|
ارتباط گرفتن با آمریکا برای عده ای آرزویی بود که تحقق آن حتی با یک مکالمه تلفنی 15 دقیقه ای در فرودگاه جانف کندی باعث شد که در پوست خود نگنجند.
به گزارش علمدار بصیر به نقل از سایت مرصاد،به قول برخی روزنامه ها که تیتر روز بعد بازگشت آقای روحانی از نیویورک را با فونت های نازنین به جملاتی مثل سفر متفاوت و …اختصاص داده بودند، این سفر ویژگی های متفاوتی داشت. برخی اتفاقات که تا این روزها خط قرمز بود کمی این طرف و آن طرف شد اما یک نکته مهم در همه آنچه که اتفاق افتاد نهفته است و باید به آن توجه کرد. آن هم آزمودن رفتاری است که پیشتر آزموده شده و نتیجه آن نیز تقریبا مشخص است. آزمونی که اولین سوال آن را باید اینگونه پرسید: آیا آمریکا با آرمانها و اهدافی که ما برای آن هزینه هایی باورنکردنی داده ایم و به شرط کوتاه نیامدن از آنها با ایران کنار خواهد آمد؟ به نطر می رسد که باید با نگاه خوش بینانه و چیزی شبیه در نظر گرفتن بازی برد برد به آن نگاه کنیم تا خیلی از خط قرمزی که در صدد کمرنگ کردن آن هستند دل ناگران نباشیم. نگاه خوشبینانه اینکه با متصور بودن دو حالت به مذاکره با آمریکا نگاه کنیم. اول اینکه ایالات متحده با هم پیمان به قول خودش خدشه ناپذیرش با آرمانها و اهداف نظام اسلامی که خون هزاران هزار شهید برای آن ریخته شده است کنار می آید و باور می کند که باید در عین کوتاه نیامدن از بسیاری خط قرمزها از سوی ایران بر سر مناقشه هسته ای و امثال اینها توافق کنیم و اوضاع کشور بهتر از گذشته می شود، تحریمها لغو می شوند و آنها هم حق استفاده از انرژی هسته ای را برای ما به رسمیت می شناسند. اما حالت دوم این است که ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در باغ سبزی که نشان داده اند و هدیه ویژه ای که از آن خود ملت ایران است را به نشانه حسن نیت به ما بازگردانده اند فقط و فقط برای محو آرمانهایی است که پیش تر هرچه برای نابودی آنها زده اند به در بسته خورده است و می خواهند بر سر صورتی کردن خط قرمزهای ملت ایران مذاکره کنند و ارتباط داشته باشند و البته اسرائیل را از دست مقاومت و مقابله و ایستادگی مردم راحت کنند. جبرا با نگاه خوش بینانه خود اینگونه تحلیل می کنیم که اگر چنین شد چیزی شبیه سیاست های هسته ای دولت خاتمی دوباره اتفاق می افتد. یعنی تعلیق با هر پسوندی که می خواهد باشد و کوتاه آمدن و مذاکره با کسانی که از ترور و تحریم و جنگ علیه ایران مضایغه نکرده اند فقط تبدیل به تجربه و سندی دوباره می شود که دیگر عده ای قطع رابطه با شیطان بزرگ را دلیل مشکلات و گرانی و بدی آب و هوا و سوراخ شدن لایه ازن نپندارند. مگر وقتی آقای خاتمی در دفتر خود در ژنو ساعت ها با آقایان رسام، بهنود، خانم کاملیا انتخابی فر و شیلر ملاقات می کردو هر موقع که آنجا می رفت، ساعتها با این افراد پشت درهای بسته جلسه داشته است چه نصیب ایشان و ملت شد؟ یکی از بازداشت شدگان که از نزدیکان خاتمی است در اعترافات خود به دفتر ژنو وی اشاره می کند و می گوید: بارها به خاتمی گفتیم که این دفتر مشکل ساز می شود اما توجهی نکرد. وی ادامه میدهد: یکبار در هواپیما نظر سفیر سوئیس در خصوص دفتر خاتمی در ژنو را پرسیدم که ایشان گفت که این دفتر بهترین مکان برای ارتباط خاتمی با آمریکا و غرب است. خاتمی با افتتاح ژنو اهدافی را دنبال می کرد که مهمترین آنها رابطه با آمریکا ، ارتباط بیتشر با داووس و شخصی بنام "شواد" ،رئیس برگزاری داووس که ارتباط دوستانه ای با خاتمی داشت . اقداماتی که با این همه آمد و شد نتیجه ای جز محور شرارت شدن ایران و تحریم های روز افزون در پیش نداشت و تجربه ای شد برای همین روزها… به هرحال شاید گوشه ای از این تجربه با سخنرانی رئیس دولت جعلی اسرائیل در سازمان ملل و همپیمانی که اوباما از آن به عنوان خط قرمز یاد کرد اتفاق بیافتد.
تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 92/7/8 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |