرهنگی نزدیکی با مردم ایران از جمله شعرای پارسی‌زبان دارند. سعدی شیرازی نیز از ملاقات با این قوم و خواندن شعر سعدی برای خود او در کاشغر از شهرهای اصلی این استان نیز گفته است.

اما جمعیت 21 میلیونی این استان از کمترین حقوق شهروندی و آزادی مذهبی برخوردار هستند و دولت چین نیز به بهانه‌های مختلف فشار بر این اقلیت مذهبی این کشور را تشدید می‌کند. تعطیلی مساجد و آتش زدن آن‌ها بدست قوم «هان» - قوم اکثریت در چین – با حمایت نیروی پلیس دولت مرکزی از جمله اقدامات ضد مسلمانان این منطقه بوده است.

اعتراضات مسلمانان اویغور در سال 2009 میلادی به کشته شدن دو کارگر مسلمان به دست چینی‌های قوم «هان» با برخورد و سرکوب پلیس به خشونت کشیده شد و به درگیری سه جانبه میان مسلمانان، چینی‌های «هان» و نیروهای پلیس تبدیل شد که در نهایت نزدیک به 200 مسلمان کشته و حدود هزار نفر نیز زخمی شدند و بسیاری از مساجد مسلمانان نیز به آتش کشیده شد و بطور هدایت شده‌ای به کتب مقدس مسلمانان نیز اهانت شد.

دولت مرکزی چین با هدف برهم زدن یکپارچگی مذهبی – قومی موجود در استان بزرگ سین‌کیانگ، نژاد «هان» را به مهاجرت به این استان و تغییر ترکیب جمعیتی این منطقه تشویق کرده است که این موضوع تنش‌های بین این دو گروه را در پی داشته است.

چینی‌های غیرمسلمان این استان تا کنون بارها در گروه‌های چند صد نفری و هزار نفری اقدام به حمله به منازل، مغازه‌ها و مساجد اویغورها کرده‌اند که در واکنش به این حملات، نیروهای امنیتی باز هم عمدتا مسلمانان اویغور را بازداشت کرده‌اند. در 120 سال گذشته، ناآرامی‌های سال 2009 سین‌کیانگ یکصد وسومین قیام اویغورها بود که به وسیله چینی‌ها با ده‌ها کشته و صدها زخمی سرکوب شد.

استان مسلمان‌نشین سین‌کیانگ که دارای معادن زغال سنگ و طلای بسیاری است و منابع نفت و گاز عظیمی نیز دارد، از جمله محروم ترین مناطق چین است.

میانمار، پاکسازی نژادی و گذار به دموکراسی با هدایت آمریکا

 

کشور میانمار (برمه سابق) در جنوب شرقی آسیا و در همسایگی کشورهای چین، تایلند، لائوس و بنگلادش قرار دارد و اقلیت یک میلیون نفری مسلمانان آن عمدتا در غرب این کشور و در شمال ایالت راخین متمرکز هستند. دولت میانمار که به تازگی با تعهد به آمریکا نسبت به اصلاح سیاسی و حرکت به سوی دموکراسی، از دایره تحریم‌های ایالات متحده خارج شده و به لیست کشورهای مورد حمایت آمریکا اضافه شد.

 

هیلاری کلینتون نیز با سفر به این کشور خواستار ادامه اصلاحات در این کشور شد تا با جامعه جهانی بیش از پیش همراه شود.

مسلمانان روهینگای میانمار، اقلیت به رسمیت شناخته نشده‌ای هستند که همواره هم از سوی دولت مرکزی و هم از سوی بوداییان افراطی مورد هجوم قرار گرفته‌اند. دولت میانمار این گروه از مسلمانان را مهاجران غیرقانونی خوانده که حق سکونت در میانمار را ندارند و باید به کشورهای همسایه مهاجرت کنند.

بوداییان افراطی نیز که اکثریت مطلق جامعه میانمار را نیز تشکیل داده‌اند، با حمایت دولت این کشور به فشار بر اقلیت مسلمان و راندن آن‌ها از خانه و شهر خود روی آوردند.

خانه سوخته شده مسلمانان میانمار

اخبار حمله به منازل و مغازه‌های مسلمانان، آتش زدن مساجد و حمله بوداییان به مسلمانان و تجاوز و قتل و شکنجه آن‌ها در رسانه‌ها منتشر می‌شود و پاکسازی نژادی و نسل‌کشی این اقلیت با حمایت دولت میانمار ادامه دارد.

جنبش بوداییان افراطی (9 6 9)  و پاکسازی قومی - مذهبی در میانمار

یکی از مهمترین عوامل تحریک بوداییان به برخورد با مسلمانان و کشتار آنان، جنبش افراطی بوداییان موسوم به «جنبش 9 6 9» است که به مبارزه سازمان‌یافته و حتی مسلحانه علیه مسلمانان اقدام کنند.

بوداییان نئو-نازی و بن لادن میانمار

به گزارش مشرق، نام بوداییان همواره تداعی‌گر آرامش و دوری از هیاهو و پرداختن به ریاضت‌ها و عبادت‌های مخصوص خود بوده و اصل پرهیز از خشونت و تجاوز به حقوق سایر انسان‌ها، از جمله اصول اساسی آیین بودا بوده است.

اما در پس چهره‌های ظاهرا آرام بوداییان میانمار، افراطی‌گری‌ نهفته در ایدئولوژی حاکم بر جامعه بوداییان شرق آسیا، جنایات فجیعی را علیه مسلمانان این منطقه رقم زده است.

 

جنبش‌های افراطی بوداییان با رویکردهای شبه نازی نئو‌نازی که با ایده پاکسازی مذهبی و جلوگیری از گسترش اسلام در مناطق تحت تسلط بوداییان فعالیت می‌کنند، پیروان خود را به دوری از مسلمانان، ازدواج نکردن با آن‌ها، معامله نکردن با مسلمانان، بیرون راندن مسلمانان از منازلشان و آتش زدن خانه‌ها و ... توصیه و گاه سازمان‌دهی می‌کنند.

طی 5 سال گذشته، این جنبش‌های افراطی، از تحریم مسلمانان، به مقابله و بیرون راندن ‌آن‌ها از محدوده شهرها با توسل به خشونت روی‌ آورده‌اند.

فعال‌ترین این جنبش‌ها، جنبش 9 6 9 است که یک راهب 45 ساله به نام «آشین ویراتو» برای مقابله با مسلمانان روهینگا آن را پایه‌گذاری کرده است و به خود لقب «بن‌لادن برمه» را داده‌ است.

آشین ویراتو خود را «بن‌لادن برمه» نامیده‌ است

 

 

نام این جنبش از سه عدد 9 6 و 9 تشکیل شده که نمایانگر آموزه‌های 9 گانه بودا، شش آموزه و راه بودا و راه‌های 9 گانه رهبانیت است.

ویراتو در اظهارنظری در خصوص مسلمانان این کشور با تشبیه کردن این اقلیت کشور میانمار به «سگ‌های وحشی» اظهار داشته است که «اگر ما در موضع ضعف قرار بگیریم، کشورمان به زودی به کشور مسلمانان تبدیل خواهد شد».

«ما راهبان بودایی بیش از حد انعطاف پذیر هستیم و غرور میهنی نداریم. مسلمانان در داد و ستد مهارت دارند و کارهای ساختمانی و حمل و نقل ما را به دست گرفته اند ولی حالا دارند احزاب سیاسی ما را هم در دست می گیرند. اگر این وضع ادامه پیدا کند کشور ما شبیه افغانستان یا اندونزی خواهد شد.»

ویراتو در سال 2003 و به جرم تحریک بوداییان به اعمال خشونت علیه مسلمانان بازداشت و روانه زندان شد، اما بعدها مورد عفو گروهی قرار گرفته و آزاد شد.

ریشه‌های اسلام‌ستیزی در میانمار

آشین ویراتو رهبر این جنبش در سخنرانی‌ها و راهنمایی‌های معنوی خود، مسلمانان را خطری برای جامعه بودایی‌ها می‌خواند و گرایش بوداییان به اسلام را به «اغفال آنان توسط مسلمانان» نسبت می‌دهد. از سوی دیگر، موفقیت اقتصادی مسلمانان در این کشور نیز از جمله نگرانی‌هایی است که این جنبش و پیروان ویراتو را به آتش زدن و تخریب مغازه‌های مسلمانان برانگیخته است.

نشریه تایمز در یکی از شماره‌های خود تصویر ویراتو را به همراه عنوان «چهره ترور بودایی‌» منتشر کرد که اعتراض بوداییان میانمار و شخص ویراتو را به همراه داشت

مارک فارمنر (Mark Farmaner) مدیر «کمپین برمه» (میانمار فعلی) در لندن که با هدف ارتقاء دموکراسی در این کشور فعال شده است معتقد است در میانمار یک تبعیض عمیق و ریشه‌دار در تفکر بوداییان حاکم شده است. به گفته وی، حتی زمانیکه بوداییان می‌گویند که دوستان مسلمان دارند، آن‌ها را با عناوینی اهانت‌آمیز خطاب می‌کنند. این تبعیض مانند یک سرطان در حال گسترش است.

سای لات (Sai Latt) استاد دانشگاه سایمون فریزر کانادا که در حوزه مسلمانان این کشور آثار بسیاری دارد می‌نویسد : رژیم‌های نظامی حاکم پیشین، نفرت از مسلمانان را در اذهان عمومی نهادینه کرده‌اند و بدین منظور محدودیت‌های تبعیض‌آمیزی را نیز برای مسلمانان وضع کرده‌اند.

این محقق حوزه جنوب شرق آسیا ادامه می‌دهد: بسیاری از این افراد تندرو که در دولت میانمار نیز نفوذ کرده‌اند، این جنبش را بهترین راه‌حل برای مقابله و محدود کردن جمعیت و نفوذ مسلمانان می‌دانند. مقامات دولتی میانمار، جنبش 9 6 9 را تنها جنبشی اقتصادی برای بهبود وضعیت اقتصادی بوداییان می‌دانند، اما واقعیت این است که تحریک این گروه درگیری‌های خونینی را تا کنون رقم زده است.

پس از روی کار آمدن دولت منتخب مردم میانمار در سال 2011 و تغییر فضای سیاسی این کشور پس از 5 دهه خفقان نظامی، سخنان تحریک‌آمیز و نفرت‌برانگیز نسبت به اقلیت‌های مسلمان نیز شکلی آشکار به خود گرفت و روند افزایشی پیدا کرد.

بوداییان افراطی جنبش 9 6 9 که خود را ناسیونالیست‌‌ می‌دانند، به جای گرایش‌های ملی‌گرایانه به سمت گرایش‌های نژادپرستانه حرکت کرده‌اند و بر ضد نژاد مسلمانان جنوب آسیا که آن را تهدیدی برای یکدستی نژادی و امنیت ملی خود می‌دانند، جنبش خود را در سراسر میانمار و حتی سریلانکا نیز گسترش داده‌اند.

نابودی کامل مناطق مسلمان‌نشین میانمار و کوچ اجباری مسلمانان به مرزهای میانمار

حتی در مناطقی که جمعیت مسلمان چندانی ندارند و تهدیدی محسوب نمی‌شوند، بوداییان علاوه بر تحریم و منزوی کردن مسلمانان، با دیوارنویسی، پوشیدن لباس‌هایی حاوی شعارهایی بر ضد آنان و ... این گروه‌ها را آزار و اذیت می‌کنند. البته این جنبش در برگیرنده تمام بوداییان نیست و بسیاری از بودایی‌های میانمار از آن اعلام بیزاری می‌کنند و آن را گروهی افراطی، تندرو و حتی تروریست می‌دانند.

دولت «تین سین» رئیس‌جمهور میانمار نیز تا کنون هیچ برخوردی با این گروه نکرده و در برخی موارد که اعضای این جنبش اقدامات ضد امنیتی انجام می‌دادند، نیروهای پلیس و ماموران دولتی نهایتا به دور نگه‌داشتن مسلمانان از منازل و مغازه‌هایشان بسنده می‌کردند و یا تنها نظاره‌گرا اقدامات خرابکارانه این گروه‌ بودند.

تین سین همچنین از جمله حامیان شخص آشین ویراتو رهبر این جنبش بوده است. آنگ سوان سوچی رهبر مخالفان و برنده جایزه صلح نوبل نیز تا به امروز نسبت به کشتار مسلمانان در میانمار واکنشی نشان نداده است و حتی از مهاجرت اجباری مسلمانان به کشورهای همسایه نیز سخن گفته است.

 

گوشه‌ای از جنایات جنبش 9 6 9 به رهبری بن‌لادن برمه

در اولین ماه‌های سال جدید میلادی در شهر میکتیلا از شهرهای مرکزی میانمار، بوداییان افراطی جنبش 9 6 9، بیست پسر بچه مسلمان را از مدرسه ربوده و به منطقه‌ای خارج از شهر آورده و پس از قطعه قطعه کردن آنان، اجسادشان را به نفت آغشته کرده و آتش زده‌اند.

محل قتل و آتش زدن 20 کودک مسلمان بدست بوداییان افراطی

وین هتین، نماینده پارلمان میانمار از حزب اتحاد ملی برای دموکراسی می گوید: «هشت پسربچه در مقابل چشمان من کشته شدند. من سعی کردم جمعیت را متوقف کنم و به آنها گفتم به خانه هایشان برگردند ولی آنها مرا تهدید کردند و پلیس هم مرا به کناری کشید. من نمی‌دانم چرا پلیس هیچ کاری نکرد. حدود سی درصد مردم میکتیلا، مسلمان هستند. آنها در تجارت مهارت زیادی دارند و صاحب بسیاری از مغازه‌های این شهر هستند. ولی اکنون آنان به چادرهای اسکان موقت منتقل شده‌اند و برای حفاظت در برابر بوداییان، تحت محاصره پلیس هستند.

در ماه مارس 2012 نیز درگیری‌های دیگری در شهر میکتیلا و در جریان اختلاف میان یک مشتری و یک طلافروش مسلمان، به کشته شدن 40 مسلمان انجامید.

در شهر اراکان در شمال رانگون هم یک دختر مسلمان دوچرخه‌سوار با یک راهب پیاده برخورد کرد، گروهی از بودایی‌ها به مساجد حمله کردند و دست‌کم 150 خانه مسلمانان را سوزاندند. در جریان این حملات یک نفر کشته شد و 9 نفر هم مجروح شدند.

جنایت بودایی‌ها در اراکان میانمار

در درگیری‌های ایالت راخین در ماه فوریه و مارس سال گذشته نیز 200 مسلمان کشته و هزاران نفر دیگر نیز بی‌خانمان و مجبور به فرار از محل زندگی خود شدند.

علاوه بر تحرکات این جنبش و بوداییان افراطی، دولت میانمار هم به صورت رسمی دستور داده است که مسلمانان دیگر حق بنا کردن مساجد جدید یا ترمیم مساجد قدیمی را ندارند. همین دستور دولتی کافی بود تا افراطیون بودایی و هندی نزدیک به 72 مسجد را ویران کنند.

ارتش میانمار هم 11 مسلمان این کشور را در ماه مه 2012 کشته و در حمله یک گروه از بودائیان به اتوبوس مسلمانان در ایالت راخین نیز 10 نفر کشته شدند. در طرف مقابل نیز یک بودائی نیز در پاسخ به این کشتارها به قتل رسید که رسانه‌ها برای تحریک بیشتر بودائی‌ها آن را تجاوز به یک دختر بودائی و قتل وی عنوان کردند.

پس از آغاز درگیری‌ها درغرب میانمار، بودایی‌ها با حمله به مناطق مسلمان نشین بیش از 2000 منزل مسکونی متعلق به مسلمانان را به آتش کشیدند و بیش از یک صد هزار نفر را آواره و بی خانمان کردند. این هجوم وحشیانه بودائی‌ها و به آتش کشیدن خانه‌ها و تجاوز به زنان و دختران مسلمان و قتل عام فجیع مسلمانان، این اقلیت را به پناه بردن به مرزهای مشترک با بنگلادش وا داشت.

در دوسال گذشته، دستکم 100 هزار مسلمان آواره، و هزاران مسلمان دیگر نیز کشته شده‌اند. تا کنون آمار رسمی در مورد تعداد دقیق کشته‌های نسل‌کشی مسلمانان میانمار وجود ندارد اما گزارش‌های غیررسمی ناظران محلی از کشته شدن 30 تا 50 هزار مسلمان روهینگا و تجاوز به بیش از 5 هزار زن مسلمان میانماری حکایت دارد.

 

منبع:مشرق

 
 




تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/4/17 | نویسنده : alamdarbasir

موژان مجیدی، قائم‌مقام و دستیار ویژه لُرد "نورمن فاستر" (معمار اعظم فراماسونرهای جهان و عضو شورای راهبردی جایزه معماری بنیاد ضداسلامی آقاخان) است و با مدیریت پروژه‌های شرکت بین‌المللی فاستر، تلاش فراوانی برای پیشبرد اهداف شیطانی معماران ماسون در کشورهای مختلف دارد.
به گزارش علمدار بصیر: فراماسونری یکی از بحث برانگیزترین پدیده های قرون اخیر بوده است. این ویژگی به دلیل ماهیت بسته و گرایش‌های صوفیانه موجب جلب توجه بسیاری از افراد شده است. جریان دین‌زدایی و فراماسونری، جریانی تدریجی است و همان گونه که طی‌کردن مراتب ماسونی یک امر تدریجی است و در قالب سیر صورت می‌گیرد. مکانیسم این جریان بدین‌گونه است که ابتدا عنوان می‌شود مراد از معمار بزرگ جهان، همان خداوند است، سپس اعلام آزادی مذهب در مرام ماسونی و ترویج تساهل در زمینه اعتقادات مذهبی، و مرحله بعد، ترویج نظریه اعتقاد به خداوند بدون اعتقاد به انبیاء و ادیان است که همزمان با آن، آیین مسخ‌شده یهودیت و مسیحیت نیز در بین افراد بهشکل غیرمستقیم و در قالب رمز و برخورد سمبلیک ترویج می‌شود.

استناد به مذاهب تحریف‌شده، حرکتی زیرکانه است برای نفی تدریجی ادیان و سست‌نمودن پایه اعتقادات. در مرحله آخر، نوبت به اعتقاد به خداوند می‌رسد که با ارائه آرا و نظریاتی مغشوش در این زمینه، عباراتی نظیر طبیعت و انرژی جایگزین واژه مقدس خداوند می‌شود. البته حتی رسیدن به این مرحله نیز، که عملاً صورت می‌پذیرد، باعث نمی‌شود آنان در ملأ عام اعلام کفر و الحاد کنند. بدین ترتیب می‌بینیم که اساسی‌ترین وجه فرهنگی هر قوم که همان دین باشد در قدم اول مورد هجوم قرار می‌گیرد. برای روشن‌تر شدن این بحث، که اساس و پایه اول هجوم فرهنگی غرب به کشورهای اسلامی و دیگر کشورها می باشد، سیر دین زدایی را از اسناد و آراء فراماسونری پی می گیریم.
  نورمن فاستر،معمار مشهور بریتانیایی و فعالترین معمار فراماسونر

 

 
موژان مجیدی،معمار ایرانی تبار؛ وی قائم مقام نورمن فاستر است

 
***سیر استحاله فرهنگی اعضای تشکیلات فراماسونری
در کتاب دیالوگ ماسونی اثر دکتر ایشین داغ، فراماسونر ترک، در خصوص آزادی مذهب در فراماسونی و سیر تغییر افکار دینی اعضاء چنین می خوانیم: "ماسونی به ایمان و عقاید شخصی هیچ برادری مداخله نمی کند. هر ماسون برابر تمنیات روحی خود، دینی را پذیرا می شود. در این خصوص آزادی کامل دارد. در افکار سیاسی نیز وضع به همبن منوال است. ما در فراماسونری این طرز شروع را قبول داریم. ولی در مراحل بعدی و با گذشت زمان و پیشروی درجات فراماسونی موافق با تکامل تدریجی و احراز هویت فراماسونری در رسیدن به عقاید مشترک هستیم. از نظر ما، فراماسونری، نمونه های گوناگون انسانی را در بر می گیرد و با القای اصول و پرنسیب های اصلی آنان را پرورش داده و بار می آورد، می تراشد و صیقل می دهد، متحول می کند، و آنان را برای رسیدن به حکمت و عرفان یاری می کند.

با این اوصاف، فراماسونری فعلی، جدا از بیگانه اولیه، به صورت شخصیت دیگری درآمده و به عرفان می رسد. فراماسونری از طریق علم و حکمت و عقل موجبات تحول افکار و عقاید انسان را فراهم می آورد. می توان گفت فراماسونری یک موسسه آدم سازی است.ابتدا فراماسونری به مسائل دینی، نژادی، ملی و فلسفی و برداشت های سیاسی هم مسلکان نمی پردازد. فقط بعد ها قسمت های مغایر با اصول و دکترین فراماسونری، مانند تراشیده شدن سنگ خام، تراشیده شده و با دور ریخته شدن ناهمواری ها و مغایرت ها و انطباق فرد با عقل و حکمت و عرفان، موجبات ظهور حکما را فرام می سازد. در اینجا آزادی وجدان و افکار جاکم است. فعالیت های معموله صرفا به علت جرح و تعدیل عقاید هم مسلکان انجام می پذیرد. هدف ایجاد کاراکتری مطابق با دکترین فراماسونری در هم مسلک ها است. فراماسونری دارای نظام، آداب و عصاره ای است که در نتیجه دکترین فراماسونری حاصل می شود. برای کسانی که به ساحل عرفان رسیده اند، دیگر عبارت تولد ادیان مفهومی ندارد. آن ها بر ماورای دین مسلط شده اند. از نظر آنان وابستگی به دین و مذهب خاصی بی مورد است".

مطالب نقل شده از کتاب دیالوگ فراماسونری، سیر استحاله فرهنگی اعضای تشکیلات فراماسونری را آشکار می کند. همانطور که ملاحظه می شود، این سیر از ادعای آزادی مذهب آغاز می شود، با رسیدن به عقاید مشترک تداوم می یابد و با نفی مذهب و جایگزینی عقل و علم گرایی به جای آن به پایان می رسد.

 
موژان مجیدی در کنار نورمن فاستر

 
 
***تشکیلات فراماسونری در شهر لندن و فرقه های یهودی- صلیبی
عده ای از فراماسون ها معتقدند که زمینه های تشکیل مجامع ماسونی  در بین صاحبان  فن معماری شکل گرفت و دوره ساختن ساختمان های کاتدرال ها-کلیساهای جامع- را که سال های بین 900 الی 1600 میلادی را در بر می گیرد، دوران رشد این اجتماعات قلمداد می کنند.
آنان مدعی هستند که در اواخر قرن 12 و اوایل قرن 13 میلادی اولین اتحادیه "کارگران بناخانه" در آلمان به وجود آمد. آلمان های متعصب برای ارضای تمایلات مذهبی خود دست به ساخت کلیساهای بزرگی زدند که مستلزم صرف هزینه، زمان و به کارگیری درازمدت هزاران کارگر و هنرمند در کنار یکدیگر بود. کارگران، استاد کاران و معماران قواعد خاصی را در بین خود برای دفاع از منافع یکدیگر برقرار کردند، محل نگهداری وسایل بنایی و گفتگو در مورد مسائل و معضلات حرفه، لژ نامیده می شد. طرفداران این نظریه می گویند که تشکیلات صنفی بنایان در انگلستان در نیمه اول قرن سیزدهم تأسیس شد. با زوال سبک گوتیک در معماری اروپا، تشکیلات بنایان رفته رفته اهمیت خود را از دست داد. برای نجات تشکیلات مذبور از نابودی، در سال 1600 میلادی ورود افراد غیر بنا به لژهای فراماسونری آزاد شد و اولین فرد غیر بنا به نام "جان بوزول" در همین سال وارد تشکیلات بنایان آزاد گردید و به عضویت لژ ادینبورگ پذیرفته شد. به تدریج اشراف انگلستان برای دستیابی به اهداف سودجویانه خود وارد تشکیلات بنایان آزاد شدند. با ورو افراد غیر بنا به نشکیلات مذبور، واژه "ماسون" پذیرفته شده در بین بنایان متداول شد. حریق بزرگ شهر لندن که در 1666 میلادی به وقوع پیوست باعث تمرکز بنایان از سراسر اروپا در این شهر شد. همین امر باعث رونق گرفتن لژهای فراماسونری گردید.

پایان یافتن بازسازی شهر لندن سبب فروکش کردن فعالیت آن ها و تفرقه بنایان شد. بروز شورش های گسترده در سال 1717 در لندن باعث شد تمایل زیادی برای ایجاد  جمعیتی میانه رو که بتواند بر اوضاع ناآرام آن دوره لجام بزند در بین طبقه متوسط و اشراف متمایل به بورژوازی به وجود آمد. هدف این جمعیت این بود که با دعوت مردم به اصول اخلاقی از بروز هرج و مرج جلوگیری کند. نکته ای که در تمامی منابع فراماسونری از آنان تعمدا غفلت می شود، توضیح این نکته است که در صورت صحت ادعاهای آنان درخصوص تاریخچه کهن فراماسونری و حضور معماران و بنایان در آن، چگونه این تشکل صنفی تبدیل به یک جمعیت پنهانی سیاسی-فرهنگی شد که در اندک مدتی توانست مرزهای اروپا،آمریکا، آفریقا و آسیا را در نوردد. نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت می باشد عدم پرداختن منابع فراماسونری به تحولات سیاسی انگلستان در آستانه تشکیل لژ بزرگ انگلستان است. "محمد عبدالله عنان" محقق جمعیت های سری و جنبش های تخریبی از این موضوع به عنوان شورش های گسترده در سال 1717 در لندن یاد می کند. پاسخ به برخی سوالات درخصوص منشأ جمعیت فراماسونری و جواب چرایی رسوخ مفاهیم، شعارها و علائم یهودی- صلیبی در این جمعیت را می توان از بررسی تحولات انگلستان در خلال سال های 1717-1714 میلادی. و روی کار آمدن خاندان هابسبورگ با حمایت کانون های یهودی- صلیبی به دست آورد.

لازم به ذکر است که اولین لژ فراماسونری، 3 سال بعد از صعود خاندان آلمانی هابسبورگ به سلطنت انگلستان در لندن تأسیس شد، این تقارن و حضور موسسین لژ فراماسونری در بین برکشندگان خاندان هابسبورگ در انگلستان از یک سو ارتباط گسترده لژ انگلستان با دربار لندن، از سوی دیگر نشان می دهد که لژ فراماسونری برای استقرار و تثبیت این خاندان که ارتباطی مرموز و ویژه با کانون های زرسالار جهانی داشت در انگلستان تأسیس شد و با بسط حوزه نفوذ خود، مانع آن کانون ها را در سراسر جهان تأمین نمود، و به عنوان بازوی تشکیلاتی استعمار و کانون های استعماری عمل نمود. دکتر جیمز اندرسون و جان تئوفیل دزاگولیه از پیشقدمان این جریان بودند و نقشی اساسی در این زمینه ایفا کردند. نقش موثر این دو تن به حدی بود که عده ای معتقدند تشکیلات فراماسونری را این دو ایجاد کردند. تهیه قانون اساسی فراماسونری توسط جیمز اندرسون و وارد کردن خاندان سلطنتی انگلستان در این تشکیلات توسط دزاگولیه در واقع تحولی اساسی در کارکرد جمعیت بنایی ایجاد کرد. به همین دلیل این دو تن را می توان موسس سازمان فراماسونری تلقی کرد که دیگر کارکرد آن، تعلیم اصول معماری و فنون آن نبود، بلکه تبدیل به نهادی شده بود برای ترویج و تبلیغ بورژوازی و لیبرالیسم. براساس واقعیت های تاریخی، واژه فراماسونری تا قبل از سال 1717 – سال تشکیل لژ بزرگ لندن- به هیچ وجه مرسوم نبوده است.

آنچه تا قبل از این تاریخ مرسوم بوده، واژه ماسونری است که به صنف بنایان اطلاق می شده است. دزاگولیه با افزودن صفت "آزاد" به ابتدای این نام در واقع سعی کرد با جعل واژه "فراماسونری" ضمن ساختن پیشینه ای کهن برای تشکیلات جدید خود، اهداف و ماهیت این سازمان را نیز پنهان نماید. با توجه به رسوخ آیین مسخ شده ی یهودیت در فراماسونری، آنچه در روایت رایج به وجود آمدن تشکیلات فراماسونری- یعنی به وجود آمدن فراماسونری از بقایای جمعیت صنفی بنایان- مجهول می ماند، چگونگی و چرایی تأثیرپذیری شدید آیین فراماسونری از فرقه های یهودی-صلیبی به ویژه آیین رازآلود کابالیسم است که در قرون 16و 17 در اروپا به شکل گسترده ای رایج بود. ارتباط ژان تئوفیل دزاگولیه با خانواده "لافی" و سایر سرمایه اندوزان یهودی که در اوایل قرن 18 حضور شایان توجهی در لندن داشتند، محل مناسبی برای ارائه اندیشه های جهان وطنی یهود در قالب تشکیلاتی به ظاهر بی خطر به نام فراماسونری شد که آلات و ادوات بنایی و آیین رازآلود کابالا، جاذبه های فریبنده آن را تشکیل می دادند.
 
***نورمن فاسترِ بریتانیایی، معمار اعظم فراماسونرها
نورمن فاستر، معمار مشهور بریتانیایی،در حال حاضر به فعالترین معمار فراماسونر تبدیل شده است. وی با ساخت 200 ابلیسک در سراسر جهان، رکوردی قابل توجه را برای خود ثبت کرده است. فاستر در سال 1935 میلادی، در شهر منچستر انگلستان بدنیا آمد. به سال 1956 میلادی ، وارد دانشگاه منچستر و به سال 1961 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد و در همین سال ، با قبولی در بورسیه ی  تحصیلی انجمن ساختمان سازان، به فلوشیب هنری نائل شد. پس از آن،برای گذراندن دوره دو ساله تخصصی در دانشگاه ییل، به آمریکا رفت. وی در آنجا تحت تأثیر "پل رادولف" و "وینسنت اسکالی" قرار گرفت و در همین زمان با "ریچارد راجرز" که مانند خود او دانشجوی بورسیه بود و "جیمز استرلینگ" که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدریس می‌کرد، ملاقات کرد. او به سال 1962 میلادی، از دانشگاه ییل فارغ‌التحصیل شد و در سال 1963 با همکاری راجرز، گروه طراحی با عنوان "گروه 4" را در لندن نشکیل داد. او به سال 1967 میلادی، دفتر معماری فاستر و همکاران را تأسیس کرد. به سال 1980 میلادی ،به عضویت انجمن معماران آمریکایی درآمد و در همین سال، دکترای افتخاری دانشگاه آنجلیای شرقی به او اعطاء شد . به سال 1983 میلادی، مدال طلای سلطنتی رشته معماری را از آن خود کرد و به سال 1986 میلادی، مفتخر به دریافت دکترای افتخاری علوم از دانشگاه بت شد. او در سال 1999 میلادی، از طرف ملکه انگلستان، به مقام "سِر" مفتخر شد و در همان سال، بیست و یکمین جایزه صهیونیستی پریتزکر(نوبل معماری) را دریافت کرد.. فاستر بعدها لقب لرد را نیز دریافت کرد.   

  
نورمن فاستر طراح اصلی پروژه هویت زدایی از شهر مکه

 

حضور نورمن فاستر در شورای راهبردی جایزه معماری بنیاد ضداسلامی آقاخان نیز از فعالیت گسترده این معمار فراماسون در کشورهای مختلف حکایت می کند. فاستر" طراح اصلی پروژه "هویت زدایی از شهر مکه" نیز می باشد. چند سالی است که دولت سعودی در قالب "طرح توسعه مسجد الحرام" اقدام به احداث ساختمان بلندی با نام "ابراج البیت" نموده است . این روند هرچند در راستای رفاه زائران بیت‌الله الحرام است ولی باطنی پلید در خود جای داده است که از جمله آن می توان به حذف جمره از نماد شیطان و تبدیل آن به یک دیوار بدون هویت و ساخت برج با نمادهای معماری اُبلیسکی در حریم پیرامونی بیت الله الحرام اشاره داشت. اقدامی که از بزرگترین اهداف فراماسون ها در تقابل با دین و مقدسات مسلمانان است و هر روز پر رنگ تر می شود.اما نکته ای که درخصوص این معمار مشهور، در رسانه های ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته، دستیار ویژه و به عبارتی، قائم مقام وی می باشد. موژان مجیدی یک معمار ایرانی است که به عنوان نفر دوم، دستِ راست نورمن فاستر مطرح است.

 

 

در سال‌های اخیر و طی تصمیم آل سعود به بازسازی مکه، علاوه بر تخریب‌هایی که در بافت تاریخی کعبه روی داد و نیز ساخت و سازهای مشکوکی که پیرامون اطراف مسجدالحرام انجام گرفتند، ستون شیطان نیز با یک دیوار جایگزین گردید. طراحی دیوار مراسم رمی جمرات بر عهده نورمن فاستر و همکارانش بود

 
موزه هنر داتونگ- چین
 
 
کاخ صلح- قزاقستان
 
 
برج روسیه-مسکو

 

 

"موژان مجیدی"  در 9 ژوئن 1964 در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه استراتکلاید در انگلستان سپری کرد. مجیدی پس از فارغ التحصیلی به گروه نورمن فاستر و شرکا پیوست. وی در سال 1992 به هنگ کنگ رفت و به عنوان مدیر طراحی فرودگاه بین المللی هنگ کنگ مشغول به کار شد. موژان مجیدی در بازگشت به لندن، مدیر پروژه ورزشگاه ومبلی شد. وی در حاضر در کسوت مدیر اجرایی و قائم مقام نورمن فاستر، مدیریت پروژه‌های این شرکت بین المللی را بر عهده گرفته و تلاش فراوانی برای پیشبرد اهداف شیطانی معماران ماسون دارد.

 

منبع:مشرق

 
 





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/4/17 | نویسنده : alamdarbasir
از سوی سردار باقرزاده صورت گرفت
فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح طی اعلامیه‌ای خبر کشف و شناسایی بقایای پیکرهای 80 شهید دوران دفاع مقدس در منطقه فاو را تکذیب کرد.

به گزارش علمدار بصیر: در پی انتشار خبری پیرامون «کشف و شناسایی بقایای پیکرهای 80 شهید دوران دفاع مقدس در منطقه فاو» به نقل از معاون هماهنگ‌کننده دانشگاه افسری امام حسین (ع) در رسانه‌ها، سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، طی تکذیبه‌ای اعلام کرد:
با احترام و آرزوی توفیقات روزافزون الهی به اطلاع می‌رساند، متأسفانه مدتی است افرادی که هیچ گونه مسئولیتی در حوزه عملیات تفحص پیکرهای مطهر شهدا در کشور ندارند اقدام به اعلام آمار شهدای تفحص شده می‌نمایند که تمامی اخبار منتشر شده غیر واقع و بر اساس شایعات است.
طبق مصوبه شماره 570-170/ش‌ع مورخ 22 مهر 1370 شورای عالی امنیت ملی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، مسئول تفحص پیکرهای شهدا می‌باشد که بالطبع اعلام آمار شهدا بر عهده این کمیته است.
ضمناً برای اعلام آمار شهدای تفحص شده ملاحظات متعددی وجود دارد و بر اساس شرایط و بررسی‌های مختلف، این اطلاع رسانی صورت می‌پذیرد.
از طرفی کمیته جستجوی مفقودین، عملیات تفحص شهدا در خاک عراق را به صورت مشترک با وزارت حقوق انسان عراق و کمیته بین‌المللی صلیب سرخ انجام می‌دهد و اعلام آمار نادرست از جانب افراد غیر مسئول در روند عملیات برون‌مرزی تفحص شهدا، اخلال به وجود می‌آورد.
بر همین اساس هرگونه اعلام آمار و اطلاعات از عملیات جستجوی شهدا فقط از جانب کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، قانونی و قابل استناد است و تقاضا می گردد اصحاب رسانه از درج اخبار و اطلاعات از جانب افراد غیر مسئول خودداری نمایند.
 
منبع:دانا





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/4/17 | نویسنده : alamdarbasir
10سال قبل در چنین روزی لاله و لادن بیژنی معروف‌ترین دوقلوهای ایرانی تبدیل به سوژه خبری رسانه‌های دنیا شدند.

روزی که لاله و لادن، دوقلوهای به هم‌ چسبیده 29 ساله زیر تیغ جراحی رفتند و 52 ساعت با مرگ دست و پنجه نرم کردند و به فاصله? چند ساعت از یکدیگر جان باختد.

به گزارش علمدار بصیر: در سالروز مرگ غم‌انگیز «لاله ولادن بیژنی» در گزارشی به افسانه دوقلوهای به هم‌ چسبیده و برخی‌ از نمونه‌های تاریخی و شناخته شده از تولد دوقلوهای به هم‌ چسبیده و جراحی‌های موفق یا ناموفق جداسازی پرداخته است.

هرچند شباهت بین دوقلوها امری بدیهی است اما دوقلوهای به هم‌ چسبیده علاوه بر شباهت ظاهری بقدری به هم نزدیک هستند که در بسیاری موارد پاها، بازوها، قلب و حتی مغز مشترک دارند.

این موارد بسیار نادر بوده و از هر 200 هزار مورد تولد نوزاد دوقلوی زنده تنها یک مورد با چنین خصوصیاتی متولد می‌شود. در طول تاریخ شاهد تلاش‌های بسیار جامعه پزشکی و جراحان بین‌المللی برای جداسازی دوقلوهای به هم‌ چسبیده بوده‌ایم که در برخی موارد این جراحی‌ها با موفقیت همراه بوده و در برخی موارد نیز ناکام بوده است.

سرنوشت غم‌انگیز نخستین پزشک جراحی که عمل موفق جداسازی دوقلوها را انجام داد:

هرچند هنوز هم عمل جداسازی دوقلوهای به هم چسبیده یک جراحی پرخطر و بسیار پیچیده محسوب می‌شود اما نخستین عمل جراحی موفق در این زمینه در سال 1689 میلادی توسط یک جراح حاذق سوئیسی انجام شد.

 

فاشیو

«یوهانس فاشیو» علاوه بر اینکه در زمان خود فیزیکدان مشهوری بود، یک پزشک حاذق نیز به شمار می‌آمد. وی علاوه بر مطالعه بر روی ناتوانی‌های کودکان و نوجوانان، کتاب‌هایی را نیز برای ارائه راه‌های درمان این نارسایی‌ها و انجام جراحی‌های ساده برای رفع این نارسایی‌ها به رشته تحریر درآورده بود که متأسفانه تنها یکی از کتاب‌های وی تا امروز در دسترس است.

در سال 1689 میلادی، مادری که دوقلوهای به هم‌ چسبیده به دنیا آورده بود، عمل جراحی برای جداسازی آنها را خواستار شد. این نخستین عمل جداسازی در تاریخ نبود چرا که شواهد تاریخی حاکی از جداسازی دوقلوهای بالغ پسر در سال 945 پس از میلاد مسیح در قسطنطنیه است که در این عمل جراحی یکی از قل‌ها جان خود را از دست داد و قل دیگر نیز بیش از سه روز شانس زنده ماندن پیدا نکرد.

به درستی مشخص نیست که آیا فاشیو نیز از این عمل جراحی تاریخی اطلاعی داشته یا خیر اما اطلاع از اینکه دوقلوهای قسطنطنیه نیز مانند بیماران وی دوقلوهای به هم‌ چسبیده از ناحیه سینه بودند، می‌توانست به وی در انجام این عمل جراحی کمک کند.

این دوقلوها تنها از قسمت کوچکی در ناحیه شکم به هم چسبیده بودند که قسمت‌هایی از کبد آنها نیز مشترک بود. با توجه به اینکه کبد می‌تواند دوباره رشد کرده و جراحت‌های خود را ترمیم کند، این مسئله شانس زیادی برای زنده ماندن به این دوقلوها می‌بخشید. با وجود اینکه هر کدام از شیوه‌های جراحی خطرات خاص خود را به همراه داشت، کسی امیدی به موفقیت این عمل جراحی نداشت اما «الیزابت» و «کاترینا» تنها اندکی پس از غسل تعمید از هم جدا شدند. احتمالا آنها با این باور که از این عمل جراحی با موفقیت خارج نمی‌شوند، غسل داده شده بودند. فاشیو به همراه تیمی از پزشکان اندام و رگ‌های خونی اصلی را داخل نواری باریک به طول 12 سانتیمتر که دوقلوها را به هم وصل کرده بود، شناسایی کرده و پیش از بریدن این نوار هر یک از طرفین آن را با یک رشته ابریشمی محکم بسته و سپس اقدام به بریدن آن کردند. 9 روز پس از این عمل، رشته‌های ابریشمی باز شده و دوقلوها زنده و سالم به حیات خود ادامه دادند. درباره اینکه چه افرادی واقعا در این عمل جراحی فاشیو را همراهی می‌کردند گمانه‌زنی‌های زیادی وجود دارد اما گفته می‌شود شهردار شهر «بازل» در سوئیس یعنی شهر محل زندگی فاشیو، وی را در این عمل جراحی همراهی کرده است.

چندین سال بعد شهر بازل دچار هرج و مرج سیاسی و دودستگی شده و فاشیو به حمایت از حزب پیروز پرداخت که این حزب تنها مدت کوتاهی دوام آورد و اندکی بعد، حزب دیگری روی کار آمد. بعد از سقوط شهر بازل، فاشیو زندانی شده و پس از شکنجه کشته شد.

نادرترین عمل جراحی جداسازی دوقلوها

 

ای ژاری و ای ژیا

پزشکان بیمارستان اطفال «ریچموند» در ویرجینیا اخیرا در یک عمل جراحی بی‌سابقه که 14 ساعت به طول انجامید، موفق به جداسازی دوقلوهای شش ماهه‌ای شده و برگ جدیدی را در تاریخ دانش پزشکی رقم زدند.

«ای‌ژاری جویز» و «ای‌ژیا جونز»، دوقلوهای به هم چسبیده از ناحیه سینه بودند که از نارسایی قلبی رنج می‌بردند. نخستین مرحله عمل جداسازی این دوقلوها در اکتبر 2012 میلادی انجام شد. در این عمل جراحی، پزشکان ابتدا کبد مشترک این دوقلوها را از هم جدا کرده و سپس قسمت‌های اضافی محل اتصال شکم دوقلوها را بستند. دکتر «دیوید لنینگ»، سرپرست جراحان بیمارستان اطفال گفت: به دلیل اینکه این دوقلوها در دومین هفته پس از تولد به شدت مریض شدند، در نتیجه باید به سرعت کبد مشترک آنها را جدا می‌کردیم چرا که این مسئله علت اصلی جریان خون نامنظم در بدن آنها بود. به همین دلیل عمل جداسازی کامل آنها در آن زمان قطعا منجر به مرگ دوقلوها می‌شد چرا که «ای ژاری» به نارسایی کلیوی و «ای ژیا» به هیپرتروفی جدی قلبی دچار بود.

در فوریه سال 2013 میلادی، جراحان در شکم دوقلوها یک بالن گسترش‌دهنده بافتی (Tissue Expander) قرار دارند که این بالن سبب رشد و افزایش بافت پوستی شده و پوست بیشتری را برای پوشش و بازسازی این ناحیه پس از جراحی تولید می‌کند.

اگرچه انجام چنین شیوه‌ای در عمل جراحی بسیار نوین بود اما همین تیم پزشکی در سال 2011 میلادی نیز در عمل جراحی مشابه توانسته بودند دوقلوهای 19 ماهه‌ای به نام‌های «ماریا» و «ترسا تاپیا» را با موفقیت از هم جدا کنند.

جراحی‌های موفقیت‌آمیز و شگفت‌انگیز جداسازی دوقلوهای همسان:

1- آنجلیکا و آنجلینا سابوکو:

آنجلیکا و آنجلینا سابوکو

این دوقلوها از ناحیه سینه به هم چسبیده بودند و در سال 2011 میلادی در حالی که دو سال داشتند، طی یک عمل جراحی 10 ساعته در بیمارستان کودکان «پاکارد» از هم جدا شدند. این عمل جراحی نتیجه چندین ماه تدابیر جدی و پیچیده از سوی متخصصان تمامی دپارتمان‌های این بیمارستان بود. حساس‌ترین و پرخطرترین مرحله این عمل، جداسازی کبد مشترک دوقلوها بود که در نهایت دقت و ظرافت انجام شد. مهمترین نگرانی در این قسمت از عمل، احتمال خونریزی بود؛ زیرا در هر دقیقه یک چهارم خون بدن انسان از کبد عبور می‌کند. اما گروه جراحی به لطف پیشرفت‌های پزشکی از تجهیزاتی استفاده کردند که بوسیله آن بافت کبد از هم جدا شده و با سوزاندن رگ‌های خونی هیچ خونی در طول عمل تلف نشد. این دومین عمل جراحی جداسازی در بیمارستان کودکان پاکارد به حساب می‌آمد. در سال 2007 میلادی نیز یک تیم جراحی به سرپرستی دکتر «هارتمن» باموفقیت دوقلوهای به هم چسبیده با نام خانوادگی «سابوکو» را در این بیمارستان از هم جدا کرده بود. البته این جراحی از پیچیدگی‌های کمتری برخوردار بود چرا که این دوقلوها اندام‌های مشترک کمتری داشتند.

2- حسن و حسین بن‌هفاف:

این دوقلوهای ایرلندی که از لگن تا کتف به هم چسبیده بودند، پس از تولد در سال 2009 میلادی تنها دو درصد شانس زنده ماندن داشتند. این دو کودک، هر کدام قلب جداگانه‌ای داشتند اما وجود سایر اندام مشترک در داخل شکمشان، عمل جداسازی را کاملا خطرناک کرده بود. ضمن اینکه این دوقلوها تنها دو پای مشترک داشتند که باید مانند کبد، روده و مثانه مشترک بین آنها تقسیم می‌شد. نهایتا در آوریل 2009 میلادی، گروهی متشکل از 20 متخصص پزشکی متشکل از چهار جراح و متخصص بیهوشی که چند شیفت پشت سر هم فعال بودند، طی یک عمل جراحی 14 ساعته حسن و حسین را از هم جدا کردند. انتظار می‌رفت این دوقلوها بیش از چهار ماه در بیمارستان بستری بمانند اما آنها ظرف کمتر از هفت هفته از بیمارستان مرخص شدند. این دو کودک اکنون به لطف استفاده از اندام‌های حرکتی مصنوعی که توسط متخصصان پیشرو و برجسته در این زمینه طراحی شده‌اند، آموخته‌اند که چگونه راه بروند.

 

ماریا پاز و ماریا خوزه

3- ماریا پاز و ماریا خوزه پاردس ناوارته:

پزشکان شیلیایی توانستند با موفقیت این دوقلوهای دختر را پس از یک ماراتن جراحی 18 ساعته از هم جدا کنند. ماریا پاز و ماریا خوزه، دوقلوهای 10 ماهه با وجود از دست دادن خون بسیار زیاد در شرایط مساعدی قرار داشتند. این عمل جراحی یکی از هفت جراحی بسیار پیچیده جداسازی دوقلوها در جهان بود. در این عمل جراحی که به صورت گسترده از سوی تلویزیون و رسانه‌های آمریکای جنوبی پوشش داده شده بود، دوقلوها با چالش‌های بسیاری در طول عمل روبرو بودند؛ زیرا بسیاری از اندام‌های داخلی دوقلوها و حتی سیستم دفع ادرار آنها مشترک بود. این جراحی با همراهی 100 نفر از جمله 25 جراح و متخصص بیهوشی انجام شد.

4- ریتال و ریتاج گابورا:

در سال 2011 میلادی دوقلوهای سودانی که از ناحیه سر به هم متصل بودند، توسط پزشکان انگلیسی با موفقیت از هم جدا شدند. در هر 2.5 میلیون تولد یک مورد دچار نقصی می‌شوند که ریتال و ریتاج به آن مبتلا بودند. به دلیل اینکه قلب ریتاج بیشترین حجم خون خود و خواهرش را تامین می‌کرد، بنابراین این دوقلوهای 11 ماهه تنها یک در ده میلیون، شانس زنده ماندن داشتند. این دوقلوها در بیمارستان اطفال «گریت اورموند استریت» تحت چهار عمل جراحی پیچیده قرار گرفتند. جالب اینجاست که پدر و مادر این دوقلوها نیز هر دو پزشک بودند. ریتاج و ریتال با شرایط بسیار عجیبی متولد شده بودند. آنها علاوه بر داشتن رگ‌های خونی مشترک، یک رگ اصلی خونی نیز بین مغزشان داشتند. از آنجایی که ریتاج نیمی از خون مورد نیاز مغز خواهرش را تامین می‌کرد در نتیجه هر گونه افت ناگهانی فشارخون در طول عمل جراحی می‌توانست منجر به آسیب شدید مغزی در دوقلوها شود. نهایتا در ماه اوت سال 2011 میلادی دوقلوهای یک ساله آخرین مرحله عمل جداسازی را پشت سر گذاشتند.

5- تره‌وور و تیموتی باینوموگیشا:

دوقلوهای پنج ماهه اوگاندایی که در ژوئن سال 2011 میلادی متولد شدند اکنون می‌توانند به لطف پزشکان به صورت جداگانه زندگی کنند. عمل جراحی جداسازی این دوقلوها توسط پنج متخصص جراحی و با همراهی تعدادی از پزشکان و کارکنان یک مرکز پزشکی انجام شد. تیم و تره‌وور بدون نیاز به پیوند عضو از هم جدا شده و اکنون، پس از جداسازی می‌توانند به راحتی بازی کنند. ضمن اینکه جراحت‌های ناشی از جراحی در این دوقلوها به سرعت التیام یافت.

 

 

تره‌وور و تیموتی

 

6- یورلیا و فیورلا روخا آریاس:

خواهران دوقلوی کاستریکایی طی یک جراحی پرمخاطره در بیمارستان کودکان پاکارد و در سن سه سالگی از هم جدا شدند. در نوامبر سال 2007 میلادی تیم گسترده‌ای از پزشکان و متخصصان جراحی، متشکل از 23 نفر به سرپرستی «گری‌ هارتمن» متخصص کودکان این عمل جراحی را که نخستین نمونه در نوع خود بود برعهده گرفتند و توانستند با موفقیت آنها را از هم جدا کنند.

7- کلارنس و کارل آگوئیر:

برادران دوقلوی فیلیپینی در سال 2002 میلادی متولد شدند. این دوقلوها از قسمت بالای سر به هم متصل بودند. آنها در سال 2003 میلادی به آمریکا منتقل شدند و طی یک عمل جراحی از هم جدا شدند. در این عمل جراحی برای جدا کردن آنها از یک شیوه انقلابی نوین استفاده شد. از آنجا که سابقه جراحی‌های طولانی مدت نشان از میزان بالای تلفات و مرگ و میر داشت لذا پزشکان تصمیم گرفتند آنها را طی چندین مرحله جراحی کوچکتر از هم جدا کنند. پزشکان در سال 2003 میلادی از بالن‌های گسترش‌دهنده بافتی (Tissue Expander) که یک شیوه مرسوم برای جبران کمبود بافت و افزایش پوست در ناحیه جداسازی است، استفاده کردند. برادران دوقلو طی دو ماه تحت چند عمل جراحی قرار گرفتند و جمجمه و مغز مشترک آنها از هم جدا شد و در نهایت در اوت سال 2004 میلادی، جراحی نهایی انجام شد. تمام این جراحی‌ها در مرکز پزشکی «مونته فیوره» در منطقه برونکس نیویورک انجام گرفت. برادران آگوئیر، اکنون به همراه مادرشان در یک خانه اهدایی در شهر نیویورک زندگی می‌کنند. در سال 2008 میلادی این دوقلوها به همراه کودکان هم سن و سال خود وارد مدرسه شدند.

8- لاکشمی تاتما:

«لاکشمی تاتما» یک دختربچه هندی بود که در سال 2005 میلادی در روستایی واقع در ناحیه «آراریای» ایالت «بیهار» متولد شد. در این تولد یکی از قل‌ها سرنداشت. ضمناً، به دلیل رشد نکردن سر و رشد ناقص سینه که درون حفره شکمی باقی مانده بود،‌ ظاهر این دوقلوها در واقع شبیه به نوزادی بود که با چهار دست و پا متولد شده است. این نوزاد در نوامبر سال 2007 میلادی تحت عمل جراحی قرار گرفت و قل اضافه با موفقیت از آن جدا شد. این عمل جراحی جداسازی 27 ساعت بطول انجامید.

9- جاشوآ و جاکوب اسپیتس:

برادران دوقلوی هشت ماهه متولد شهر «ممفیس» آمریکا تا قبل از جدا شدن هرگز یکدیگر را ندیده بودند زیرا از ناحیه پشت یعنی قسمت لگن و انتهای ستون فقرات به هم متصل بودند. 34 پزشک، پرستار و تکنیسین اتاق عمل پس از هفته‌ها مطالعه بر روی شیوه‌های مختلف جداسازی در نهایت در اوت سال 2011 میلادی تصمیم به جراحی این دوقلوها گرفته و طی یک عمل 13 ساعته، موفق به جداسازی آنها شدند. اگرچه هنوز مشخص نیست این پسرها در آینده بتوانند بر روی پاهای خود راه بروند یا خیر اما با این حال پزشکان، آینده این پسربچه‌ها را امیدوارکننده پیش‌بینی می‌کنند.

10- تریشنا و کریشنا:

 

تریشنا و کریشنا

خواهران دوقلوی بنگلادشی در حالی متولد شدند که از ناحیه سر بهم متصل بودند. آنها پنج سال پیش توسط یک قیم از یتیم‌خانه‌ای واقع در بنگلادش به سرپرستی پذیرفته شدند. این دوقلوها در سال 2007 میلادی در حالی که حدودا سه ساله بودند، طی یک عمل جراحی 27 ساعته که در آن 16 جراح حضور داشتند در بیمارستان سلطنتی کودکان «ملبورن» از هم جدا شدند. این دو خواهر در طول عمل تنها 25 درصد شانس زنده ماندن داشتند اما بلافاصله نشانه‌هایی از سلامت در آنها نمایان شد. این دوقلوها اکنون به همراه قیم خود در شهر ملبورن زندگی می‌کنند. کریشنا که نسبت به خواهرش رشد کندتری دارد در حال گذراندن دوره‌های فیزیوتراپی و گفتاردرمانی است و تریشنا نیز در آستانه ورود به مدرسه است.

11- یوستوشیا و یوستینا بوسین:

خواهران دوقلوی 15 ساله اهل گینه‌نو در حالی به زندگی طبیعی خود ادامه می‌دهند که تا پیش از این چیزی از گذشته خود و اینکه در بدو تولد دوقلوهای به هم چسبیده بودند، نمی‌دانستند. در سال 2011 میلادی که این دختران دوقلو عازم استرالیا شدند، این حقیقت به آنها گفته شد. این خواهران دوقلو در حالی که تنها 16 روز داشته و از ناحیه سینه تا ناف به هم چسبیده و کبد مشترک داشتند به بیمارستان سلطنتی کودکان ملبورن اعزام شده و تحت عمل جراحی جداسازی قرار گرفتند. والدین این دوقلوها تصمیم گرفتند به آنها راجع به گذشته‌شان چیزی نگویند تا بتوانند زندگی عادی داشته باشند تا اینکه در سال 2011 میلادی «الکس اولدیست» جراح آنها که اکنون بازنشسته شده است در دیداری صمیمی، فیلمی از یک عمل جراحی را به آنها نشان داد که زندگی این دختران را تغییر داده است.

12- آملیا و آلیسون تاکر:

عمل جراحی جداسازی «آملیا» و «آلیسون»، بیست و یکمین عمل جراحی جداسازی دوقلوها بود که در بیمارستان کودکان فیلادلفیا انجام می‌شد. این خواهران دوقلو با کمک تیمی متشکل از 40 جراح در این بیمارستان با موفقیت تحت عمل جراحی قرار گرفته و جدا شدند.

13- لاله و لادن بیژنی

 

 

لاله و لادن

 

و اما «لاله» و «لادن» بیژنی، دوقلوهای به هم‌ چسبیده ایرانی در سال 1352 (1974 میلادی) در شهر فیروزآباد استان فارس متولد شدند. آنها در رشته حقوق دانشگاه تهران به تحصیل پرداخته و موفق به اخذ مدرک کارشناسی در این رشته شدند. آنها در سال 1996 میلادی به کشور آلمان سفر کرده و از پزشکان خواستند با عمل جراحی آنها را از هم جدا کنند. اما پزشکان آلمانی به دلیل خطر بالای این عمل از انجام آن سرباز زدند. آنها سپس به سنگاپور رفته و ضمن ملاقات با «کیت گوآ»، پزشکی که توانسته بود با موفقیت دوقلوهای نپالی (کنگا و جامونا) را از هم جدا کند از وی خواستند عمل مشابهی را نیز بر روی آنها انجام دهد. دکتر گوآ انجام این عمل را بسیار پرخطر عنوان کرده و تمام خطرات احتمالی این جراحی را برای آنها بازگو کرده و هشدار داد احتمال فلج شدن یا مرگ آنها می‌رود.

سرانجام با اصرار دوقلوها و موافقت پزشکان، عمل جراحی لاله و لادن در بیمارستان «رافلز» سنگاپور با تیمی متشکل از 35 متخصص جراحی، پنج جراح اعصاب، یک متخصص جراحی عروق، شش متخصص جراحی پلاستیک، هشت رادیولوژیست و مجموعا 125 نفر پزشک آغاز می‌شود. پس از 52 ساعت، پزشکان بیش از 80 درصد بافت‌ها را از یکدیگر جدا می‌کنند اما ناگهان گردش خون در بدن لاله دچار اختلال شده و لادن جان می‌سپارد. پس از مرگ لادن با وجود تلاش پزشکان برای نجات جان لاله و تزریق خون به وی، متاسفانه لاله نیز پس از 1.5 ساعت جان سپرد و عمل جراحی آنها پایانی غم‌انگیز پیدا کرد.

درگذشت این دو خواهر مردم گوشه و کنار جهان را متاثر ساخت و بسیاری بر مرگشان گریستند. آرامگاه لادن و لاله که در سن 29 سالگی جان باختند، در زادگاه‌شان - فیروز آباد فارس - قرار دارد.

 

آملیا و آلیسون

 

 

ریتال و ریتاج

 

 

یورلیا و فیورلا روخا

 

 

حسن و حسین بن‌هفاف

 

 

جاشوآ و جاکوب

 

 

کلارنس و کارل

 

 

یوستوشیا و یوستینا

 

 

 




تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/4/17 | نویسنده : alamdarbasir
روزنامه «گاردین»، واکنش‌ها به پخش تصویر یک خواننده زن خارجی در تلویزیون ایران را مورد توجه قرار داده و می‌نویسد «تندروها»ی ایران، رسانه دولتی را به واسطه برخی گاف های غیراسلامی، از جمله پخش «شکیرا»، مورد انتقادات شدید قرار داده اند.

به گزارش علمدار بصیر: روزنامه «گاردین»، واکنش ها به پخش تصویر یک خواننده زن خارجی در تلویزیون ایران را مورد توجه قرار داده و می نویسد «تندروها»ی ایران، رسانه دولتی را به واسطه برخی گاف های غیراسلامی، از جمله پخش تصویری از «شکیرا»، خواننده کلمبیایی تبار، مورد انتقادات شدید قرار داده اند.

گاردین می نویسد:" وقتی دوربین های تلویزیون در بازی اسپانیا و ایتالیا روی شکیرا خواننده کلمبیایی زوم کردند که در حال تشویق شوهرش" جرارد پیکه" (بازیکن تیم بارسلونا و تیم ملی اسپانیا) بود بینندگان تلویزیون در دنیا فقط این احساس را داشتند که یک بار دیگر این خواننده پر زرق و برق را می بینند، اما در ایران پخش این تصویر سبب ایجاد جنجالی گسترده شد، چون نشان دادن تصویر زن ها با لباس باز در تلویزیون ایران سابقه ندارد و از سوی دیگر زنان در این کشور حق ورود به استادیوم برای تماشای فوتبال را ندارند."

این روزنامه همچنین به واکنش های کاربران شبکه های اجتماعی و فضای مجازی نیز اشاره می کند که پخش این تصاویر را از تلویزیون ایران، جالب و غیرمنتظره دانسته و با شگفتی نسبت به آن واکنش نشان داده بودند.

دردسرهای پخش تلویزیونی بازی والیبال ایران و ایتالیا، دیگر موضوعی است که در این مطلب مورد اشاره قرار گرفته است.

خبرگزاری فرانسه نیز در مطلبی کم و بیش مشابه به بررسی این موضوع پرداخته و می نویسد «پخش مسابقات ورزشی، معمایی اخلاقی را در ایران به وجود آورده است». در این مطلب آمده پیروزی های تیم والیبال ایران، معمایی را برای رسانه دولتی به وجود آورده که تلاش دارد پوشش مسابقات را که با حضور زنان دارای پوشش های اندک همراه است، با اصول اخلاقی جمهوری اسلامی مطابقت دهد. این خبرگزاری در ادامه با اشاره به پخش تصاویر برخی زنان در نخستین مسابقه ایران و ایتالیا در لیگ جهانی و همچنین پخش تصویر شکیرا، می نویسد این دو مسئله باعث شد محافظه کاران ایران انتقادات شدیدی را از رسانه دولتی مطرح نمایند.





تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/4/16 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون