|
ندا ثابتی از دریافت مجوز انتشار نمایشنامههایش خبر داد.
به گزارش علمدار بصیر: این نمایشنامهنویس به ایسنا، گفت: کتاب «لحظهی درنگ» به تازگی مجوز چاپ گرفته و قرار است به زودی از سوی نشر افراز به چاپ برسد. او در توضیحی گفت: این کتاب شامل دو نمایشنامه به نامهای «آوای آواره» و «فراتر از صداقت» است. موضوع نمایشنامهی «آوای آواره» در رابطه با لیلا پهلوی، آخرین فرزند محمدرضا و فرح پهلوی، و همچنین روایتی از خودکشی اوست. همچنین نمایشنامهی «فراتر از صداقت» موضوعی رئال و اجتماعی دارد که در آن تربیت رفتاری بین زن و شوهر موضوع قرار گرفته است. ثابتی در همینباره افزود: نمایشنامهی «آوای آواره» پیش از این توسط سیدجواد روشن به صحنه رفته است. همچنین نمایشنامهی «فراتر از صداقت» در شهرستانها و جشنوارههای مختلف اجرا رفته است. او همچنین اثر دیگری در حوزهی پژوهش تئاتر در دست تدوین دارد که در آن با 100 نمایشنامهنویس معاصر کشور گفتوگو کرده است. از جمله این افراد میتوان به محمد چرمشیر، قطبالدین صادقی، نادر برهانیمرند، رحمت امینی و ایوب آقاخانی اشاره کرد. ندا ثابتی متولد سال 1357 و فارغالتحصیل فلسفه است. او از سال 77 فعالیتهای خود را در حوزهی تئاتر از جمله بازیگری، کارگردانی و نمایشنامهنویسی آغاز کرده است. پیش از این 14 نمایشنامهی خود را در کتابی با نام «وقتشه» منتشر کرده است. همچنین سال گذشته کتاب دیگری که شامل سه نمایشنامه است، با نام «زمانی دیگر» از او به چاپ رسید.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
خبرگزاری فرانسه از آنکارا گزارش داد: برکناری محمد مرسی در مصر، به سیاست خارجی جسورانه ترکیه که خود را الگوی جهان اسلام مطرح میکند، ضربه زد.
به گزارش علمدار بصیر: روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: چه معنی دارد که مردم به یک روحانی رای داده باشند!؟ یک عضو سازمان (منحله) مجاهدین انقلاب ادعا کرد شعار اعتدال رئیسجمهور منتخب برخاسته از مشرب اصلاحات است و الا معنی نداشت یک عضو جامعه روحانیت مبارز رئیسجمهور شود!عبدالله ناصری به ایسنا گفته است: گفتمان اعتدال برخاسته از درون گفتمان اصلاحات در یک دوره تاریخی است که ضرورت جدیدی را برای شکلدهی گفتمان جدید شکل داده است. وی ابراز عقیده کرد: من معتقدم گفتمان اعتدالگرایی تبیین دیگری از گفتمان اصلاحات بود زیرا ماهیت گفتمان اصلاحات، اعتدالی است و تقسیمبندی اصلاحات به دو بخش معتدل و افراطی، یک انحراف سیاسی و ذهنی در تاریخ معاصر ماست که توسط بخشی از جریان اصولگرا انجام پذیرفت. وی با بیان اینکه «گفتمانی که امروز در ادبیات سیاسی دکتر روحانی مطرح میشود خصوصیات خاص خود را نیز دارد» افزود: در شرایط فعلی جریان اصلاحطلبی برای نجات کشور، به گفتمان اعتدالگرایی روی آورد و در واقع گفتمان اعتدال از بستر و فرهنگ اصلاحطلبی توزیع شده است زیرا معنی نداشت فردی که عضو جامعه روحانیت مبارز است با این گفتمان بتواند رای قابل توجهی به دست بیاورد. وی گفت: گفتمان اعتدال برخاسته از مشرب گسترده و پارادایم وسیع اصلاحات است و با گفتمان مقاومت که گفتمان شکست خورده در انتخابات بود، هیچ تناسبی ندارد. این اظهارات گزاف در حالی است که دکتر روحانی بارها در قبال افراطگریهای مدعیان اصلاحطلبی از جمله در آشوبهای 78 و 88 موضع صریح گرفته و فتنهگران را اراذل و اوباش مورد حمایت آمریکا و اسرائیل معرفی کرده است. عضو سازمان منحله مجاهدین در اظهارات موهن خود روحانیت را افراطی و تندروهای ساختارشکن مدعی اصلاحطلبی را معتدل جا زده و این در حالی است که سازمان متبوع عبدالله ناصری، یکی از عوامل ترویج قانونشکنی، تندروی، آشوبافکنی و ایجاد تشنج در کشور بود. آنها (افرادی مانند بهزاد نبوی و...) در یک دوره خواستار جنگیدن با آمریکا کنار صدام و طالبان شدند و در دوره دیگر با تسلیمطلبی محض خواستار سر کشیدن جام زهر مقابل آمریکا شدند و دکتر روحانی یکی از منتقدان سرسخت هر دو سیاستهای این طیف بود. یادآور میشود هاشم آغاجری از اعضای «سازمان» ضمن یک سخنرانی در دوره اصلاحات (در همدان) تبعیت از مرجعیت را کار میمون توصیف کرده بود اما همان طیف بعدها از کسانی چون منتظری و صانعی بهعنوان مراجع واقعی و عالیقدر یاد کردند. آنها در انتخابات 76 شعار سلام بر 3 سید فاطمی - خمینی و خامنهای، خاتمی سردادند و بعدها در مذاکرات با گروهکها اعلام کردند که مجمع روحانیون بدترین زیاد دارد و گروه خونی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین با خاتمی که آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات زد، یکی نیست. با این حال همین طیف در فتنه 88 مجدداً دور خاتمی گرد آمدند. جمهوری اسلامی در انتخابات با یک تیر چند نشان زد «حاکمیت حق دارد سرمست باشد. آنها در انتخابات با یک تیر، چند نشان زدند اما اپوزیسیونکه دنبالهرو رژیم شده برای کدام پیروزی به خود تبریک میگوید؟» این مطلب را پایگاه اینترنتی اخبار روز وابسته به طیفی از اپوزیسیون منتشر کرد و نوشت: حاکمیت توانست خیل عظیمی از مردم را با انتخابات مهندسی شده [!؟]همراه سازد و حماسه سیاسی را بیافریند و توده «آگاه و دارای نبوغ سیاسی» را خوشبین سازد و در اپوزیسیون فاقد استراتژی شکاف بیندازد و تاکتیک خود را به استراتژی بخشی از اپوزیسیون تبدیل کند و از انتخابات گذشته تقلبزدایی کند و غرب را نیز به مدت یکی دو سال معطل نگه دارد و برای پیشبرد برنامه هستهای خود زمان بخرد. نویسنده میافزاید: در این نوشته حرجی بر توده مردم که در انتخابات شرکت کردند نیست. این نوشته حتی نقدی بر آن دسته از «فعالان» که مبارزهشان فقط به شرکت در انتخابات ختم میشود، نیست بلکه آن دسته از فعالان سیاسی است که هر کنش سیاسی خود را در چارچوب سیاستگذاریهای سازمانی و تشکیلاتی و یا چارچوب اندیشه سیاسی خود انجام میدهند و قصد خود را نه انتخاب بین بد و بدتر، که ایجاد کانالها یا تغییر نظام اعلام میدارند. این نیروها شرکت خود در انتخابات و یا اعلام اشتباه خود در تحریم انتخابات را «همراهی» با توده مردم و «درس گرفتن» از تودههای مردم اعلام میکنند، در حالی که فراموش میکنند نیروی سیاسی نباید دنبالهرو تحولات بوده و به تحولات خیره شود و آنقدر در برابر تصمیم اکثریت کرنش کرده و تا به کمر خم شود که فقط زمین جلوی پایش را ببیند. اخبار روز در ادامه نوشت: اپوزیسیون باید توضیح دهد که چه کسی از این انتخابات و انتخاب بهرهمند شده است؟ مخالفان یا حاکمیت؟ رژیم به یک تغییر تاکتیک دست زد تا استراتژی خود را از جمله در زمینه هستهای بهتر پیش ببرد. تحلیل آنها این است که اگر یکی دو سال در مقابل تحریم دوام بیاورند، با توجه به اوضاع اقتصادی غرب، در نهایت برنده این کشمکش خواهند بود. آنها خود را در مرحله بدر و خیبر میبینند. بنابر این محال است که کل استراتژی خود را کنار گذاشته و از در سازش با غرب درآیند. آنها انتخابات را در همین جهت، بسیار ظریف مهندسی کردند. هم مردم باید پای صندوقها میآمدند و هم خاتمی و هاشمی نباید نامزد میشدند چرا که وجود حاکمیت دوگانه در رژیم امکانپذیر نبود و لذا کسانی از فیلتر شورای نگهبان عبور کردند که میتوانستند درخدمت استراتژی رژیم باشند. نویسنده در پایان تصریح میکند: آنها (حاکمیت) با یک تیر چند نشان زدند؛ هم حماسه را آفریدند و جو خوشبینی و امیدواری به وجود آمد و هم جمهوری اسلامی فراتر از سایر نظامهای منطقه ایستاد و غرب را هم منفعل کرد. آیا اینها جای تبریک گفتن در اپوزیسیون دارد؟ اهمیت سقوط مرسی برای ترکیه و سوریه سقوط مرسی به الگو بودن ترکیه در جهان اسلام خدشه وارد میکند.خبرگزاری فرانسه از آنکارا گزارش داد: برکناری محمد مرسی در مصر، به سیاست خارجی جسورانه ترکیه که خود را الگوی جهان اسلام مطرح میکند، ضربه زد. حزب عدالت و توسعه اکنون در داخل ترکیه نیز با گستردهترین اعتراض طی 10 سال حاکمیت خود مواجه است. این حزب، متحد اخوانالمسلمین مصر بود. این گزارش میافزاید: اردوغان در همایش سپتامبر (شهریور) سال گذشته حزبش از دموکراسی سخن گفت: مرسی در این گردهمایی که بیش از یکصد مهمان خارجی حضور داشتند، رهبری اردوغان را مورد تایید قرار داد. از سوی دیگر روزنامه ایزوستیا، برکناری محمد مرسی را ضربه ائتلاف ضد سوریه توصیف کرد و نوشت برکناری «محمد مرسی» موجب شد ضربه محکمی به ائتلاف ضد دولت سوریه وارد شود زیرا مصر یکی از فعالترین کشورها برای سرنگونی بشار اسد رئیس جمهور سوریه بود. در ادامه این تحلیل آمده است: فعالان اخوانالمسلمین در تجمعات خود افراد را به مبارزه با دولت علوی دمشق فرا میخواندند اما آنچه روی داد، سرنگونی محمد مرسی بود. این امر میتواند نام مصر را از فهرست دشمنان اصلی سوریه پاک کند. به همین دلیل مقامات سوریه از این اتفاق خوشحالند. حزبالله قدرتمند به مشغله اصلی اسرائیل تبدیل شده است گروه شیعه حزبالله که قدرتمندتر از ارتش لبنان است، به مهمترین مشغله فکری ارتش اسرائیل تبدیل شده است.این موضوع را گزارشگر مجله فرانسوی زبان لیبرته ضمن بازدید از فلسطین اشغالی عنوان کرد. او مینویسد: پایگاه نظامی «لیریک» مقر فرماندهی کل دسته «گالیله»، متعلق به ارتش اسرائیل است. مسیر منتهی به این پایگاه، چنان پوشیده از درخت است که جاده از دور دیده نمیشود. ستوان «یار»، از سخنگویان ارتش اسرائیل است که میگوید ارتش بیش از آنکه از ارتش لبنان بیم داشته باشد، به تحرکات حزبالله توجه دارد و مهمترین مشغله فکری ما، آنها هستند. این مسئول ارتش اسرائیل در حالی که به تک تک روستاهای جنوب لبنان اشاره میکند، از مخفیگاههای حزبالله، خانههای مخفی، شیعیانی که به سمت جنوب میآیند و مسیحیان و دروزیهایی که به سمت شمال میروند، حرف میزند. وی میگوید: «هر واحد حزبالله، در اسرائیل منطقهای برای هدف خود در نظر گرفته است. هر روستایی هدف خود را در اسرائیل دارد و میتواند در هر زمانی شهرهایی مانند تلآویو را مورد هدف راکتها و موشکهای دوربرد، برد متوسط و برد کوتاه، قرار دهد.» این گزارش میافزاید: جنبش حزبالله تحت رهبری حسن نصرالله، به دلمشغولی اصلی اسرائیل تبدیل شد. در سال 2006 حزبالله ضربات سنگینی به پیکر ارتش اسرائیل وارد کرد که اسرائیل آمادگی آن را نداشت. حزبالله در آن سال در پاسخ حمله اسرائیل اقدام به شلیک هزاران راکت، موشک و خمپاره به سوی اسرائیل کرد که به کشته شدن حداقل 150 نفر منجر شد. لالیبرته مینویسد: حزبالله لبنان در حال حاضر زرادخانه موشکی قابل توجهی در اختیار دارد که قادر است بسیاری از بخشهای تحت اشغال اسرائیل، از جمله اهداف مهم و استراتژیکی مانند بندر و پالایشگاههای نفت حیفا را هدف قرار دهد. «پیتر لرنر»، یکی از سخنگویان ارتش اسرائیل، تعداد اعضای گروه شبه نظامی حزبالله را بین سی تا چهل هزار نفر تخمین میزند و میگوید: «حزبالله قادر است به مدت یک ماه اسرائیل را زیر آتش بگیرد. لیبرته میافزاید: جنبش حزبالله اکنون نگاه خود را به اوضاع سوریه معطوف کرده و حدود سه هزار تن از مبارزان آن در حال کمک به سوریه هستند. اما اسرائیل به دوردست مینگرد و نگران نفوذ ایران است. لرنر میگوید: «مبارزان حزبالله توسط سپاه پاسداران ایران آموزش میبینند. در شهر قصیر، ما برای اولین بار آنان را مشاهده کردیم که تانک میراندند. آنها این کار را کجا یاد گرفتهاند؟» فرانسه نمیتواند زیان هنگفت دشمنی آمریکا با ایران را بپردازد محافل اقتصادی و مطبوعاتی فرانسه امیدوارند مبادلات تجاری این کشور با ایران از سر گرفته شود.روزنامه لوموند در گزارشی با انتقاد از کاهش مبادلات تجاری پاریس- تهران در اثر فشارهای آمریکا نوشت: فرانسه که در سال 2000 میلادی چهارمین شریک تجاری ایران به شمار میرفت، از زمان اجرایی شدن تحریمها به رده پانزدهم سقوط کرد زیرا بسیاری از شرکتهای فرانسوی با وجود سوابق قدیمی حضور در ایران مجبور به خروج از این کشور شدند. لوموند مینویسد: بسیاری از منتقدان دولت فرانسه از مقامات کاخ الیزه انتقاد میکنند و معتقدند حتی پاریس در تحریم تهران گوی سبقت را از واشنگتن ربوده است و این موضوع به زیان اقتصاد فرانسه تمام شده است. از هشت سال پیش تاکنون، صادرات فرانسه به ایران هفتاد درصد افت کرده و از دو میلیارد یورو به هشتصد میلیون یورو رسیده است. «سباستین رینو» پژوهشگر مؤسسه ملی مطالعات راهبردی فرانسه میگوید:«قبل از دوره پنج ساله ریاست جمهوری نیکلا سارکوزی، فرانسه نخستین شریک صنعتی و تجاری ایران محسوب میشد. در واقع میتوان گفت که این فرانسه است که بار سنگین تحریمهای ایران را به دوش میکشد. پیشی گرفتن پاریس از واشنگتن و حتی سایر کشورهای اروپایی در ماجرای تحریم ایران در حالی است که سایر کشورها، در برابر تحریمها مقاومت کرده و به این حد از کل منافع اقتصادی خود صرفنظر نکردند. در همین حال رئیس کمیسیون مالی سنای فرانسه هفته گذشته با توصیف اینکه تحریمهای آمریکا علیه ایران برای بخش خودروسازی فرانسه فاجعهانگیز است، از دولت این کشور خواست تا به فوریت از رئیسجمهوری آمریکا بخواهد تا بخش صنعت خودروسازی فرانسه را از شمول تحریمها علیه ایران معاف کند. به گزارش رادیو فرانسه «فیلیپ مارینی» رئیس کمیسیون مالی سنای فرانسه به متن تحریمهای آمریکا اشاره کرد و گفت:«صنعت خودروسازی فرانسه با توجه به اهمیت مناسباتی که با بخش صنعت خودروسازی ایران دارد، بزرگترین قربانی این تحریمهاست». دهها شرکت فرانسوی فعال در بخش خودروسازی به لحاظ این تحریمها ضرر میکنند. وی افزود: تعطیل شدن سایتهای متعلق به فرانسه در کوتاه مدت میتواند نتایج فاجعهانگیزی برای صنایع خودروسازی فرانسه در برداشته باشند و این موضوع، بیکاری گستردهای را در بخش خودروسازی فرانسه به دنبال خواهد داشت. مارینی، این موضوع را یک اضطرار ملی دانست و از دولت سوسیالیست فرانسه خواست تا بدون فوت وقت در جهت رفع این تحریمها و یا معاف کردن فوری فرانسه از شمول این تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران اقدام کند چرا که به عنوان مثال، ایران دومین بازار عمده بینالمللی برای شرکت PSA فرانسه است.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
سریال «خیبر» مهمترین سریال رمضانی در جهان عرب، معرف چهره نفاق و یهود است و جنگهای یهودیان و توطئههای آنها علیه اسلام در دوران زندگی رسول اکرم(ص) و ایجاد اختلاف توسط آنان بین انصار و مهاجرین را به تصویر کشیده است.
به گزارش علمدار بصیر: یکی از مهمترین سریالهای عربی سال جاری که از امروز و با آغاز ماه رمضان در اکثر کشورهای عربی پخش آن آغاز میشود سریال تاریخی خیبر است. این سریال که در صدر اسلام میگذرد جنگهای یهودیان و توطئههای آنها علیه اسلام و اهالی مدینه منوره در دوران زندگی رسول اکرم(ص) و ایجاد اختلاف توسط آنان بین انصار و مهاجرین و حتی تلاشهای آنان برای ترور پیامبر اکرم(ص) را به تصویر کشیده است. * سریال 6 میلیون دلاری بدون به تصویر کشیدن صحابه این سریال که توسط شرکت «ایکومدیا» قطر و توسط محمد عزیزیه معروف به شیخ کارگردانان جهان عرب ساخته شده، توسط «یسری الجندی» نوشته شده است و بازیگرانی از 5 کشور جهان عرب یعنی مصر، اردن، عراق، سوریه و قطر در آن بازی میکنند که چهرههای برجسته در میان آنها ایمن زیدان، محمد القبانی، جواد الشکرجی، احمد ماهر و سامح السریطی هستند. این سریال تلویزیونی با بودجهای نزدیک به 6 میلیون دلار ساخته شده است در مناطقه صحرایی بین قاهره و اسکندریه مصر که طبیعتی شبیه طبیعت مدینه منوره داشته با ساخت دکورهای لازم ساخته شده است و بخشهایی از آن که مربوط به جنگها و غزوات میشود در مراکش فیلمبرداری شده است.
به نوشته پایگاه خبری الجزیره این سریال برخلاف سریالهای چند سال گذشته در جهان عرب هیچ یک از صحابه پیامبر اسلام(ص) از جمله خلفای راشدین را به تصویر نکشیده تا بدون مخالف شرعی و جنجالهای رسانهای بتواند به نمایش درآید. به همین منظور برای پخش و فروش این سریال با بسیاری از شبکههای تلویزیونی از جمله شبکههای «الامارات»، «قطر»، «الجزائر»، «العراقیه» و ... مذاکره شده است. * عزیزیه: سریال قصه یهودیان «خیبر» و آنچه علیه اسلام و پیامبر اکرم(ص) انجام دادهاند، است محمد عزیزیه در گفتوگویی که با شبکه الجزیره داشته، گفته است: این سریال از لحاظ موضوعی متفاوت است و با پیشزمینه تاریخی و دینی و با زبان عربی فصیح نوشته شده و در آن قصه یهودیان «خیبر» و آنچه علیه اسلام و پیامبر اکرم(ص) انجام دادهاند، روایت میشود. وی افزوده است: سریال خیبر بارزترین چهره نفاق سیاسی در این دوران را به تصویر میکشد و به این منظور توصیه میکنم تماشاچیان عرب آن را دنبال کنند و لذت ببرند چراکه این سریال در حد سریالهای مصری و سوری بزرگ و باکیفیت است.
این کارگردان اردنی با اشاره به حضور 150 بازیگر در این سریال تاکید کرده است: سریال خیبر موضوعی دارد که تاکنون در جهان عرب کسی آن را دنبال نکرده است چراکه ساخت تلویزیونی یا سینمایی از آن سخت بوده است بهویژه که قلعهها و دژهایی داشته که به راحتی برای آن بودجه در نظر گرفته نمیشده است و بیشتر به صورت ارائه رادیویی این موضوع رفتهاند. وی با بیان اینکه ما با این چالش روبرو شدیم و توانستیم یک روایت تصویری از این بخش تاریخ ارائه کنیم، افزوده است: چالش دیگر ما این بود که باید کمیفیت کار را بالا میبردیم تا بتوانیم به خوبی قلعههای خیبر و دژها و جنگهای آن زمان را به تصویر بکشیم بهویژه آنکه بیشتر سریالهای تاریخی در سالهای پیش در جهان عرب بیشتر گفتوگوست تا اتفاق به گونهای که شما میتوانستید با شنیدن آن به کل سریال پی ببرید. * عزیزیه: بودجه این سریال از سریال «عمر» فراتر رفته است عزیزیه با بیان اینکه بودجه این سریال از سریال «عمر» فراتر رفته ادامه داد: این سریال دو سال پیش نوشته شده بود اما بودجه برای آن به دست نیامده بود. شیخ کارگردانان جهان عرب در بخش دیگر گفتوگوی خود با اشاره به اشاره تاریخی این سریال به جنگ اعراب و یهود در ابتدای شکلگیری دولت اسلامی، تاکید کرد: این کار به جریان تبلیغ اسلام در جهان و تصحیح چهره مشوش شکلگرفته از اسلام در غرب کمک میکند.
وی افزود: تلاش خواهیم کرد این سریال به زبانهای دیگر ترجمه شود تا بتوانیم آن را در کشورهای اسلامی غیرعرب به نمایش درآوریم. عزیزیه خواستار ایجاد صندوق عربی ـ اسلامی برای تولید سریالهای دینی و تاریخی شد و از تلاش برای تولید نسخه سینمایی از این سریال خبر داد و گفت: این سریال نه به صورت تلویزیونی بلکه به صورت سینمایی فیلمبرداری شده است که البته برای تهیه نسخه سینمایی باید تلاش زیادی کرد. *بازیگر اردنی: سریال خیبر موضوعیتی درباره این روزهای جهان عرب و بهویژه مسئله فلسطین دارد محمد القبانی بازیگر این سریال که نقش «نعیم بن مسعود» صحابی پیامبر را بازی میکند از تعامل نویسنده این سریال با یهودیان چون هر جامعه دیگری خبر داد و گفت: در میان یهودیان چهرههای خوب و بد میبینید و البته از همپیمانی یهودیان و منافقان مدینه از جمله همپیمانی با «عبدالله ابن ابی» مطلع میشوید. وی افزود: داستان این سریال میتواند موضوعیتی درباره آنچه این روزها در جهان عرب و بهویژه در مسئله فلسطین میگذرد و همچنین دیگر مشکلات در جهان عرب داشته باشد. منبع: فارس
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
«تک» شروع شده بود و بچه ها بایداز روی دژ رد می شدند اما هنوز چند متری از مین باقی مانده بود. یک دفعه دیدیم، مسئول گروهان بلند شد و اعلام کرد برای باز کردن بقیه ی معبر، احتیاج به داوطلبِ استشهادی داریم.
به گزارش علمدار بصیر:یکی از رزمندگان بسیجی دامغانی، واقعه ای را که شخصا شاهد آن بوده است این گونه بیان می کند:
مرحله ی سوم عملیات بیت المقدس بود. ما بچه های دامغان را به تیپ 7 دزفول (که بعدها شد«لشکر7 ولی عصر(عج)) مامور کرده بودند. یکی از آرپی جی زن های گروهان ما، آن شب برادر «ابوتراب کاتبی» بود و من کمک آرپی جی زن ایشان بودم. محوری را که به ما محول شده بود، درست یادم نیست، اما هر چه بود، باید از میدان مینی که مقابلمان بود رد می شدیم و می رفتیم روی دژی که پشت میدان مین بود. در عملیات بیت المقدس، گردان های سپاه و ارتش به صورت ادغامی عمل می کردند، فرمانده گروهان بچه های شاهرود و دامغان هم ستوان شهید محمد رضا کلائی بود. برای همین مقادیری از امکانات ارتشی ها هم در اختیار گردان قرار داشت. برای رد شدن از میدان مین، تعدادی «اژدربنگال»در اختیار بچه های تخریب بودکه وقتی به پشت میدان مین رسیدیم، با آن ها شروع کردند به باز کردن معبر. فکر کنم دو تا از «اژدربنگال» ها عمل نکرد و معلوم شد در بین مسیر، وقتی خمپاره ای نزدیک ستون نیروها خورد، به آن ها ترکش اصابت کرده و از کار افتاده اند.
منبع:مشرق
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
وبلاگ خاطرات چادر
ماجرای من از اونجایی شروع میشه که مادر من یه دختر خاله داره که 10 سالی هست که چادری شده من از طرز چادر سر کردنش واین که چه قدر قشنگ و منظم چادر سرش می کرد خیلی خوشم میومد حتی باعث شد که خواهر های دیگرش رو هم چادری کنه و آروم آروم روی بیشتر دخترخاله هاش هم اثر بزاره و اونا هم چادری شدند ( البته یکی از خاله های مادرم که پسرش هم شهید شده کلا از اول مومن ومقید بودن وهستن) اون خانوم هم مثل من اولش اصلا مقید نبود اما رشته ی دانشگاهش روش تاثیر گذاشت برای همین یک دفعه تغیبر کرد فقه و فلسفه می خوند. الان شاید نصف فامیلهای مادرم چادری هستند.
به گزارش عصر امروز وبلاگ خاطرات چادر نوشت:
من هم تازه چادری شدم خلاصه من اول با دیدن دختر خاله ی مادرم به چادر علاقه مند شدم ( راسته که میگن مومن بعضی وقتها بدون اینکه بفهمه امر به معروف ونهی از منکر میکنه ) و خواستم که چادری بشم و همش به مادرم می گفتم که می خوام چادری بشم و مامانم بهم می گفت (این به خاطر سنته مدتی بگذره از سرت می افته) راستش خیلی تعجب نکردم از حرفش اخه برای مادرم از اول حجاب مهم نبود و این که مومن باید دلش پاک باشه رو همیشه میگه که من اصلا بهش عقیده ندارم اصلا مگه میشه ادم کسی رو دوست داشته باشه اما همیشه هر کاری میکنه برعکس قانونهای او باشه؟ این علاقه در دل من بود تا اینکه در مدرسه مون اردویی برگزار شد و بعضی از بچه هامون رفتن شلمچه. من نرفتم چون مادرم اجازه نداد من هم زیاد اصرار نکردم جدا از بحث احترام، زیر بار حرفم نمی رفت خلاصه که بی خیالش شدم اما چند تا از بچه هامون که شلمچه رفتن با یک مشاور اشنا شدن و از ایشان برای ما تعریف می کردند. ماهایی که نرفته بودیم خیلی دوست داشتیم که ایشان رو ببینیم و از صحبتهایی که داشتند بهره مند بشیم. یه روز سر کلاس بودیم که مدیرمون اومد و گفت:حاج اقا داره میاد سر کلاستون تا درباره ی مسائلی با شما صحبت کنه. بچه هایی که میشناختنش خیلی خوشحال شدن اما من اصلا خوشحال نشدم گرچه از بیکاری بهتر بود اخه معلم فیزیکمون نیومده بود. وقتی هم اومد اصلا ازش خوشم نیومد یه جوری بود یه شکلی صحبت می کرد طرز راه رفتنش باهمه فرق می کرد حتی سلام کردنش هم متفاوت بود فقط از یک چیزی خوشم اومد اونم این بود که وقتی با یک نفر صحبت می کرد سرش پایین بود. برعکس همه که این کارو بی ادبی میدونن. ولی از نظر من اصلا این طور نیست کاش همه ی مردا این طوری باشن ادم لذت می بره از اینکه مردی تو چشمات خیره نمیشه. جلسه ی اول حرفاش خیلی قشنگ بود اصلا خشک نبود چیزهایی می گفت که جواب خیلی از سوالاتمون بود و یه جورایی صحبتاش خیلی به دل می نشست فکر می کنم چهار جلسه ای بود که به کلاسمون اومد و منی که جلسه ی اول با اولین نگاه ازش بدم اومد خودم رفتم و جلسه ی چهارم خودم از مدیرمون خواستم تا به کلاسمون دعوتش کنه . خلاصه این جوری باهاشون اشنا شدم و درباره ی مسئه ای که برام پیش اومده بود باهاشون صحبت کردم . مسئله من این بود: من دوست دارم چادری بشم اما مادرم نمیزاره... و ایشان هم بهم کمک کرد و راهنمایی ام کرد که چی کار کنم و چی بگم و حرفاشونم خیلی موثر بود چون حتی وقتی یه کدوم از مواردی که گفته رو رعایت نمی کنم ، دوباره همه چی بهم می خوره.. اما قبل از اینکه از راهنمایی های ایشان بگم بهتره کمی بیشتر درباره ی خانواده ام بگم؛ من با کمال تاسف می گم که من حتی جلوی پسر خاله ی بابامم روسری سر نمی کردم همه جور اهنگ گوش میدادم باهمه ی پسرهای فامیل دست میدادم و به مجالس مختلط می رفتم و خیلی راحت لباس نامناسب و ... خلاصه که انگار اروپاست و خانوادمم مشکلی نداشتن. البته در خانه فامیلهای مومنمون این جوری نبودم وبه احترامشون حجابمو حفظ می کردم البته حجابی که کل موهات بیرون باشه و یه تیکه روسری سرت باشه که به درد نمی خوره. من برنامه ی سمت خدا رو خیلی دوست داشتم و حتی به خاطر این برنامه بود که توبه کردم و نماز خوندم. الان 16 سالمه و از 14 سالگی شروع به نماز خوندن کردم. اوایل وقتی یه روز نماز نمی خوندم واسم مهم نبود اما با افتخار می گم که الان اگه حتی سر وقت نباشه عذاب وجدان می گیرم . قبلا همیشه نماز صبحم رو با نماز ظهرم می خوندم اما الان نماز صبحمم سر وقته . می دونید ادما تغیر می کنن شاید خواست خدا بود که من با یه همچین ادمی اشنا بشم وهمه چیزم تغییر کنه . اولین بار که چادر سرم کردم رفته بودیم قم چه قدر سختم بود با چادر اما سختیش ارزششو داشت اونجا از حضرت معصومه خواستم که کمکم کنه هیچ وقت از سرم برش ندارم می دونید دیگه دارم کم کم بهش عادت میکنم و وقتی سرم نباشه نمی تونم... درسته که مادرم خیلی مسخره ام میکنه و من هم نمیگم مهم نیست چون که مهمه و اعتماد به نفسم اومده پایین اما باید فکر کنی که در برابر چه بزرگی داری این کارو انجام میدی پس دیگه واسه ی بنده های خدا ناراحت نشو می دونید هر وقت کسی مسخرم میکنه این و به خودم میگم تا اروم بشم . مادر من بدون اینکه بفهمه داره با حرفاش عذابم میده .هی.... چه گریه هایی که به خاطر حرفاش نکردم چه قدر جلوی جمع خوردم میکنه ومن هیچی نمیگم حتی به خاطر حرفاش یه جورایی باعث می شد منصرفم کنه (البته قبل از اینکه با حاج اقا اشنا بشم ) سعی میکنم فکر نکنم. باورتون نمیشه به خاطر حرفاش افت تحصیلی پیدا کردم. حاج اقا بهم گفت که با مامانم زیاد بحث نکنم، دعوا نکنم. اوایل به حرفش گوش نمی دادم و هی می خواستم مادرم رو توجیه کنم تا این که دیدم به نتیجه ای نمی رسم و به حرفش گوش کردم. یک دفعه به حرفش گوش نکردمو با مامانم بحث کردم و کلی عصابم خورد شد. هم من کلی گریه کردم، هم مامانم عصبی شد. می دونید مطمئن هستم که اگه اینو بهتون بگم خیلی تعجب می کنید که مادرم در سن من یک بار چادری شده اما به دلیل به تمسخر گرفتن او در مقابل دوستانش و هم سن وسالانش چادرش رو بر میداره حالا فکر می کنه منم مثل اونم . حاج اقا بهم گفت که یه مدت باهاش مدارا کنم وبعد ازش بپرسم که اگه مسخرت نمی کردن آیا چادرت رو برمیداشتی؟ وقتی با مادرم درمیون گذاشتم مادرم پاسخی بهم داد که اصلا فکرش رو نمی کردم! گفت: حتی اگه مسخره ام هم نمی کردن من سرم نمی کردم چون برام محدودیت هایی داشت که اذیتم می کرد مثلا مثل نرقصیدن و...! این چیزی بود که من از حرفاش یادمه حاج اقا بهم گفت هرچی گفت با کمال خونسردی بگم" بله مامان حق با شماست" اما من متاسفانه باز هم گوش نکردم و گفتم: نه! خب ادم کم کم شروع می کنه بعد به جایی میرسه که دیگه اهنگ هم گوش نده. دختر خالم می گه تو از دیدگاه مادرت، یک ادم جو زده ی زدی که تظاهر به مومن بودن می کنی و کسی هستی که فقط می خواد بگه فقط من می دونم. راست می گفت دقیقا همینه مادرم همین جوری فکر می کنه و همش تقصیر خودمه که باهاش بحث می کنم و هی می خوام جواب بدم اما از وقتی رعایت می کنم خیلی بهتر شده ولی هنوزم منو با گذشته ی خودش مقایسه می کنه و این خیلی سخته. می دونید اگه بهم بگن دهاتی اونقدر ناراحت نمی شم اما وقتی می گن: جوگیرشدی. از صدتا فحش برام بدتره . اولین بار که چادر سرم کردم هیچ کس تشویقم نکرد و حتی یک دفعه با دیدن من میزدن زیر خنده یا اگرم خوشحال شدن هیچی نگفتن تنها کسی که تشویقم کرد دوست صمیمیم بود که الانم تشویقم می کنه وچادرهای زیبایی با جنس عالی بهم معرفی می کنه من چادرمو از مشهد خریدم اونم با اصرار زیاد اخه می دونید قبل از اینکه ادم مقیدی بشم هم عاشق چادر مشکی بودم . بعدا وقتی فامیلهای مومنمون منو دیدن چی کار کردن، حرفایی که میزدن خیلی به ادم انرژی مثبت می داد مثلا همون خانوم که گفتم رشته ش مذهبی بود گفت(چادرت مبارک باشه خانوم )بقیه هم می گفتن چه بهت میاد چه قدر خانوم شدی و از این جور حرفا. راستی بابامم زیاد از چادری شدنم راضی نیست اما همیشه به عقایدم احترام میزاره و اصلا هیچی بهم نمیگه ای کاش مامانمم این جوری بود البته بعضی وقتها در برابر حرفای مامانم ازم دفاع میکنه و برام همین کافیه. ای وای مجلس های مختلطمونو چی کار کنم. برام دعا کنید من که نمیرم. خدا حاج اقا رو نگه داره اگه ایشون نبود چه طوری می تونستم توی این فضا چادر سرم کنم فضایی که همه مسخرت می کنن می گن حاج خانوم، می گن پیر زن، میگن دهاتی و هر چی که به شما چادری ها گفتن اونم تو فضایی که هیچ کس حجاب براش مهم نیست . الان به کمک تویی که این مطلبو می خونی خیلی احتیاج دارم فقط درخواستم اینه که من رو هم سر نمازاتون دعا کنید که به دعاتون خیلی احتیاج دارم و هیچ وقت از تمسخرهای دیگران درباره ی چادرتون ناراحت نشید هرچند که خیلی سخته اما حاج اقا یه شعر از حافظ گفت که خیلی قشنگ بود: بر سر آنم که گر ز دست براید دست به کاری زنم غصه سراید بگذر این روزگار تلختر از زهر بار دگر روزگار چون شکر اید صبر و ظفر هر دو دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر اید این شعر خیلی به من کمک کرد امید وارم که به شما چادری های عزیز هم کمک کنه. کد مطلب :
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
جناب مطهری شما در جریان انتخابات مجلس گذشته از سایت عصر امروز به دلیل یک خبری که چاپ کردیم شکایت کردید و برنتابیدید که یک حرف بر علیه شما ( از دید شما ناحق و از دید ما با اسناد و مدارک ) منتشر شود و عصر امروز به دلیل آن در دادگاه به مبلغ 200 هزارتومان جریمه نقدی محکوم گردید و حکم صادر شده اجرا هم شد و با توجه به اینکه از شما خواستند از حقتان بگذرید اینکار را نکردید و ما هم در برابر قانون سر تسلیم فرود آوردیم.
به گزارش خاورستانبه نقل از سرویس سیاسی عصر امروز علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبر آنلاین مطالبی گفته است که در جای خودش حتما باید به ان پرداخت اما وی در خصوص حوادث فتنه 88 و سران محصور آن نکاتی را گفته است که برخی از آن لازم به پاسخ داشت.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
آقای خاتمی! 35 سال است این نظام را تهدید به جنگ می کنند و اگر یادتان نرفته است از زمان شما با تمام رویکرد بازتان در مسائل سیاسی و تسامح و تساهل تان در برابر دشمنان تحریم ها شروع شد و در زمان شما بود که ایران محور شرارت لقب گرفت آیا پیری بر حافظه شما تاثیر گذاشته است!!
به گزارش خاورستان به نقل از سرویس سیاسی عصر امروز محمد خاتمی اخیرا در یزد و در جمع ستادهای انتخاباتی اصلاح طلبان سخنان مبسوطی گفته است! که البته پرداختن به همه آن از این مقوله خارج است اما بخشی از آن که جفا در حق نظام، انقلاب و 8 سال گذشته می باشد ما را مجبور کرد به برخی از آن بپردازیم.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
حزب "اعتدال و توسعه" و اعضای آن را عمدتاً میانهروهایی تشکیل دادهاند که خود را فراتر از برخی لایههای افراطی در جریان اصولگرا و برخی لایههای تفریطی در جریان اصلاحطلب معرفی میکنند و "گفتمان اعتدال" مهمترین شعار آنان است؛ شعاری که این روزها در یک کارگروه ویژه زیر چکشکاریٍ بازتعریف، قرار گرفته است.
به گزارش علمدار بصیر: با پیروزی حجتالاسلام دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، "اعتدال" یکی از پرکاربردترین کلمات در عرصه سیاست کشور شده است و وی نیز تاکنون بارها از این لغت در سخنرانیهای خود استفاده کرده است.
رئیس جمهور منتخب در همایش ملی افق رسانه با بیان اینکه "راهی که دولت برمیگزیند راه اعتدال است" گفت: اعتدال طیف بسیار وسیعی دارد از باورها آغاز میشود تا هنجارها، رفتارها و اعمال ادامه دارد. از مسائل اقتصادی و سیاسی شروع میشود تا مسائل اجتماعی و فرهنگی. روحانی درباره کلمه اعتدال گفت: اعتدال بدون قانونگرایی امکانپذیر نیست، اعتدال بدون شفافیت امکانپذیر نیست، اعتدال بدون ارتباط دوسویه مردم با دولت و دولت با مردم امکانپذیر نیست. هاشمی رفسنجانی نیز در سفر به مشهد در دیدار جمعی از نخبگان و کارآفرینان درباره تشکیل دولت اعتدال اظهار کرده است: اکنون باید در فضای سالم و به دور از بداخلاقیهای سیاسی و رقابتهای مضر، دولت اعتدال، کار و سازندگی تشکیل شود. پس از آنکه بزرگان نظام از حسن روحانی خواستند هر چه سریعتر تعریف خود را از "اعتدال" ارائه دهد تا این واژه هم به سرنوشت "اصلاحات" دچار نشود، وی اقدام به تشکیل کارگروهی به ریاست "علی ربیعی" برای تعریف مبانی گفتمان اعتدال کرده است. تنها کسی که عضویت ثابت وی در این کارگروه قطعی است "علی ربیعی" است و دیگر اعضا که شامل فعالان اصولگرا و اصلاحطلب و اعتدالگراست تنها به عنوان مشاور در این کارگروه حضور دارند. در این کمیته، افرادی چون حسن رحیمپور ازغدی، مراد ثقفی، علیرضا علویتبار، عباس عبدی، حسامالدین آشنا، صادق آیینهوند، مهدی منتظرقائم و... حضور دارند. یکی از اعضای مؤثر این کارگروه در گفتوگو با خبرنگار سیاسی مشرق تأکید کرد که تا کنون بیش از 100 نفر بهصورت پراکنده و پارهوقت، نظرات کارشناسی خود را به عنوان مشاور به این کارگروه دادهاند که در این میان، افرادی همچون حجتالاسلام سید مهدی طباطبایی، امیر محبیان، ابراهیم فیاض و.. نیز به این کارگروه، مشاوره میدهند. وی ادامه داد: کارگروه، شامل کمیتههای مختلفی مانند سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، دیپلماسی، جوانان، بانوان و... است و کمیته روحانیت نیز در شهر قم مشغول فعالیت است که روحانیون متعددی به عنوان مشاور در آن حضور دارند. در ادامه گزارش، با چگونگی تشکیل، دیدگاهها و مواضع، مرامنامه و عملکرد سیاسی حزب اعتدال و توسعه، حزبی که نفرات آن نزدیکان حجت الاسلام حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی و اکنون از اعضای تاثیرگذار در تشکیل کابینه وی میباشند آشنا میشویم. آنچه پیش از آشنایی با چگونگی تأسیس حزب اعتدال و توسعه، جالب توجه به نظر میرسد این است که این حزب، حزبی دولتساخته نبوده و نهتنها پس از مشاهده اوجگیری آرامآرام برخی حرکات افراطی در دو سال نخست دولت هفتم، تصمیم به اتخاذ مشی معتدل و دوری از افراط و تفریط گرفت بلکه طی یک فرایند آرام و گذشت بیش از یک دهه از شکلگیری، توانست با ورود افرادش به مجلس شورای اسلامی، برای کسب ریاست قوه مجریه خیز بردارد که در این کار موفق بود که رمز آن را میتوان در مشی اعتدالی اعضای آن و پرهیز از ورود به فازهای ساختارشکنانه و افراطی جست. خاطرهای از چگونگی شکلگیری حزب اعتدال و توسعه
موسویان در ادامه این مطلب توضیح داده است: درنتیجه روزی محمود واعظی، معاون وقت وزیر خارجه، محمدباقر نوبخت، نماینده وقت مجلس، علی جنتی، معاون وزیر ارشاد و من برای عملیکردن این ایده با هاشمی دیدار کردیم. رفسنجانی در آن دیدار به ما گفت: «اداره کشور با یک جناح فاجعه است و درعوض همه نیروهای معتدل در دو جناح باید متحد شوند تا توسعه سیاسی- اقتصادی را بهپیش برند و ستونهای نظام را تقویت کنند.» در همین دیدار ما تصمیم گرفتیم یک حزب، یعنی حزب اعتدال و توسعه، را ایجاد کنیم. طبق توصیه رفسنجانی، بهترین گزینه برای رهبری حزب حسن روحانی بود. حزب و کمیته مرکزی آن در سال (1999میلادی) به رهبری روحانی شکل گرفت. حزب اعتدال و توسعه در آستانه انتخابات مجلس ششم در تاریخ ششم آذرماه سال 1378 و در بحبوحه شکلگیری احزاب بعضاً تندرو، با هدف ترویج اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط، با انتشار بیانیهای، توسط برخی از مقامات ارشد دولتی بهویژه کارشناسان ارشد اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی، موجودیت خود را اعلام و در بیست و هشتم مهرماه 1380 از وزارت کشور پروانه فعالیت دریافت کرد. اعضای هیئت مؤسس مرتضی محمدخان (وزیر اسبق امور اقتصادی و دارائی)، محمدباقر نوبخت (نماینده مردم رشت)، زهرا پیشگاهیفرد، علی موسیالرضا (رئیس اسبق بیمه ایران) سید احمد زرهانی (معاونت وزارت آموزش و پرورش)، اکبر ترکان (وزیر اسبق دفاع و وزارت راه و ترابری)، مجید قاسمی (رئیس اسبق بانک مرکزی). برخی دیگر از اعضای فعال محمدجواد ایروانی (رئیس اسبق بانک مرکزی)، محمدرضا نعمتزاده (وزیر اسبق صنایع)، محمود واعظی (معاون اسبق اروپا- امریکای وزارت امور خارجه)، فاطمه هاشمی بهرمانی (مسؤول بنیاد خیریه بیماریهای خاص)، حسین موسویان، مشکینی، محمد اشرفی اصفهانی، مرتضی بانک، نهاوندیان، میرباقری و... ![]() بر اساس آخرین انتخابات صورت گرفته در کنگره این تشکل، اسامی اعضای شورای مرکزی این حزب به این شرح است: محمدباقر نوبخت، فاطمه هاشمی رفسنجانی، اکبر ترکان، محمود واعظی، محمدرضا نعمتزاده، مرتضی بانک، علیاکبر آقایی، محمدعلی نجفی، مرتضی محمدخان، مسعود شفیعی، حمید رضایی قلعه، محمدحسن تولایی، محمدعلی محمدی، خسرو رحمانی، عبدالغفار شجاع، صلاحالدین دلشاد، امیرعلی نعمتالهی، حسین محلوجی، ابوالقاسم بختیار، زهرا پیشگاهیفرد، مجید آخوندزاده، غلامعلی دهقان، نادر شیر کوند، محمدرضا شعبانی، محمد خدادادی، سیدنجیب حسینی، گرشاسب مددی، فیروز فاضلی، علی عبداللهزاده، اعظم ناصریپور و محمد دهستانی. مرامنامه حزب اعتدال و توسعه الف: مبانی اعتقادی و فکری: 1.اعتقاد راسخ به قانون اساسی با عنایت به اصول خدامحوری و مردمسالاری. ب: اهداف: 1- ایجاد بستری در جهت اعتلا بخشیدن به جنبههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه. ج: سیاستها و خط مشیها: 1- فرهنگی: 2- اقتصادی: 3- سیاسی: 4- اجتماعی: 5- سازمان و مدیریت: دیدگاهها و مواضع اقتصادی این حزب چون دیگر احزاب جناح راست سنتی و مدرن دارای دیدگاههای راست اقتصادی از جمله اعتقاد به بازار آزاد، خصوصیسازی، پیوستن به مجامع اقتصادی جهانی، تولیدمحوری و کوچک کردن دولت و حذف دخالتهای بیمورد دولت در اموار اقتصادی میباشد. در بیانیه اعلام موجودیت این حزب در مورد مسائل اقتصادی چنین آمده است: «با تکیه بر مواهب الهی و ظریفتهای موجود کشور، مهیا کردن بسترهای مناسب برای سرمایهگذاری، حفظ امنیت سرمایه و سرمایهگذار، توسعهی اقتصادی مردمگرا و جوان محور به بسط منابع تولید اقتصادی یاری میرساند و کاهش بیکاری را به دنبال خواهد داشت این عمل تحول اقتصادی و استقلال ملی را از شعار به عمل تبدیل خواهد کرد و از تصدیگری دولت میکاهد و بخش خصوصی را پر نشاط خواهد کرد.» برخی دیگر از مواضع اقتصادی این حزب در بیانیهای با عنوان اصلاحات به شرح زیر تبیین شده است: «کاهش حجم دولت از طریق کاهش تصدیگری آن و واگذاری فعالیتهای اجرایی کشور به بخش خصوصی، یک راهبرد اجتنابناپذیر در اصلاحات اداری است. تأمین اجتماعی همگانی و بازنگری در نظام تأمین اجتماعی کشور، مهم تلقی نمودن اصل بیست و هشتم قانون اساسی که زمینهی کارآفرینی را برعهده دولت قرار داده...» ![]() دیدگاهها و مواضع سیاسی حزب اعتدال و توسعه یک حزب میانهرو و معتدل است که اگرچه ایده تأسیس آن با اشاره هاشمی به ذهن مؤسسان آن متبادر شد اما در ادامه به لحاظ ساختاری و تصمیمگیری، کاملاً مستقل از هاشمی عمل کرد و هنوز نیز بر خلاف حزب کارگزاران سازندگی، تلاش دارد فاصله خود را با وی حفظ کند. این حزب از لحاظ سیاسی و اقتصادی یک حزب با گرایش راست به شمار میرود، اما کاملاً مستقل از جناح راست سنتی، به عبارت بهتر این حزب یک راست میانهرو و تا حدودی نزدیک به راست مدرن است که دارای دیدگاههای نزدیک به آن چیزی است که امروز از آن به عنوان جریان اصولگرا یاد میشود. در بیانیه اعلام موجودیت حزب دیدگاههای سیاسی اینطور بیان شده است: بیانیهای با عنوان "اصلاحات حزب" در تاریخ پنجم شهریوماه سال 1379 بر موارد زیر تأکید میکند: 1- حزب از همه دعوت مینماید تا با گردآوری و تبیین راهبردهای سازنده همکاری میان همه ملل و تمدنها، برای هموار شدن مسیر تحقق عدالت جهانی و توسعه انسانی بکوشند. این حزب معتقد به آزادی بیان در عرصه فرهنگی و اعمال کنترل متعادل دولت در این زمینه است. در بیانیه اعلام موجودیت حزب بر موارد زیر تأکید شده است: 1. تلاش در جهت تقویت و تحکیم اخلاق خانواده بهعنوان نخستین نهاد اجتماعی. برخی دیگر از دیدگاههای فرهنگی این حزب در بیانیهای با عنوان اصلاحات در تاریخ پنجم شهریورماه 1379 به شرح زیر آمده است: 1. پالایش درونی و اصلاح دائمی از جمله ویژگیهایی است که هم در مفاهیم اسلامی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر و هم در مبانی نظام جمهوری اسلامی در قالب اصل هشتم قانون اساسی بهدقت مورد توجه واقع شده و مطبوعات یکی از کارآمدترین ابزارهای نوین برای انجام این مهم است.
![]() دیدار اعضای شورای مرکزی و مسؤولان استانی حزب اعتدال و توسعه با هاشمی (اسفند 91) عملکرد سیاسی در انتخابات حزب اعتدال و توسعه در انتخابات مجلس ششم با شعار، میخواهیم شاد، سرافراز، مهربان، امیدوار و آرام زندگی کنیم. همچین شعار آرام در سایه اعتدال سیاسی، امیدوار در سایه توسعه پایدار، شاد در سایه اقتدار ملی، مهربان در سایه وفاق ملی وارد صحنه انتخابات شد. اما فقط چهار نفر از لیست 26 نفری این حزب از حوزه انتخابیه تهران که متمایل به جناح چپ بودند توانستند آراء لازم برای ورود به مجلس را کسب کند. در این لیست 26 نفره انتخاباتی، افراد منتسب به هر دو جناح چپ و راست حضور داشتند. این حزب در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد که در این انتخابات محمود احمدینژاد رئیس جمهور ایران شد. در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز این حزب در شهرهای مختلف و تهران لیست هایی را ارائه کرد که در شهر تهران تنها سه نفر از افراد این لیست وارد مجلس شدند. حزب اعتدال و توسعه در دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری از میرحسین موسوی حمایت کرد اما پس از حوادث بعد از انتخابات، جلسات شورای مرکزی آن برگزار نشد که به نظر میرسد پرهیز از درافتادن به دام تنشها از اصلیترین عوامل مؤثر بر تصمیم مسؤولان حزب بوده است. در انتخابات نهمین دروه مجلس شورای اسلامی حزب اعتدال و توسعه لیستی را ارائه نکرد اما محمدباقر نوبخت، دبیرکل این حزب در گفتوگویی عنوان کرد که قطعاً در انتخابات شرکت میکنیم و به افراد فهیم، شجاع و منتقد دولت رأی میدهیم. این حزب در اولین بیانیه خود در خصوص انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری از حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی برای نامزدی دعوت کرد. حزب اعتدال و توسعه در دومین بیانیه خود پس از تجلیل از هاشمی رفسنجانی، حمایت مجدد خود از دکتر حسن روحانی را اعلام کرد.
از لیست 31 نفره مورد حمایت حزب اعتدال و توسعه برای چهارمین انتخابات شورای اسلامی شهر تهران، چهار نفر شامل احمد حکیمیفر، احمد مسجدجامعی، فاطمه دانشور و اسماعیل دوستی توانستند به شورای اسلامی شهر تهران راه یابند. احتمال حضور افراد حزب در کابینه دولت یازدهم در میان گمانهزنیهای رسانهای نام برخی از افراد حزب اعتدال و توسعه به چشم می خورد و حتی بنابر شنیده ها، حضور برخی از آنها در کابینه یازدهم قطعی شده است. با وجود تاکید رئیس جمهور منتخب نسبت به عدم گمانه زنی درباره اعضای کابینه نمی توان انکار کرد که اعضای این حزب حضور چشمگیری دستکم در فرایند تصمیمسازی در دولت آینده خواهند داشت. آتچه مسلم است این است که بر اساس مشی اعضای حزب تا امروز، به نظر میرسد حزب اعتدال و توسعه، تا پایان کار بر سر گفتمان اعتدالمدار و توسعهمحور خویش باقی بماند و این گفتمان را بر ورود به حوزه افراط و تفریط در اصول و آرمانها که خواسته برخی جریانات داخلی و خارجی است ترجیح دهد؛ گفتمانی که ملت در روز 24 خردادماه امسال از دولت مطالبه کرد و تا پایان بر سر آن باقی خواهد ماند.
منبع:مشرق
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
پروندهای برای دفاتر رؤسای جمهور؛
مقام معظم رهبری فرمودند: «من، هم زمان ریاستجمهورى آقاى هاشمى این نکته را به ایشان گفتم، هم به آقاى خاتمى عرض کردم. به ایشان گفتم آقاى على خاتمى (برادرتان) را براى بازرسى بگذارید، که ایشان هم گذاشتند و چقدر هم خوب بود. باید نزدیکترین آدمها (خاطرجمع و صمیمى) را براى کار بازرسى گذاشت..»
به گزارش علمدار بصیر: از دولت هاشمی رفسنجانی تاکنون پست گرفتن برادر در نهاد ریاست جمهوری به یک سنت تبدیل شده است. بر اساس برخی گمانه زنی های رسانه ای این سنت در دولت حسن روحانی نیز ادامه پیدا خواهد کرد و احتمال انتصاب برادر حسن روحانی به عنوان مسئول دفترش بسیار محتمل است.رئیس دفتر روسای جمهور در دولت های گذشته یکی از پست های حائز اهمیتی بوده است که اغلب به برادران رئیس جمهورها رسیده است و اغلب رئیس جمهورهای گذشته ترجیح دادند به برادر خودشان در این پست اعتماد کنند.
در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، برادرش محمد هاشمی معاون اجرایی برادرش بود و در دولت سید محمد خاتمی، رئیس دفتر ریاست جمهوری به علی خاتمی رسید، ولی در دوران احمدی نژاد این سنت ادامه پیدا نکرد و شیخ الاسلامی، اسفندیار رحیم مشایی و موسوی بر این کرسی تکیه زدند. البته محمود احمدی نژاد هم در دولت نهم برادرش داوود را رئیس دفتر بازرسی نهاد ریاست جمهوری کرد و او را به پاستور آورد اما داوود احمدی نژاد بعدها بنا به نفوذ مشایی در دولت، راه را از بردارش جدا کرد و منتقد محمود احمدی نژاد شد. محمد هاشمی؛ مسؤول دفتر دولت آیتالله هاشمی محمد هاشمی که در مقعطی از دوران ریاست جمهوری برادرش، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، ریاست سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی را برعهده داشت (از سال 63 تا 73) در دولت ششم اما، معاون اجرایی رئیس دفتر برادرش شد. او بنا به حکمی هم که در پایان دولت ششم از مرحوم حسن حبیبی معاون اول رئیس جمهور گرفت به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور در اداره امور مربوط به بازسازی مناطق جنگزده هم منصوب شد. محمد هاشمی بعدها در حلقه اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار میز ریاست برادرش در این مجمع می نشست. با عوض شدن ترکیب اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، او این بار به عنوان رئیس دفتر برادر بزرگترش در این مجمع انتخاب شد. ![]() همراهی ابطحی و خاتمی در سالهای نخست دولت اصلاحات سید محمدعلی ابطحی از چهرههای دوران اصلاحات است که کار خود را از بخش صدای، صدا و سیما آغاز کرد و بعد به معاونت برونمرزی رسید. بعد به ارشاد کوچ کرد و نقطه اوجش دوران ریاست جمهوری خاتمی بود؛ دورانی تیکه بر کرسی مسؤول دفتری سید محمد خاتمی زده بود. ابطحی با کاندیدا شدن خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری، کارش را در نمایندگی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در لبنان رها کرده و به ستاد انتخاباتی رفت. بعد از پیروزی خاتمی، در تاریخ 19 تیر سال 1376 رئیس دفتر رئیسجمهور شد. وی در این رابطه میگوید: «سختترین سالهای خاتمی را با وی گذراندم، این همراهی سخت برایم آموزنده بود.» ![]() ابطحی در دور دوم ریاست جمهوری خاتمی، در تاریخ 11 شهریور سال 1380 معاون حقوقی و پارلمانی رئیسجمهور شد. پس از انتخابات مجلس هفتم او که رابط دولت و مجلس بود، سه بار استعفا داد تا بالاخره در تاریخ 21 مهر سال 1383 استعفا مورد قبول خاتمی قرار گرفته، پس از آن به سمت مشاور رئیسجمهور انتخاب شد. او در مورد حساسیت مسئولیت رئیس دفترهای روسای جمهور، اینگونه توضیح می دهد که «بالاخره رئیس دفتر رئیس جمهور کانال رسیدن همه چیز به رئیس جمهور است البته روسا خودشان هم کانالهایی و ارتباطاتی دارند و این ارتباطات در جامعه باز ایرانی خیلی زیاد است» او در مصاحبه ای دیگر در خصوص حرف و حدیث های پشت سر روسای دفتر رئیس جمهور گفت: «این قانون خلقت است، به روسا نمیخواهند حرف بزنند به رئیس دفترها حرف می زنند.» علی خاتمی رئیس دفتر دولت اصلاحات در سال هایی که سید محمد خاتمی ریاست نهاد اجرایی کشور را برعهده داشت، علی خاتمی به مدت چهار سال مسؤول دفتر برادرش بود. ![]() سید علی خاتمی از سال 1380 تا 1384 رئیس دفتر رئیسجمهور شد که توصیه رهبر معظم انقلاب به رئیسجمهور دولت هشتم در این انتصاب بیتأثیر نبود. ایشان روز پنجم شهریورماه سال 1380 در دیدار سید محمد خاتمی و هیئت دولت وی فرمودند: «من، هم زمان ریاستجمهورى آقاى هاشمى این نکته را به ایشان گفتم، هم به آقاى خاتمى عرض کردم. به ایشان گفتم آقاى على خاتمى (برادرتان) را براى بازرسى بگذارید، که ایشان هم گذاشتند و چقدر هم خوب بود. باید نزدیکترین آدمها (خاطرجمع و صمیمى) را براى کار بازرسى گذاشت تا انسان ببیند چه مىگذرد؛ یعنى غیر از گزارشى که از طریق معمول مىآید، اطّلاع دیگرى هم وجود داشته باشد.» سید علی خاتمی اکنون هم در بنیاد باران رئیس دفتر برادرش است. او گهگاه به حمایت از برادرش در رسانهها سخن میگوید. زمانی که "مجبتی ثمره هاشمی" ازاقبال کم مردم به اصلاحات سخن گفته بود او بود که به حمایت از برادرش برخواست . علی خاتمی گفته بود: کسی از طرف مردم حق حرفزدن ندارد و "مردم" علاقه خود را به اصلاحطلبان نشان خواهند داد. بعد از اتمام انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیروزی حسن روحانی در این رقابتها، سیدمحمد خاتمی با همراهی برادرش علی، به دیدار حسن روحانی رفت. ![]()
در این بین اما این محمود احمدی نژاد بود که ریاست دفتر خود را به برادرش نداد. داوود احمدی نژاد هیچ وقت نتوانست جای اسفندیار رحیم مشایی را برای برادرش بگیرد. او ریاست بازرسی نهاد ریاست جمهوری را در دولت نهم به عهده داشت اما یک سال قبل از پایان دولت نهم و در مرداد ماه سال 1387 از سمت خود کناره گیری کرد. علت برکناری وی اختلاف نظرش با برادرش بر سر انتصاب علی کردان عنوان شد اما بعدها مشخص شد که این فقط بخشی از ماجرا بوده و تاثیرپذیری محمود احمدی نژاد از اسفندیار مشایی یکی از مهمترین دلایل اختلاف این دو برادر بوده است. کرسی ریاست دفتری برای یار دیرین احمدی نژاد شیخ الاسلامی تا پیش از وزارت مدتی استاندار هرمزگان بود که پس از انتخاب احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران، رئیس دفتر وی شد و در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد نیز تا پیش از انتصاب اسفندیار رحیم مشایی سمت مسئول دفتری رئیس جمهور را بر عهده داشت. ![]() شیخ الاسلامی با ارائه? پیشنهاد وزارت توسط محمود احمدینژاد وزارت کار و امور اجتماعی را بر عهده گرفت، او در حالی که سکان وزارت کار را بر عهده داشت، 25 اردیبهشت همان سال با حفظ سمت به عنوان سرپرست وزارت رفاه منصوب شد تا اقدامات لازم برای ادغام دو وزارتخانه کار و رفاه انجام شود. او از یاران قدیمی احمدی نژاد محسوب می شود که تا پایان با راه در کنار احمدی نژاد و مشایی ماند و رئیس ستاد زنده باد بهار نیز شد. او حتی به عنوان داوطلب چهارمین دوره انتخابات شوراها به عنوان سر لیست حامیان دولت احمدی نژاد قرار گرفت که با عدم اقبال مردم رو به رو شد و رای نیاورد. .. و اما اسفندیار رحیم مشایی و انتصاب موسوی به عنوان رئیس دفتر او در زمان شهرداری محمود احمدینژاد رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بود. در دولت اول احمدینژاد مشایی ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران را بر عهده داشت. وی در تیرماه 1388 از سوی محمود احمدی نژاد به عنوان معاون اول رئیسجمهور انتخاب شد که با واکنش ها و مخالفت های متعددی رو به رو شد به طوری که رهبر معظم انقلاب طی نامه ای این انتصاب را به مصلحت ندانستند. اما محمود احمدی نژاد ساعتی پس از استعفای مشایی از این پست او را به عنوان رئیس دفتر ریاست جمهوری منصوب کرد. ![]() انتصابهای جنجالی محمود احمدی نژاد یکی از ویژگی های بارز سال های آخر ریاست جمهوری وی بود. احمدینژاد در اواخر سال 91 در حکمی سید حسن موسوی را به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهوری منصوب کرد و اسفندیار رحیم مشایی را از دفتر رئیس جمهور به دبیرخانه جنبش عدم تعهد انتقال داد. ![]() موسوی کسی بود که در دولت نهم، معاون سرمایه گذاری اسفندیار رحیم مشایی در زمان تصدی وی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود. او پس از خروج رحیم مشایی از سازمان میراث فرهنگی و حضور در پاستور، مشاور عالی رحیم مشایی در "مرکز ملی مطالعات جهانیشدن" شد و این روزها مسؤولیت ریاست دفتری محمود احمدینژاد را بر عهده دارد. با توجه به اینکه رسانهها از حسین فریدون (برادر دکتر حسن روحانی) نام میبرند، باید دید روحانی منصب ریاست دفتر را که به گفته ابطحی «کانال رسیدن همه چیز به رئیسجمهور است» به چه کسی میدهد؟ آیا او نیز مانند خاتمی و هاشمی به برادر خود اطمینان میکند و یا شخص دیگری را برای این مسؤولیت در نظر دارد؟
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
این جشن به بهانه مراسم تیرگان ایران باستان برگزار می گردد که هیچ ارتباطی با جشن ایران باستان ندارد و بیشتر شبیه جشن جنگ آب یهودیان است که هر ساله در تل آویو برگزار می شود.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از عصر امروز، یکشنبه جمعی از جوانان به اسم جشن تیرگان در پارک ایران زمین کرج اقدام به آب بازی و پاشیدن آب روی یکدیگر کردند که متاسفانه این اقدام با اختلاط دختر و پسر همراه بود که البته با اقدام نیروی انتظامی این ناهنجاری به درازا کشیده نشد. با وجود این که برخی افراد این جشن را مرتبط با جشن تیرگان می دانند ولی هیچ سند تاریخی از این روی داد وجود ندارد و این تنها توهمی است که توسط یهودیان در ذهن برخی افراد نه تنها در ایران بلکه در برخی کشورهای اروپا نیز تجلی کرده است. اقدامی که در آن بدون در نظر گرفتن مسائل شرعی به اختلاط زن و مرد و بی عفتی منجر می شود و هنجار های جامعه را نیز زیر پا می گذارد که نه تنها با موازین حیا در ایران کهن متقارن است بلکه با شرع دین مبین اسلام نیز مغایرت دارد و این ناهنجاری به جامعه ضربه های جبران نا پذیری خواهد زد. نکته جالب توجه در برگزاری جشن تیرگان این است که اصلا در جشن تیرگان صحبتی از آب و آب پاشی مردم ایران باستان نشده است و دلیل جشن این روز چیز دیگری بوده که جدیدا آب پاشی را نیز به آن اضافه کردند که رد پای یهودیان اسرائیل در این میان به وضوح دیده می شود زیرا یهودیان نیز در تل آویو این روز را جشن جنگ آبی می دانند و درست روز گذشته در تل آویو نیز همزمان با پارک ایران زمین کرج این مراسم اجرا شده است و نه تنها امسال بلکه برگزاری این جشن در بین یهودیان قدمتی دیرینه دارد. البته در نحوه وارد کردن آب بازی به جشن تیرگان باید به اسناد قدیمی روی آورد که از مهمترین آنها می توان به کتاب ابوریحان بیرونی اشاره کرد، درباره این جشن باستانی ابوریحان بیرونی در کتاب آثار می گوید: هنگامی که افراسیاب پادشاه توران بر لشگر ایرانیان غلبه می کند، پادشاه ایران ( منوچهر) به ناچار پیکی به نزد افراسیاب فرستاده و از او می خواهد که از کشور ایران به اندازه پرتاب یک تیر واگذارد و باقی را بگیرد، افراسیاب با کمال میل این پیشنهاد را می پذیرد، منوچهر فکر می کند که چه کسی را برای پرتاب تیر انتخاب کند تا اینکه یکی از فرشتگان خداوند به نام اسفندارمذ پیش منوچهر آمده و آرش را که مردی خدا پرست و دیندار بود و در یکی از غارهای کوه البرز مشغول عبادت بود نامزد اینکار می کند، چنانکه در اوستا آمده است، آرش را حاضر می کنند و منوچهر تیر و کمان را به او داده و می گوید تو باید به فرمان خداوند این تیر را پرتاب کنی و کشور ما را از چنگال اهریمن ( لشگر افراسیاب ) نجات بدهی. آرش به بالای بلند ترین نقطه کوه رویان می رود با تمام نیرو تیر را رها می کند و خداوند به باد فرمان می دهد که تیرش را از کوه رویان بردارد و به شهر فرغانه ( شهری در خاور افغانستان کنونی که فاصله آن تا جای پرتاب تیر هزار فرسنگ بود ) ببرد، تیر پس از چند روز حرکت در این شهر به درخت گردوئی برخورد می کند و این درخت گردو مرز بین ایران و توران می شود، افراسیاب ناگزیر لشکر خود را از ایران بیرون می برد و ایرانیان آزاد می شوند. این قضیه در روز سیزدهم تیر اتفاق افتاده بود و مردم این روز را جشن گرفتند. البته چند سالی است در فضای مجازی این جشن به شدت مورد تبلیغ قرار گرفته است. این جشن به بهانه مراسم تیرگان ایران باستان برگزار می گردد که هیچ ارتباطی با جشن ایران باستان ندارد و بیشتر شبیه جشن جنگ آب یهودیان است که هر ساله در تل آویو برگزار می شود. البته این جشن نه تنها در ایران بلکه در چند کشور اروپایی نیز به بهانه های مضحک و ریشه سازی مانند ایران برگزار می گردد که در آخرین گزارش ها آمده است یهودیان قبرس نیز برای برگزاری این جشن در روز پنجم جولای ( 14 تیر ) اعلام آمادگی نموده اند که می توان این فرهنگ سازی در کشور های مختلف را کار یهودیان دانست که قصد تزریق فرهنگ بی بنیان و ضعیف خود به دیگر کشور ها را دارند. در سال 1389 در تهران نیز این مراسم در پارک آب و آتش برگزار گردید که مسولین امر به علت اشاعه فساد و فحشا از آن جلوگیری نمودند.
عکسهای مراسم آب بازی در تهران سال 89 مراسم آب بازی در کرج تیر ماه 92 تل آویو جولای 2013 برگزاری هر دو مراسم کرج و تهران بسیار شبیه مراسم آب بازی در تل آویو است و به همان شیوه برگزار می شود. برگزاری این مراسم دروغین که توسط یهودیان در کشور ما با نام تیرگان و در برخی کشور های دیگر نیز با اسم های دیگر جا افتاده است به فرهنگ ایران ضربه خواهد زد و می توان اهداف آن را ایجاد فساد در جامعه و کمرنگ کردن آداب و رسوم اصیل ایرانی دانست که با پیشینه کثیف یهودیان تند رو اسرائیل در مصادره جشن های اصیل دیگر کشورها نیز هماهنگ است. لازم به ذکر است که با توجه به سنت ها و مراسم ایران باستان جشن تیرگان جشنی باستانی و دارای احترام می باشد که امروز متاسفانه بازیچه افکار یهودی گشته است و در همین زمانی که برخی فریب خورده در ایران به انجام این مراسم دروغی پرداخته اند در تل آویو نیز یهودیان این مراسم را بر گزار کردند که حتی شیوه برگزاری دو مراسم نیز کاملا به هم شباهت دارد. در کل پاشیدن آب در ایران باستان و در اسلام چیز نا پسندیده ای نیست ولی با بررسی تمام آب پاشیدن ها در ایران و اسلام به این امر می رسیم که آب پاشیدن به یکدیگر در هیچ جای دین و تمدن ما آورده نشده است که در ادامه به برخی از آداب رسوم های مربوط به آب پاشیدن می پردازیم: **آب پاشیدن پشت سر مسافر هرمزان که فرمانداری خوزستان را در اختیار داشت زمان حمله اعراب به ایرن دستگیر و به مدینه نزد عمر فرستاده شد پس از اینکه اعراب هرمزان را وارد مدینه کردند وی را به مسجدی که عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تکلیف هرمزان را تعیین سازد. عمر در گوشهای از مسجد خفته و تازیانهای زیر سر خود گذاشته بود. هرمزان، پس از ورود به مسجد نگاهی به اطراف انداخت و پرسش کرد: " پس امیرالمؤمنین کجاست؟ " نگهبانان به عمر اشارهای کردند و پاسخ دادند: " مگر نمیبینی، آن امیرالمؤمنین است." ... سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست کمی با هرمزان گفتگو کرد و سپس فرمان داد، او را بکشند. هرمزان درخواست کرد، پیش از کشته شدن به او کمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت کرد و هنگامی که ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ کرد. عمر سبب این کار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بیم دارم، در هنگام نوشیدن آب، من را بکشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، کشته نخواهد شد. پس از اینکه هرمزان از عمر این قول را گرفت، آب را بر زمین ریخت. عمر نیز ناچار به قول خود وفا کرد و از کشتن او درگذشت. این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و به سلامت باز گردد. ( البلاذری، فتوح البُلدان، به تصحیح دکتر صلاحالدین المُنَجَّذ (قاهره: 1956)، صفحه 468) **آب پاشی هنگام ورود عروس پیامبر اکرم (ص) به امیرمؤمنان (ع) فرمود: ای علی! هنگامی که عروس وارد خانهات شد کفش هایش را در بیاور و پاهایش را بشوی و آن آب را از دم در خانهات تا دورتر بریز. اگر این کار را انجام دهی خدا هفتاد هزار رنگ فقر را از خانهات بیرون میکند؛ هفتاد هزار رنگ از برکت به خانهات داخل میشود. **آب پاشیدن بر روی قبر از امام صادق (ع)در مورد آبپاشی بر قبر سوال کردند. فرمودند: مادامی که رطوبت در آن خاک است، عذاب از او برداشته میشود. ( کافی، ج 3، ص 200 ) با اشاره معروف ترین مراسم های ایران باستان و روایات مذهبی مشخص شد که هیچ چیزی نه در ایران باستان نه در روایات دین اسلام از پاشیدن آب به یکدیگر آورده نشده است که همین امر نیز از دروغین بودن این جشن حکایت می کند و امید واریم در آینده سایت ها و رسانه ها جشن هایی که به دروغ به ایرانیان باستان مرتبط می شود را شناسایی و با سند و مدرک رد کنند تا دیگر شاهد برگزاری همچین جشن های مغایر با فرهنگ و دین نباشیم.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |