|
شبکه خبری المیادین، لحظاتی پیش از انفجار در منطقه بئر العبد در حومه بیروت خبر داد.به گزارش مشرق به نقل از فارس، شبکه خبری «المیادین» در خبری فوری از وقوع انفجار در منطقه «بئر العبد» در جنوب حومه بیروت خبر داد.
به گزارش علمدار بصیر:
این شبکه به جزئیات بیشتر این خبر اشاره ای نکرد. شبکه خبری المنار نیز اعلام کرد که این انفجار در نزدیکی ساختمان مرکز همکاری های اسلامی روی داده است. المنار لحظاتی پیش گزارش داد که این حادثه در پی انفجار خودروی بمب گذاری شده در پارکینگ خودرو در نزدیکی ساختمان مرکز همکاری اسلامی روی داده است بر اساس گزارشهای رسیده این انفجار تلفاتی نیز به همراه داشته است. لبنان 24 گزارش داد که بالگردهای ارتش لبنان به سوی حومه جنوبی بیروت حرکت کردند. خودروهای آمبولانس و دفاع مدنی به منطقه «ماضی» در الشیاح حرکت کردند. دقایقی پیش در این منطقه صدای انفجار به گوش رسیده بود. ام تی وی لبنان گزارش داد که این انفجار شخصیت سیاسی و امنیتی خاصی را هدف قرار نداده است. سایت لبنانی النشره نیز گزارش داد که این انفجار در نزدیکی مجتمع حضرت زینب در خیابان عباس الموسوی روی داده است. ![]() النشره همچنین گزارش داد که این انفجار در یک پارکینگ خودرو در نزدیکی میدان صلاح غندور و پشت مرکز همکاریهای اسلامی صورت گرفته است. اطلاعات اولیه از زخمی شدن چندین نفر در این انفجار خبر می دهد. بر اساس گزارش الجدید، در این انفجار تعدادی کشته و زخمی شدند و زخمی ها به بیمارستان بهمن منتقل شدند.?? شبکه خبری المنار تأکید کرد که به شهروندان هشدار داده شده است که به دلیل امکان وجود یک انفجار دیگر از تجمع در محل حادثه خودداری کنند.?? شبکه خبری المنار به نقل از منابع بیمارستانی گزارش داد که در این انفجار 18 نفر زخمی شدند که بیشتر آنها جراحات سطحی داشتهاند اما خسارت های مادی زیادی به بار آورده است. از سال 1985 که یک انفجار در مسجد بئر العبد روی داد و علامه سید محمد حسین فصل الله را هدف قرار داده بود تا کنون در این منطقه انفجاری رخ نداده بود. خبرنگار شبکه خبری المنار گزارش داد که این انفجار باعث ایجاد حفرهای به عمق دو متر در محل حادثه شده است.
منبع:مشرق
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
روز پایانی ماه شعبان و روز اول ماه رمضان اعمالی دارد که ائمه معصومین و پیامبر اکرم در طول زندگی پر برکت خود به آنان اشاراتی داشته اند
به گزارش علمدار بصیر: روز پایانی ماه شعبان و روز اول ماه رمضان اعمالی دارد که ائمه معصومین و پیامبر اکرم در طول زندگی پر برکت خود به آنان اشاراتی داشته اند در آخر این ماه اعمال و دعا های خاصی توصیه شده است که مهمترین آنها در روز پایانی این ماه می پردازیم: روز های پایانی شعبان از منظر پیامبر اکرم (ص) در روز آخر ماه شعبان پیامبر اکرم خطبه ای دارند که از زبان سلمان فارسی نقل شده است، حضرت سلمان فرمود: در روز آخر شعبان پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای ما خطبه هایی در فضیلت ماه رمضان قرائت کردند و فرمود: ای مردم براستی سایه افکنده بر سر شما ماه بزرگ مبارکی، ماهی که در او شبی است که از هزار ماه بهتر است، که خداوند روزهاش را فرض و واجب نموده، و به پا داشتن عبادات شبش را به طور استحباب مقرر فرموده است، کسی که تقرب بجوید به خداوند،به انجام نافله خیری، مثل آن است که در غیر ماه رمضان فریضهای انجام داده باشد، و این ماه ماه صبر است، و صبر هم اجر و ثوابش بهشت است. و ماه روزه، ماه مواسات و برابری است، و ماهی است، که رزق مؤمن در او زیاد میگردد، و ماهی است که اولش رحمت و وسطش مغفرت و آمرزش، و آخرش آزادی از آتش جهنم است، و این ماه برای مؤمن بهره و منفعت است، و برای منافق خسارت و ضرر. ( مستدرک الوسائل مرحوم نوری نقل از وقایع الایام، ص 436.) و همچینی دعایی که امام جعفر صادق (ع) در آخرین شب شعبان و اوّلین شب ماه رمضان مى خواند : ترجمه دعا : خداوندا! این ماه مبارک، که قرآن را در آن فرو فرستادهاى و آن را مایه هدایت مردم و نشانه هایى روشن از هدایت و فرقان قرار دادهاى، فرا رسید. پس، ما را در این ماه، سالم بدار و نیز آن را براى ما سالم بدار و آن را با آسانى و تندرستى از سوى خودت، از ما دریافت کن. اى که اندک را مى گیرى و پاداش بسیار مى دهى! اندک را از من بپذیر! خداوندا! از تو مى خواهم که به سوى هر نیکى، راهى و در برابر هر آنچه دوست ندارى، باز دارندهاى برایم قرار دهى! اى مهربانترین مهربانان؛ اى که از من و از گناهانى که در نهان انجام داده ام، چشم پوشیدى؛ اى آن که مرا به خاطر نافرمانى ها مؤاخذه ننمودى! ببخشاى، ببخشاى، ببخشاى، اى بزرگوار! خدایا! پندم دادى، پند نگرفتم! از گناهانت بازم داشتى، دست برنداشتم! چه عذرى دارم؟! پس بر من ببخشاى، اى بزرگوار! ببخشاى، ببخشاى! خداوندا! از تو آسودگى را به هنگام مرگ و بخشایش را به هنگام حساب، مى خواهم. بندهات گناه بزرگ آورد. اینک، گذشت از سوى تو، نیکوست، اى شایسته تقوا و اى شایسته آمرزش! ببخشاى، ببخشاى! خداوندا! من بنده تو و فرزند بنده و کنیز توام، ناتوانى که نیازمند رحمت توست؛ و تویى که بر بندگانت، توانگرى و برکت را فرو مى فرستى و چیره با اقتدارى و کارهاى بندگان را شمرده و روزى هایشان را تقسیم کردهاى و آنان را با زبانها و رنگهاى گوناگون، قرار داده اى، آفرینشى پس از آفرینشى . بندگان، نه دانش تو را دارند و نه قدرت تو را . همه ما نیازمند رحمت توییم. پس، روى رحمت را از من برنگردان و مرا در کار و امید و تقدیر خویش، از بندگان شایسته ات قرار بده! خداوندا! مرا به نیکوترین ماندن، باقى بدار و به بهترین فنا، فانى ساز: بر دوستى با دوستانت و دشمنى با دشمنانت و شوق به درگاهت و هراس از عظمتت و خشوع و وفا و تسلیم نسبت به خودت و باور به کتابت و پیروى از سنّت فرستاده ات . خداوندا! آنچه در دلم هست، از: شک و تردید، یا انکار و یأس، یا شادى بیجا و غرور، یا سرمستى و غرور، یا ریا و آوازه خواهى، یا دشمنى و نفاق، یا کفر و تبهکارى و نافرمانى، یا خود بزرگبینى و یا هر چه که دوست نمى دارى ـ پروردگارا ـ از تو مى خواهم که آنها را به ایمان به وعدهات، وفا به پیمانت، رضا به تقدیرت، پارسایى در دنیا، شوق به آنچه پیش توست، بزرگوارى، آرامش و توبه راستین (توبه نصوح) تبدیل کنى! اى پروردگار جهانیان! اینها را از تو مى طلبم. خدایا! چون بردبارى، نافرمانى ات مى کنند و چون بزرگوار و بخشنده اى، فرمانت مى برند، آن چنان که گویا نافرمانى ات نکرده اند. من و آن که نافرمانى تو نکرده است، ساکنان زمین توییم. پس با عطاى خویش بر ما، بخشنده و خیر رسان باش، اى مهربانترینِ مهربانان! درود خدا بر محمّد و خاندان او، درودى پیوسته و بى شمار، درودى که ارزش آن را کسى جز تو نداند، اى مهربانترینِ مهربانان! توبه، دعا و تلاوت قرآن؛ توصیه امام رضا (ع) در روز های پایانی شعبان عیون أخبار الرضا (ع) به نقل از عبد السلام بن صالح هروى نقل میکند در آخرین جمعه ماه شعبان، خدمت امام رضا (ع) رسیدم. به من فرمود: اى ابوصَلْت! بیشترِ شعبان گذشته است و این، آخرین جمعه از آن است. پس در آنچه از آن مانده، کوتاهىهایت را در آنچه گذشته است، جبران کن. به کارى روى آور که برایت مفید باشد و آنچه را بیهوده است و به تو مربوط نیست، وا گذار. زیاد دعا و استغفار و تلاوت قرآن داشته باش و از گناهانت به درگاه خدا توبه کن، تا در حالى ماه خدا سوى تو آید که براى خدا خالص شده باشى . هیچ امانتى را بر عهده خویش باقى نگذار، مگر آن که ادا کرده باشى، و هیچ کینهاى را در دلت نسبت به مؤمنى نگاه مدار، مگر آن که از دل به در آورده باشى، و هیچ گناهى را که مرتکب مىشدى، رها مکن، مگر این که از آن، دست برداشته باشى . از خدا پروا کن و در نهان و آشکار کارت، بر او توکّل کن؛ «و هر کس بر خدا توکّل کند، او برایش بس است . خداوند، فرمان خویش را پیش خواهد برد. به یقین، خداوند براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است. و در باقىمانده این ماه، زیاد بگو: " اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ "
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
بیاییم در لحظات آخر ماه شعبان این دعا را زمزمه کنیم: «اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضى من شعبان فاغفر لنا فیما بقى منه»؛ خدایا! اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیدهاى، در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرز ما را.
*راهکار امام رضا(ع) برای درک بهتر روز پایانی ماه شعبان امام رضا(ع) در ذیل روایتی برای درک بهتر ماه شعبان و آمده شدن برای ورود بهتر به ماه رمضان میفرمایند: هر که سه روز از آخر ماه شعبان روزه بدارد و به ماه مبارک رمضان وصل کند، حق تعالى ثواب روزه دو ماه متوالى براى او بنویسید. همچنین ابوالصلت هروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت ثامن الحجج(ع) رفتم، حضرت(ع) فرمود: اى ابوالصلت! اکثر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافى کن در آن چه از این ماه مانده است، تقصیرهایى را که در ایام گذشته این ماه کردهاى و بر تو باد که رو آورى بر آنچه برای تو نافع است و دعا و استغفار بسیار کن و تلاوت قرآن مجید بسیار کن و به سوى خدا از گناهان خود توبه کن تا آنکه چون ماه مبارک درآید، خود را براى خدا خالص گردانیده باشى و در گردن خود امانت مگذار و حق کسى را مگر آنکه ادا کنى و در دل خود کینه کسى را مگذار، مگر آنکه بیرون کنى و مگذار گناهى را که انجام میدادی، مگر آنکه ترک کنى و از خدا بترس و بر خدا در پنهان و آشکار امور خود توکّل کن و هر که بر خدا توکّل کند خدا او را بس است و در بقیه این ماه این دعا را بسیار بخوان: «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ»؛ خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیدهاى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان، به درستى که حق تعالى در این ماه بندهاى بسیار از آتش جهنم براى حرمت ماه مبارک رمضان آزاد مىکند. *دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان شیخ طوسی از حارث بن مُغَیْرَه نَضْرى روایت کرده که امام صادق(ع) در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان مىخواند: «اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنُ وَجُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا فیهِ وَسَلِّمْهُ لَنا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فى یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ وَشَکَرَ الْکَثیرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً وَمِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا مَنْ عَفا عَنّى وَعَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّیِّئاتِ یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْنى بِارْتِکابِ الْمَعاصى عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یاکَریمُ اِلهى وَعَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَزَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِکَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى فَاعْفُ عَنّى یا کَریمُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِکَ فَلْیَحْسُنِ التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ یااَهْلَ التَّقْوى وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ بْنُ عَبْدِکَ بْنُ اَمَتِکَ ضَعیْفٌ فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ وَاَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَکَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَیْتَ خدایا! این ماه مبارکى که قرآن در آن نازل گشته، آن قرآنى که راهنماى مردم شده و نشانههاى روشنى از راهبرى و جدا کردن میان حق و باطل است فرا رسیده پس ما را در این ماه سالم بدار و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگیر، اى که اندک را بگیرد و بسیار قدردانى کند، این طاعت اندک را از من بپذیر خدایا از تو خواهم که براى من به سوى هر کار خیرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترین مهربانان! اى که گذشتى از من و از آن کارهاى زشتى که در پنهانى کردم، اى که مرا به سبب دست زدن به گناهان نگیرى گذشت، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار! خدایا مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از کارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنایستادم پس چه عذرى به درگاهت دارم، اى کریم! از من گذشت کن که عفوت و گذشتت را خواهانم، خدایا از تو آسودگى هنگام مرگ درخواست دارم و گذشت در وقت حساب را، گناه از بندهات بزرگ است پس باید گذشت از جانب تو نیز نیکو باشد، اى شایسته پرهیزگارى و اى شایسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم، خدایا! من بنده و فرزند بنده و فرزند کنیز توام ناتوان و نیازمند مهر تو هستم و تویى که دارایى و برکت بر بندگانت فرو فرستى و تو چیره و توانایى کارهاى بندگانت را اَعمالَهُمْ وَقَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَجَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَاَلْوانُهُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَلا یَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ وَلا یَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَکَ وَکُلُّنا فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ وَاجْعَلْنى مِنْ صالِحى خَلْقِکَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِیاَّئِکَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِکَ وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِکَ اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَوَفآءً بِعَهْدِکَ وَرِضاً بِقَضاَّئِکَ وَزُهْداً فِى الدُّنْیا وَرَغْبَةً فیما عِنْدَکَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنینَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَمِنْ کَرَمِکَ وَجُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا یَقْدِرُ قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ» شماره دارى و روزیشان را قسمت کرده و زبانها و رنگهاشان را متفاوت کردى؛ آفرینشى پس از آفرینش دیگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند و همه ما نیازمند رحمتت هستیم، پس اى خدا! رو از من مگردان و مرا در کردار و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شایستگان خلق خویش قرارم ده خدایا زنده ام بدار به بهترین وضع زندگى و بمیرانم به بهترین مردن (یعنى) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسلیم بودن در برابرت و تصدیق کردن کتاب تو (قرآن ) و پیروى از روش پیغمبرت، خدایا آنچه در دل دارم از شک و تردید یا انکار یا ناامیدى یا خوشى یا گردن فرازى یا اسراف در خوشگذرانى یا خودبینى یا خودنمایى یا شهرت جویى یا ایجاد دو دستگى یا دورویى یا کفر یا فسق یا گناه یا بزرگ طلبى یا چیزهاى دیگرى که تو دوست ندارى پس اى پروردگارا! از تو خواهم که آن را تبدیل کنى به ایمان به وعدهات و وفادارى به پیمانت و خوشنودى به قضا و قَدرت و پارسایى در دنیا و اشتیاق به آنچه نزد تو است و فضیلتى و آرامشى و توبه خالص، این را از تو خواهم اى پروردگار جهانیان! خدایا تو را به خاطر بردباریت نافرمانى کنند و به طمع جود و کرمت اطاعت کنند، پس گویا نافرمانیت نکردهاند و من با کسانى که نافرمانیت نکردند همه ساکنان زمین تو هستیم، تو بر ما به فضل خویش بخشنده باش و به نیکویى بازگردنده، اى مهربانترین مهربانان! و درود خدا بر محمد و آل او درودى همیشگى که به شماره و عدد درنیاید و اندازهاش نتواند جز تو اى مهربانترین مهربانان!
منبع:جوان آنلاین
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
همیشه در جمعهای خودمانی حتی از بردن نام مرده شور هم اکراه داشته و سعی می کنیم که در این خصوص حرف نزنیم. شاید این روشی برای فراموش نمودن آن چیزی بوده که وظیفه مان بوده و نتوانسته ایم انجام دهیم.
به گزارش علمدار بصیر: پیدا کردن یک سوژه ناب فکر ما را به خودش مشغول کرده بود.به ناگاه تیتری توجه من را به خود جلب کردشستشوی مکانیزه اموات در آینده نزدیک،به فکر غساله ها و غسالخانه افتادم. شاید بعضی ها با شنیدنش وحشت کنند و بعضی ها هم موضوعی برای سرگرم کردنشان باشد.با همکارانم مطرح کردم عکس العمل های متفاوتی داشتندیکی گفت:حرفش را هم نزن من که اصلا پایه نیستم. دیگری با شنیدن حرفم، با صدای بلند گفت: حاضر نیستم تنها بروم اگر مرده در غسالخانه باشد به هیچ وجه وارد غسالخانه نمی شوم .ولی جالب بود میان همه این بحث ها همکار دیگرم گفت:من مشکلی ندارم، برویم. به سمت وادی السلام سمنان حرکت کردیم. فکرهای مختلفی ذهنم را پر کرده بود مسیری که روزی همه ما باید طی کنیم. اگر غساله ها نبودند چه اتفاقی می افتاد؟ به وادی السلام رسیدیم سکوت عجیبی حکم فرما بود.
با یکی از غساله های آنجا صحبت کردیم گفتیم برای چه آمدیم، در جواب ما را به دفتر خدمات شهری راهنمایی کرد. وارد دفتر خدمات شهری که شدیم و گفتیم برای چه کاری آمدیم خانم غساله ای که در آنجا بود با تعجب گفت: شغل ما این قدر مهم است؟ در شهر چه خبر است؟چند روز قبل نیز خبرنگار دیگری سراغ ما را گرفته بود؟ در ابتدای امر حاضر به مصاحبه نبود ولی وقتی مطمئن شد که عکس و اسمش را نمی زنیم سر صحبت را باز کردیم یک ماهی بود که در اینجا مشغول کار شده بود از طریق همسایه هایش با خبر شده بود که اینجا نیاز به غساله دارند و به سرعت مراجعه کرده بود. از عکس العمل آشنایان می گفت از اینکه وقتی همسایه ها دعواشون می شود به جای اینکه بگویند مرده شور تو را ببره می گویند:فلانی تو را ببره. از علت انتخاب این شغل پرسیدم گفت :12 سال پیش پسرم فوت کرد بعد از فوت او علاقه عجیبی به مرده ها و ارواح و خواب دیدن مرده ها پیدا کردم ،می خواستم در بهشت زهرای تهران غساله بشوم ولی شرایط زندگی به گونه ای بود که در سمنان ماندگار شدم. در میان کلامش بود که مسئول اصلی بخش آمد آقای میان سالی بود و کلام ما نیمه کاره ماند گفت:باید هماهنگی با دیگر مسئولین داشته باشد با آقایی دیگر تماس گرفت ان نفر گفت: باید حتما حضوری بیایند. به دفترش مراجعه کردیم نبود در این قسمت بود که متوجه شدم مراحل آفیش این مصاحبه از برخی مصاحبه هایی که انجام داده ام سخت تر می باشد.. بعد از چندین روز پیگیری بالاخره موفق شدیم مصاحبه را ادامه بدهیم.همکار آن خانم غساله هم،آمده بود. مسیری را در گرمای داغ تابستان پیاده طی کرده بودیم و وقتی وارد دفتر کار آنها شدیم،گرما وتشنگی ما را کلافه کرده بود. وقتی که شیر آب را باز کرده بود و برای ما آب می ریخت در فکر بودم، فکر اینکه او با همین دستان،مرده می شوید و شاید بسیاری از افراد حاضر نباشند از دست او چیزی بگیرند و دست پخت او را بخورند ... در همین فکرها بودم که با دو لیوان آب خنک به سراغ ما آمد و خدایی هم این لیوان آب خنک، در آن گرما چقدر چسبید. بنا به رسم ادب باید از او که تجربه بیشتری داشت،مصاحبه خود را شروع می کردیم. به همین خاطر مصاحبه آن خانم غساله را برای زمان دیگری گذاشتیم. از او خواستم خود را معرفی کند ، خانم کم حرفی بود و به نظر می رسید از او حرف کشیدن کمی مشکل است. سلطنت حاتمی راد 47 ساله، که 9 سال است در این واحد کار می کند. علت اینکه وارد این شغل شده بود را مرگ برادر جوان و پدرش با فاصله ای اندک،بیان کرد. نکته ای جالب ، آن غساله نیز، مرگ پسرش را علت علاقه به این شغل عنوان کرد. از نارضایتی مادرش وقتی که شنید می خواهد این شغل را اختیار کند، می گفت از اینکه اگر کسی نداند شغل ا وچیست و به ناخداگاه او را در غسالخانه ببیند چه عکس العملی نشان می دهد؟ از اینکه کاری که انجام می دهد،کار حرامی و غیر شرعی نیست و ثواب زیادی دارد خوشحال بود و می گفت: نیازی نیست که شغلش را پنهان کند. می گفت که شنیده با این کار درهای بهشت به روی او، بازمی شود. می گفت: شستن اجساد سوخته و خشک شده به عنوان تلخ ترین خاطرات،در ذهنش ثبت شده اند. در جواب این سوال که اگر قرار باشد شب بین مرده ها باشد می ترسد ؟ گفت: نه! چند وقت پیش، شب به همراه همسرم به بیابان رفتیم و جنازه یک مرده را جمع کردیم و آوردیم. از او پرسیدم آیا برای این کار آموزش خاصی دیده ؟ و در جواب به دوره ای که نزد حاج آقا نصیری گذرانده بود اشاره کرد. کنجکاو شدم تا مراحل شستن و غسل یک میت را به صورت کامل بدانم. برای من مقداری توضیح داد که میت را روی تخت قرار داده و کفن را آماده و سپس شستن میت را آغاز می کند و بعد از آن نوبت به غسل دادن او می رسد. بعد از اتمام کار چهار تن از محارم میت را صدا کرده، تا کمک کنند و میت را در کفن بگذارند و سپس فامیل های نزدیک برای آخرین بار به دیدن میت می آیند... می گفت: هفته ای حدود 3 تا 4 مرده را می شوید و مرده ها برایش فرق ندارند و گاهی اوقات نیز در خواب می بیند که اطرافش شلوغ است و افرادی با کفن دور تا دور او، را گرفته اند. از این می گفت که اگر دختری داشت و فردی غسال برای او به خواستگاری می آمد، در صورتیکه که خوب بود به او جواب رد نمی داد.
بعد از اینکه مصاحبه رسمی پایان یافت با او به صورت غیر رسمی به گفتگو پرداختم از خاطرات نخستین روزهای کارش برایم تعریف کرد زمانیکه قرار بود برای اولین بار مرده ای را بشوید هنگام شروع به کار، احساس می کرد کسی پشت سرش قرار گرفته و می خواهد او را بگیرد، ترس عجیبی داشته ولی بعد از چند روز برایش عادی شد. از همکاری می گفت که با وجود اینکه چند سال به عنوان غساله کار می کرد ولی دوست نداشت کسی بداند او چه کاره است و با شغل خودش کنار نیامده و نتوانست در این شغل زیاد دوام بیاورد. در ادامه، مصاحبه نیمه کاره آن غساله اولی را دنبال کردم به نکته ای جالب اشاره کرد اینکه اولین میت فردی اهل افغانستان بوده که اطرافیان به هیچ وجه اجازه نزدیک شدن به او را نمی دادند گویا که مردم افغانستان اجازه نمی دهند مرده شان را کسی دیگر بشوید. در صحبت های خود احساسش را هنگام شستن اولین میت بیان کرد اینکه فکر می کرده که اگر یک روزی من اینجا بخوابم چه کسی من را می شوید؟ چه وضعی دارم؟آیا جسدی که بی روح است اگر زمین بخورد دردش می آید؟
برای او نیز مرده ها ، فرقی نداشتند تنها جسدی که برایش عجیب بوده ، خانمی بوده که گویا آدمی زنده است ،که خوابیده. پنجه هایش به راحتی باز و بسته می شد صورتی سفید بدون هیچ کبودی- تمای اجسادی که او دیده بود بدون استثنا کبود بودندـ گویا که کرم پودر زده باشد. بعدها فهمیده بود که این خانم 8 بچه یتیم را در خانه ای اجاره ای بدون حقوق بزرگ کرده است. از او پرسیدم دوست داشتی شغل دیگری داشته باشی ؟ با حالتی خاص گفت : همیشه دوست داشتم خانم دکتر باشم. چون تک دختر بودم و رشته تجربی خوانده بودم همه افراد فامیل مطمئن بودند که من به دانشگاه می روم ، ولی ازدواج و بزرگ کردن فرزندان دیگر مجالی برای ادامه تحصیل نگذاشت... از این می گفت که دوست داشته پسرش دانیال را خودش بشوید زیرا که کامیون از رویش رد شده و دوست نداشته که کسی پسرش را در آن وضع ببیند ولی چون به این کار آشنا نبود نتوانست. در دید او زندگی و مرگ همچون مسافرت از این شهر به شهری دیگر و یا از این شهر به شهری بزرگتر بود. از جمله صحنه هایی که در ذهنش ثبت شده بودند و برایمان تعریف کرد می توان به پسری که تا آخرین لحظه در سردخانه هم ،کف پای مادرش را می بوسید و ضجه می زد گویا می خواست به مادرش بفهماند زحمات او را نتوانسته جبران کند و یا اصرار پدری برای اینکه دختر 8 ساله اش برای دیدن مادرش بیاید و جسدی که در همان زمانیکه زنده بود تجزیه شده و به راحتی می توان پینی که در بدنش کار گرفته شده بود را در آورد، اشاره کرد. میت که ترسی ندارد، ترس افراد به خاطر این است که روزی قرار است بر روی این سنگ ها بخوابند ، این توضیح او در جواب سوال من بود که آیا از مرده ها می ترسد
به خاطر بچه هایش دوست نداشت بمیرد و سخت ترین لحظه های این سفر را همین لحظه کفن و دفن و وارد شدن به قبر و شب اول قبر می دانست، که اگر تمام شود دیگر سختی وجود ندارد. در پایان گفت اگر دختر داشته باشد و غسالی به خواستگاریش بیاید حاضر نیست دخترش را به او بدهد ولی با افتخار برای پسرانش به خواستگاری دختری غساله که نجیب و باتربیت و با ایمان است می رود. با او خداحافظی کردم فکر های مختلفی ذهنم را پر کرده بود اینکه همه ما باید روزی برویم و فرقی ندارد که فقیر باشیم یا ثروتمند ،سنگ قبرمان گران قیمت باشد و یا ارزان تاج گل های زیادی برایمان آورده باشند یا نه و.. تنها اعمالمان برایمان می ماند و چه خوش گفت بابا طاهر این شاعر پرآوازه ایرانی به قبرستان سفر کردم کم وبیش بدیدم حال دولتمند و درویش نه درویشی در آنجا بی کفن ماند نه ثروتمند بَرَد از یک کفن بیش منبع:مرآت نیوز
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
واقعه 18 تیر 1378 یکی از بحرانهایی است که معاندان نظام اسلامی درصدد بودند در لباس جنبش دانشجویی و با شعار مطالبات دانشجویان اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دهند.
به گزارش علمدار بصیر "نظام جمهوری اسلامی ایران" در طول تاریخ 34 ساله خود موانع و بحرانهای هولناکی را پشت سر گذاشته است که این بحرانها با تکیه بر اصل مترقی "ولایت فقیه" که به مثابه ستون فقرات نظام اسلامی است، خنثی شده است.
یکی از این بحرانها واقعه 18 تیر 1378 است که معاندان نظام اسلامی درصدد بودند در لباس جنبش دانشجویی و با شعار مطالبات دانشجویان اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دهند. توطئه فرهنگی مقدمه واقعه 18 تیر 1378 با پیروزی "اصلاحطلبان" در انتخابات دوم خرداد 1376 و تاکید سران این جناح بر ایجاد فضای باز فرهنگی و رسانهای، تهاجم لگام گسیختهای از سوی مدعیان آزادخواهی و روشنفکری که همصدا با غرب پوپولیسم، نظام مردم سالار دینی را بر نمیتافتند، بر پیکره نظام جمهوری اسلامی وارد شد. این مدعیان به اصطلاح آزادی خواه و روشنفکر که مورد حمایت دولت وقت بودند، هنجار شکنی خود را تا آنجایی پیش بردند که نصایح دلسوزان نظام مبنی بر شبیخون و تهاجم فرهنگی دشمن را توهم خواندند. "نمایندگان پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی" در واکنش به آشفتگی اوضاع فرهنگی کشور و بی توجهی مسئولین دولتی به توصیههای مقام معظم رهبری، در تاریخ 11 اردیبهشت 1378 به استیضاح "مهاجرانی" وزیر وقت فرهنگ وارشاد اسلامی پرداختند اما با فشارهای وارده و زد و بندهای صورت گرفته، مهاجرانی بار دیگر از مجلس رای اعتماد گرفت و این بار با فراخی بازتر استراتژی فرهنگی دولت اصلاحات را دنبال کرد. روزنامه سلام، موتور محرک التهاب آفرینی/ انتشار یک خبر کاملا سری و محرمانه مطبوعات زنجیرهای با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود مبنی بر اصلاح قانون مطبوعات داشتند، در همین راستا "روزنامه سلام" در اقدامی غیر قانونی دست به انتشار یک خبر کاملاً سری و محرمانه زد که این امر بر شدت التهابات و هیجانات سیاسی در کشور افزود. ![]() در پی این اقدام، "وزارت اطلاعات" شکایتی را علیه روزنامه سلام تنظیم و آن را تسلیم قوه قضاییه نمود، تا قوه قضاییه عاملین این اقدام غیر قانونی را مورد پیگرد و مجازات قرار دهد. در عین حال هیچگاه محرمانه بودن این نامه را انکار نکرد، بلکه بالعکس آقای "یونسی" بارها پس از آن ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأکید کرده بود. وی چند ماه پس از انتشار نامه و توقیف روزنامه سلام، در مصاحبهای با روزنامه انتخاب تصریح کرد: «روزنامه سلام مستندی را افشا کرد که کار بسیار بدی بود. این روزنامه سندی را منتشر کرد که از اسناد قطعی وزارت اطلاعات بود. » یونسی چندی بعد در جمع خبرنگاران این اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندی که روزنامه سلام چاپ کرد، در حقیقت یک نوع سرقت بود که نباید چنین کاری صورت می گرفت» وزارت اطلاعات هر چند شکایت خود را پس گرفت، اما از نظر مقامات قضایی جمهوری اسلامی این امر نمیتوانست مانع از اقدام قوه قضاییه در مجازات دست اندرکاران خاطی روزنامه سلام گردد، چرا که اقدام مذکور، کاملاً غیر قانونی بوده و مجرمانه تلقی میشد. و طبیعتاً اولین واکنش آن هم چیزی جز توقیف موقت روزنامه سلام نمیتوانست باشد. معاندان، دانشجویان را به بازی میگیرند/ راهپیمایی غیر قانونی دانشجویان "دانشگاه تهران" که مدتها در اثر تحریکات عوامل افراطی، خصوصاً گروهک نهضت آزادی و نیز اتفاقات سیاسی پیاپی در تب و تاب به سر میبرد، پس از اطلاع از ماجرای توقیف روزنامه سلام و نیز با انگیزه مخالفت با تصویب کلیات طرح اصلاح قانون "مطبوعات"، در شامگاه هفدهم تیرماه به صحنه تجمعهای اعتراض آمیز و درگیریهای خشونت بار تبدیل گردید. "دفتر تحکیم وحدت" در روز پنجشنبه 17 تیر 1378 بنا بر گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، یک میتینگ اعتراض آمیز را در دانشگاه تهران برگزار میکند. پس از آن واقعه در ساعت 22:45 دقیقه حدود 150 نفر از دانشجویان اقدام به راهپیمایی غیر قانونی کرده و سپس با تحریکات عدهای از عناصر افراطی از کوی دانشگاه خارج میشوند و با سر دادن شعارهایی مراتب اعتراض خود را ابراز میدارند. ![]() در همین حال "نیروهای انتظامی" و پلیس ضد شورش به دعوت "مسئولین دانشگاه" وارد منطقه میشوند و با تذکرات پی در پی و دعوت از دانشجویان به حفظ آرامش، از آنها میخواهند که به داخل کوی دانشگاه بازگردند، اما این تلاشها هیچ نتیجهای در بر نداشت. چندی بعد با ملحق شدن تعدادی از عناصر ضد انقلاب و فرصتطلب در خیابانهای اطراف دانشگاه، فضا برای اعمال خرابکارانه و کاملاً خلاف قانون، نظیر سلب آسایش مردم محل، تعرض به عابران و اشخاص در حال گذر، ضربه زدن به اموال عمومی و خصوصی و اهانت و هتاکی علیه مسئولین بلند پایه نظام فراهم میشود. ![]() "پلیس" نیز پس از تشدید اوضاع، با دریافت مجوز از وزیر کشور، مبنی بر لزوم برخورد با تحرکات غیر قانونی از جمله راهپیماییهای بدون مجوز دانشجویان که به بروز آشوب انجامید وارد عمل میشود که با مقاومت اغتشاشگران روبرو میگردد. با تشدید درگیریها و آشوبها، پلیس ضد شورش برای دستگیری تعدادی از آشوبگران و آزادی سه نفر از پرسنل خود که توسط دانشجویان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه "کوی دانشگاه" میشوند که این امر بر دامنه فاجعه میافزاید و ماجرا را پیچیدهتر میسازد. کوی دانشگاه در شب هجدهم تیر ماه در حالی که آبستن حوادث بسیار ناگواری بود، شب بسیار سخت و ناآرامی را سپری کرد. عناصر ضد انقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به "دانشگاه" هجوم آوردند و تحریک کنندگان حزبی درون حکومت نیز هراز گاهی با دمیدن در تنور احساسات با سخنرانیها و شایعات و جعل اخبار صددرصد کذب نظیر به خاک و خون کشیده شدن تعدادی از دانشجویان کوی دانشگاه، زبانههای این آتش را شعله ور ساختند و فردای آن روز، حادثه غم انگیز دیگری شکل میگیرد و فصل تازهای از حوادث رقم میخورد، حوادثی که به قطع و یقین دست ناپاک دشمن خارجی در ایجاد و هدایت آن نقش آفرین بوده است. دامنه اغتشاشات و آشوب طلبیهای عناصر معاند و فرصتطلب از دانشگاه به کف خیابان کشیده شد از 18 تیر به بعد، دامنه "اغتشاشات" و آشوب طلبیهای عناصر معاند و فرصتطلب از دانشگاه به کف خیابان کشیده شد و ضد انقلاب، با استخدام اراذل و اوباش به تخریب اموال عمومی و هتک حرمت امام راحل و مقام معظم رهبری پرداختند. این ورشکستگان سیاسی و مزدور بیگانگان با شبهه افکنی در میان دانشجویان و کلید زدن پروژه شهید سازی در صدد همراه کردن دانشجویان با خود بودند. معاندان نظام اسلامی که به دروغ خود را دانشجو نامیده بودند هدف عمده خود را سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ترسیم کرده بودند. اغتشاشگران و آشوب طلبان که به پیشرفته ترین سیستمهای ارتباطی مجهز بودند مناطقی از پایتخت از جمله میادین ولیعصر(عج) و انقلاب را به جولانگاه خود تبدیل کردند و پس از خلع سلاح نیروهای انتظامی و امنیتی و ضرب و شتم پرسنل زحمتکش و مظلوم نیروی انتظامی مراکز ایست بازرسی دایر کردند. در این میان همراهی چند تن از اعضای "سازمان مجاهدین انقلاب" و "حزب مشارکت" و حتی شماری از اعضای کابینه با اغتشاشگران تعجب برانگیز بود. ![]() اظهارات "محمد خاتمی": شورش و بلوا در تهران، حادثه زشت و نفرتآوری بود کمتر از یک ماه بعد یعنی پنجم مردادماه 78، "محمد خاتمی"، رییسجمهوری وقت ایران، در سخنرانی خود در دیدار عمومی با مردم همدان گفت: "بعد از حادثه کوی دانشگاه، شورش پیش آمد. شورش و بلوا در تهران، حادثه زشت و نفرتآوری بود که ملت عزیز و مقاوم و صبور و منطقی ما را مکدر کرد. آنچه در تهران پیش آمد، لطمه به امنیت ملی بود؛ تلاشی بود برای برهم زدن آرامش مردم شریف و تخریب اموال عمومی و خصوصی و بالاتر از آن، اهانت به نظام و ارزشهای آن و مقام معظم رهبری. آنچه پیش آمد، حادثه سادهای نبود؛ تلاشی بود برای مرزشکنی و برای ابراز کینهتوزی علیه نظام که نه رابطهای با این ملت شریف داشت و نه نسبتی با دانشگاه و دانشگاهیان". پس از هنجار شکنیها و هتاکیهای آشوبگران در غائله 18تیر 78 ، جمعی از فرماندهان "سپاه پاسداران" که همواره در دفاع از ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی جان فشانی کردهاند، طی نامهای به رئیس جمهور وقت خواستار موضع گیری شفاف دولت در قبال فتنه ضد انقلاب شدند. بخشی از این نامه به شرح زیر است: "امّا آیا حرمتشکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کمنظیر، کمتر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار دهها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟ جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عدهای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعه? شهید مطهری در حرکتاند، بچههای کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال میکردند غیرت شما کجا رفته است؟" بیانات هوشمندانه مقام معظم رهبری، کید دشمنان را باطل میکند "مقام معظم رهبری" که همواره با بیانات و موضع گیریهای بصیرت افزا و هوشمندانه خود موجبات عبور ملت ایران را از گردابها و تاریکیها فراهم آورده است، چند روز پس از غائله 18 تیر 78 سخنان مهمی را ایراد فرمودند. بخشی از سخنان معظم له به این شرح است: "این که صد نفر یا دویست نفر از کوى دانشگاه خارج شدند و حرفهایى زدند و شعارهایى دادند، بهانه و مجوّزى نمىشود براى اینکه کسانى، در هر لباس و با هر نامى، وارد آن محیط شوند و کارهاى ناروایى انجام دهند؛ بخصوص وقتى که نام مقدّس نیروى انتظامى در میان مىآید، عملى که موجب شود نیروى انتظامى بدنام گردد، قضیه را سختتر مىکند. شما مىدانید که امروز "نیروى انتظامى" در اطراف کشور، در جادهها، در مرزها، در برخورد با اشرار، چه جانفشانیهایى مىکند و چه زحماتى مىکشد. چقدر از اینها براى حفظ امنیت ما، جان خود را از دست مىدهند. با این حال، بهوسیله چند نفر عملى انجام شود که چهره این خدمتگزاران در نظر بعضى تیره گردد؛ آیا این انصاف است؟! یا آن طورى که نقل کردهاند، بعضى با آوردن نام مقدّس «یا حسین» و «یا زهرا» وارد اتاق دانشجوى بسیجى یا دانشجوى جانباز شوند و او را از خواب بپرانند، یا آنطور حوادثى را بهوجود آورند؛ آیا این درست است؟! اینها قلب را مىفشارد. این همه جوان مؤمن، عاشقان امام حسین، عاشقان فاطمه زهرا، در همه جاى کشور، در خدمت اسلام، در خدمت کشور، در طول دوران دفاع مقدّس، در هر خطرى که این کشور را تهدید کند، سینه سپر مىکنند و وارد مىشوند؛ اما بعد کسانى با استفاده از این نامها حوادثى را بهوجود آورند. براى من، حادثه خیلى تلخى بود. البته من تأکید کردم که اطراف این حادثه تحقیق شود و بروند حادثه را درست بسنجند. قرار شد رئیس جمهور محترم و مسؤولان، هیأت تحقیقى را تعیین کنند؛ من هم ممکن است خودم کسى را در این هیأت بگذارم. در آستانه 18 تیر 78 رفت و آمد ماموران سازمان سیا به داخل کشور در پوشش رایزنیهای فرهنگی رونق میگیرد. "مایکل برانت" مشاور ارشد رییس "سازمان سیا" و عضو بخش "شیعه شناسی" "سازمان جاسوسی امریکا" سالها بعد از "واقعه 18 تیر 78" طی مصاحبه مفصلی از برنامه دراز مدت سازمان سیا برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پرده برداشت. "برانت" اعلام کرد: سازمان سیا به این نتیجه رسیده بود که باید دو بال سرخ و سبز تشیع تا سال 2010 میلادی نابود شود، برای نیل به این هدف سازمان سیا دو خط مشی را در پیش گرفت، نخست شناسایی و پر و بال دادن به ان دسته از متفکران شیعی که دچار استحاله شدهاند و با مبانی تشیع اختلافات عقیدتی پیدا کردند. راهکار دوم تحقیق و جمع اوری مطالب فراوان علیه مرجعیت شیعه و نشر و اشایعه ان توسط نویسندگان غرب زده. ![]() یکی از متفکرانی که سازمان سیا برای اجرای نقشههای شوم خود بر روی او حساب ویژهای باز کرده بود کسی نبود جز "عبدالکریم سروش". وی که در اوایل انقلاب عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود بعدها تحت تاثیر اندیشههای "کارل پوپر" صهیونیست با نظام اسلامی زاویه پیدا کرد. سروش در سخنرانیهای خود کارنامه ائمه اطهار را مستحق نقد میدانست و معتقد به حذف اسطورههای قدسی از عرصه جامعه دینی بود. سروش اطاعت از مراجع تقلید را مستوجب عقوبت الهی میدانست. سروش که در آستانه 18 تیر به صورت کاملا غیر منتظره وارد ایران شده بود برای اجرای طرحهای سازمان سیا امادگی کامل داشت. وی پس از 18 تیر، طی یک سخنرانی در مشهد اظهار داشت: عنقریب نیروهایی که میدان گرفتهاند گوی سبقت را از خاتمی خواهند ربود و همه انها با خاتمی هم فکر نخواهند بود. فتنه 18 تیر 1378 و وقایع پس از آن به تاریخ پیوست، تاریخ عبرتآموز است. ملت ایران که تاریخ پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است، به خوبی آگاه است که در بزنگاهها و در پیچهای تند رهرو انسان کامل و فرزانهای باشد که به اوضاع زمان مسلط است و خدعه دشمنان را میخواند. این پیروی و اطاعت امت از ولیامر(عج)، جامعه ایران را در نقطه اوجی قرار داده است که در اوایل دهه چهارم از تاسیس نظام مردم سالاری دینی شاهد تحقق حماسه سیاسی هستیم. به گونهای که دشمنان قسم خورده نظام اسلامی از تلفیق اسلامیت و جمهوریت در قالب نظام جمهوری اسلامی به تعجب آمدهاند.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
اعتصاب غذای 100 نفر از 166 زندانی گوانتانامو، دردسر جدیدی را برای مقامات آمریکایی درست کرده است، 40 نفر از آنها، علی رغم میلشان، به زور از طریق لوله تغذیه می شوند.
به گزارش علمدار بصیر: اعتصاب غذای همگانی زندانیان زندان گوانتانامو در اعتراض به وضعیت و علت بازداشت شان به سومین ماه خود رسیده است. اعتصاب غذای زندانیان در زندان بدنام گوانتانامو که اوایل ماه فوریه آغاز شد در هفتههای اخیر گسترش یافته است. زندانیان زندان گوانتانامو در اعتراض به بازداشت نامحدود خود بدون تفهیم اتهام دست به اعتصاب غذا زدند. آنها همچنین پایان یافتن بازرسی سرزده از سلولها و وسایل شخصی خود را خواستار هستند. سخنگوی این گروه درمصاحبه با گاردین گفت:"ما معتقدیم به زور غذا دادن به انسان در هر زمانی بویژه در ماه رمضان کار اشتباهی است. الی مک کرکن، سخنگوی کدپینگ همچنین با انتقاد از تغذیه اجباری زندانیان اعتصاب غذا کننده در گوانتانامو میگوید «روند تغذیه اجباری در واقع لزوما نوعی شکنجه محسوب میشود ... رئیس انجمن پزشکی امریکا اخیرا گفت که این اقدام به میزان بسیار زیادی دردناک است.» درصد از زندانیانی که در زندان گوانتانامو به سر می برند بدون تفهیم اتهام بازداشت شده اند و در ادامه می افزاید "دولت آمریکا نسبت به آزادی احتمالی این افراد هراس دارد چرا که می داند در آینده با مشخص شدن بازداشت بدون دلیل این افراد چه مضحکه ای برای دولت آمریکا نزد افکار عمومی کشورهای جهان بوجود خواهد آمد
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
مدیرکل ساماندهی امور جوانان وزارت جوانان اعلام کرد: پرداخت وام ازدواج متوقف نشده بلکه با رایزنیهای انجام شده قرار است سایر بانکهایی که در سامانه بانک مرکزی ثبت شده اند نیز وام ازدواج پرداخت کنند.
به گزارش علمدار بصیر: مدیرکل ساماندهی امور جوانان وزارت جوانان اعلام کرد: پرداخت وام ازدواج متوقف نشده بلکه با رایزنیهای انجام شده قرار است سایر بانکهایی که در سامانه بانک مرکزی ثبت شده اند نیز وام ازدواج پرداخت کنند.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
گاهی اوقات خداوند متعال به گناهکاران، نعمت فراوانی داده و به آنها مهلت میدهد که بر گناهان خود بیفزایند؛ در حالی که عذاب خوارکنندهای برای آنها وجود دارد.
به گزارش علمدار بصیر: بعضی از اعمالی که در میان مردم رایج است و عده بیشماری به انجام آنها اهتمام میورزند بعضاً به تصور اینکه آن عمل صحیح است انجام میدهند اما در حالی که از شیوه درست آن غافل هستند، از این رو بر آن شدیم تا مواردی را که شیوع بیشتری در جامعه دارد از کتاب «عملهای اشتباه، پاسخهای صحیح» اثر حجتالاسلام علی سنجرانی برای علاقهمندان ذکر کنیم. سؤال: ما مؤمنین اگر در زندگی گناه و خلاف کوچکی از ما سر بزند بلافاصله اتفاقی برای ما میافتد اما افرادی هستند که گناهان بزرگی مرتکب میشوند اما هیچ بلایی بر سرشان نمیآید؟ جواب: از آنجا که خداوند اولیای خود را دوست دارد از این رو اگر خلافی کنند، فوراً آنان را با قهر خود میگیرد تا متذکر شوند، چنانکه خداوند در آیات 44 و 45 سوره مبارکه حاقه میفرماید: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ»؛ یعنی اگر پیامبر سخنی را که ما نگفتهایم به ما نسبت دهد با قدرت او را به قهر خود میگیریم و همچنین اگر مؤمنین خلافی کنند چند روزی نمیگذرد مگر آنکه گوشمالی میشوند اما اگر نااهلان خلاف کنند خداوند به آنان مهلت میدهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک میکند. خداوند در آیه 59 سوره کهف میفرماید: «وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِم مَّوْعِدًا» یعنی برای آنان قرار دادیم مهلت که زمانش فرا رسد آنان را هلاک میکنیم و همچنین خداوند در آیه 178 سوره آل عمران میفرماید«إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا» و اگر امیدی به اصلاحشان نباشد خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر میاندازد و به انان مهلت میدهد تا پیمانهشان پر شود. به یک مثال توجه کنید: اگر قطرهای چای روی لباس سفید شما بچکد صبر میکنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید. و اگر قطرهای روی قالی زیر پای شما بچکد، آن را رها میکنید تا مثلاً شب عید به قالیشوییببرید، خداوند نیز با هرکس به گونهای رفتار میکند و بر اساس شفّافیت یا تیرگی روحش، کیفر او را به تأخیر میاندازد. سؤال: خداوند چقدر در حوادث تلخ و شیرین زندگی انسان نقش دارد؟ جواب: در آیه 79 سوره نساء میخوانیم: «مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ» هر خوبی به تو میرسد از خداوند است ولی هر بدی که به تو میرسد از نفس خودت است. کره زمین به دور خود و خورشید میگردد و همواره بخشی از آن روشن و بخشی دیگر تاریک است، هر کجای آن روشن باشد از خورشید و هر جای آن تاریک باشد از خود زمین است. خداوند انگور را آفرید، ولی بشر از آن شراب میسازد که مایه بروز هزاران حادثه و بیماری است. خداوند به انسان قدرت داد، ولی عدهای با سوء استفاده از این قدرت، به محرومان ضربه میزنند. خداوند به انسان عقل داد، ولی عدهای از این عقل سوء استفاده کرده و به دنبال مکر و حیله برای مردم هستند. پس آنچه از سوی خداوند است، نیکوست و بدیها از خود ما سرچشمه میگیرد. سؤال: دلیل اینکه بسیاری گهنکارند ولی غرق نعمتند و مجازات نمیبینند، چیست؟ جواب: خداوند متعال در آیه 178 سوره آل عمران میفرماید: آنها که کافر شدند (و راه طغیان پیش گرفتند) تصور نکنند اگر به آنها مهلت میدهیم به سود آنها است، ما به آنان مهلت میدهیم که بر گناهان خود بیفزایند و عذاب خوارکنندهای برای آنها وجود دارد. قرآن میگوید: اینها افراد غیر قابل اصلاحی هستند که طبق سنت آفرینش و اصل آزادی اراده و اختیار به حال خود واگذار شدهاند تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداکثر مجازات شوند. علاوه بر این موضوع، از بعضی از آیات قرآن استفاده میشود که خداوند گاهی به اینگونه افراد، نعمت فراوانی میدهد و هنگامی که غرق لذت پیروزی سرور شدند ناگهان همه چیز را از آنان میگیرد تا حداکثر شکنجه را در زندگی همین دنیا ببینند زیرا جدا شدن از چنین زندگی مرفهی، بسیار ناراحت کننده است چنانکه میخوانیم: «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ»؛ پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند درهاى هر چیزى از نعمتها را بر آنان گشودیم تا هنگامى که به آنچه داده شده بودند شاد شوند ناگهان [گریبان] آنان را گرفتیم و یکباره نومید و ناراحت شدند. در حقیقت این افراد همانند کسانی هستند که از درختی ظالمانه بالا میروند هر قدر بالاتر میروند خوشحالتر میشوند تا آن هنگام که به قله درخت میرسند ناگهان طوفانی میوزد و از آن بالا چنان سقوط میکنند که تمام استخوانهایشان در هم میشکند. منبع: فارس
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
ساعتی قبل یک عامل عملیات تروریستی که اقدام به حمله به ستاد فرماندهی انتظامی چابهار کرده بود با هوشیاری و عکس العمل به موقع مامور پلیس جمهوری اسلامی ایران به هلاکت رسید.
به گزارش علمدار بصیر: ساعتی قبل یک عامل عملیات تروریستی که اقدام به حمله به ستاد فرماندهی انتظامی چابهار کرده بود با هوشیاری و عکس العمل به موقع مامور پلیس جمهوری اسلامی ایران به هلاکت رسید.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
رئیس سابق فدراسیون والیبال گفت: در ابتدای مدیریتم، فیدل کاسترو والیبال ایران را مسخره کرد، اما حالا جواب تمسخرش را گرفت.
به گزارش علمدار بصیر: محمدرضا یزدانیخرم که پیش از داورزنی ریاست فدراسیون والیبال را بر عهده داشت، همچنان پیگیر وضعیت این رشته است. از طرفی والیبال ایران هم این روزها در اوج درخشش است و نامش روی زبانها افتاده است. وی 17 سال در راس فدراسیون والیبال بود و خیلیها موفقیت کنونی این رشته را مدیون مدیریت خوب وی میدانند و همیشه به نیکی از دوران مدیریت وی یاد میکنند. وی پس از آن به فدراسیون گوششکستهها رفت و شش سال هم در آنجا فعالیت کرد؛ مدیریت یزدانیخرم در کشتی هم خیلی خوب بود، به قدری که برخی از کارشناسان کشتی هم موفقیتهای این رشته در المپیک 2012 لندن را به وی نسبت میدهند. به هر حال موفقیتهای اخیر والیبال بهانهای شد تا به سراغ یزدانیخرم برویم و لحظاتی را با وی در این خصوص گفتوگو کنیم. مصاحبه فارس با رئیس سابق فدراسیون والیبال را در زیر میخوانید: * کار را از 3 اتاق در ورزشگاه شیرودی آغاز کردیم این روزها که والیبال به موفقیت رسیده است خیلیها با من تماس گرفتند و تبریک گفتند. برخیها میخواستند این موفقیتها را به نام خودشان کنند، اما مردم به آنها اجازه ندادند. من حدود 25 سال پیش که رئیس فدراسیون شدم، سه اتاق در ورزشگاه شیرودی تحویل گرفتیم و تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان یک یا دو ساعت در هفته در سالن افراسیابی تمرین میکردند؛ یعنی امکانات در آن زمان زیر صفر بود. به همین دلیل اولین کاری که کردیم، رفتیم و امکانات فراهم کردیم. در آن زمان 200 یا 300 میلیون تومان از طرف آقای رفیقدوست به ما کمک شد تا بتوانیم امکانات فراهم کنیم، کفپوش وارد کنیم و مربی خارجی خوب بیاوریم. * راه سختی را برای رفتن روی سکوهای جهان طی کردیم پس از آن رفتیم و استعدادیابی را آغاز کردیم و جوانان بالای یک متر و 90 سانتیمتر را به اردو آوردیم. برنامهریزی کردیم و در تهران و شهرستانها جوانان مستعد را شناسایی کردیم تا جوانان آن زمان پلههای پیشرفت را طی کردند و والیبال را به جایگاه کنونیاش رساندند. کارخانه، موذن و حیدری و ... کمک کردند تا تیم ملی راه بیافتد. صالحیه و سایر بزرگترها هم دست به دست هم دادند و با سرمایهگذاری و امکانات توانستیم والیبال را توسعه دهیم. دیدارهای تدارکاتی خوب، تغذیه مناسب، برنامهریزی دقیق و علمی کردن ورزش موجب شد تا والیبال رفته رفته پیشرفت کند. این راهها را طی کردیم تا توانستیم در نوجوانان و جوانان آسیا و جهان روی سکو قرار بگیریم. * خودم داورزنی را بر خلاف میل سازمان تربیت بدنی برای ریاست فدراسیون پیشنهاد دادم پس از آن من به کشتی رفتم و با توجه به شناختی که از داورزنی داشتم وی را به عنوان رئیس پیشنهاد دادم. وی در آن زمان بازرس فدراسیون والیبال بود، بسیار به این رشته علاقه داشت و همین موضوع موجب شد تا بر خلاف میل سازمان تربیت بدنی داورزنی را برای ریاست فدراسیون پیشنهاد دهم. وی به خوبی توانست راه مرا ادامه دهد و دیدارهای تدارکاتی خوبی برای تیمهای ملی فراهم کند. مربی بزرگی که وی به ایران آورده است یکی از بهترین کارهایش بود، چراکه مربی نقش زیادی در موفقیتهای اخیر والیبال دارد. امیدوارم مربیان ایرانی هم بتوانند از ولاسکو یاد بگیرند و دانش خود را ارتقا دهند. * مردم موفقیتهای کنونی والیبال را به من تبریک میگویند علت موفقیت والیبال زیربنایی کار کردن است و اینکه قطع هم نشود و ادامه پیدا کند. در این چند روز اخیر مردم به خاطر موفقیت والیبال از من تشکر میکنند و این لطف خداست. من برای خدا و این انقلاب تلاش کردم و ثمرهاش را هم میبینیم که موفقیت در لیگ جهانی است. توصیه میکنم که در والیبال سرمایهگذاری شود، چراکه یکی از مهمترین ارکان موفقیت در هر رشتهای سرمایهگذاری مناسب است. نباید به پیروزی برابر چند تیم قدرتمند اکتفا کنیم؛ باید پشتوانهسازی کنیم تا این روند ادامه داشته باشد. چرا که ماندن در این سطح بسیار سختتر از رسیدن به این جایگاه است. * کاسترو والیبال ایران را مسخره کرد، اما حالا جوابش را گرفت! در ابتدای زمان ریاستم، آقای غفوریفرد در سفری که به کوبا داشت از کاسترو برای کمک به والیبال ایران درخواست کمک کرده بود، اما کاسترو به وی گفت که شما ایرانیها که قد بلند ندارید! کاسترو ادامه داده بود که باید به مسئولان جهانی بگوییم که قد والیبالیستها را کوتاه کنند تا ایران هم بتواند در این رشته حضور داشته باشد. در واقع با این حرفش میخواست والیبال ایران را مورد تمسخر قرار دهد، اما ما پس از حدود 30 سال جواب خوبی به آنها دادیم. * اصلا والیبال بلد نبودیم ما در آن زمان اصلا والیبال بلد نبودیم. ایوان بوگاینکوف، مربی روس نکات خیلی زیادی را به والیبالیستهای ایران یاد داد. دفاع، توپگیری و سرویس و اسپک و ... را همین مربی روس به ایرانیها یاد داد؛ البته نقش اول را در پیشرفت والیبال ایران ژیمناستیک داشت. به عقیده من در تمام رشتهها ابتدا ورزشکار باید ژیمناستیککار باشد و سپس به رشته تخصصی خود برود. فکر میکنم این رشته باید در مدارس آموزش داده شود و به نوعی ژیمناستیک و شنا مادر ورزشها هستند. تمام تیمهای دنیا جوانگرایی کردهاند و همه در حال پیشرفت هستند. باید سرعت پیشرفت خود را افزایش دهیم تا بتوانیم همچنان یک مدعی باشیم.
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/4/18 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |