سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان

خانواده دختر 9 ساله که آتش نشان فداکار تهرانی هنگام نجات جان او دچار مرگ مغزی شد، با خانواده شهید امید عباسی دیدار کردند.  جلال ملکی،سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران در گفتگو با مهر اظهار داشت: خانواده دختر 9 ساله ای که شهید امید عباسی روز سه شنبه هنگام نجات جان او دچار مرگ مغزی شد، امروز عصر به خانه این آتش نشان در شهران رفته و از خانواده این آتش نشان فداکار تجلیل کردند.  نامگذاری یکی از معابر به نام شهید عباسی  رییس کمیته نام‌گذاری معابر و اماکن عمومی ‌شورای اسلامی شهر تهران نیز با اشاره شهادت آتش نشان نشان فداکار "امید عباسی"، از نام گذاری معبر یا میدانی به نام این آتش نشان در تهران خبر داد.

 

معصومه آباد با اعلام این خبر گفت: در پی بروز آتش سوزی در یکی از واحدهای مسکونی غرب تهران، آتش نشان فداکار "امید عباسی" همه تلاش خود را برای نجات یک مادر و دو فرزندش که گرفتار آتش شده بودند به کار می بندد و در این راه به دلیل دودزدگی و حرارت بالا در وضعیت وخیمی قرار می‌گیرد و به علت شدت مصدومیت به کما رفته و پس از چند روز با رضایت خانواده این آتش نشان اعضای بدن وی به بیماران اهدا می شود.  آباد افزود: به پاس قدردانی از این اقدامات انسانی و پاسداشت یاد و خاطره این آتش نشان فداکار، شورای اسلامی شهر تهران معبر یا میدانی را به نام وی نامگذاری خواهد کرد.  گفتگو با مجروح حادثه  آتش سوزی ساختمان ده طبقه و نجات دختر خردسال از میان اخگر های گداخته آتش، آخرین سکانس زندگی «امید عباسی» بود، لبخند امید به زندگی از یاد و خاطره هیچ یک از همرزمان وی نمی رود حتی «امیر حسین خلج» که برای اولین و آخرین بار وی را در این حادثه دید و چه وداع تلخی...  گفتگویی که ادامه می خوانید مرور این حادثه از زبان «امیر حسین خلج» آتش نشان ایستگاه 100 است که در کنار دیگر دوستانش در حال عملیات و خاموش کردن آتش سوزی منزل مسکونی بود.  ماجرای آتش سوزی و عملیات خاموش کردن آن چگونه اتفاق افتاد؟  با اعلام ستاد فرماندهی و به صدا درآمدن زنگ آتش سوزی به سرعت خودمان را به محل حادثه در بزرگراه همت غرب، شهرک شهید باقری رساندیم، یک ساختمان 10طبقه دیده می شد که دقیقا در طبقه دهم آتش ودود سیاهی به بیرون زبانه می کشید. شدت آتش سوزی و حرارت بالای آن آسانسور را از کار انداخته بود.ما با پای پیاده و با تجهیزات، طبقات را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتیم و به طبقه دهم رسیدیم. لوله کشی و آبرسانی را بلافاصله آغاز کردیم و از چند جهت مشغول خاموش کردن آتش سوزی شدیم و سه نفر از اعضای این خانواده که یک مادر و دو فرزند بودند را سالم به پایین ساختمان منتقل کردیم.  چطور با امید عباسی روبرو شدید؟  عملیات در مراحل پایانی بود که من صدایی شنیدم، شدت حرارت و دود خیلی زیاد بود و چشم به سختی اطراف را می دید. جلوتر رفتم و دیدم یکی از نیروها بر روی زمین افتاده..دستگاه تنفسی ام را سریع بازکردم و بر روی دهان آن آتش نشان - که تا به آن روز او را ندیده بودم - گذاشتم و دوستان دیگرم را صدا کردم و با کمک هم او را به پایین آوردیم.  آن صحنه و آن عملیات اولین و آخرین باری بود که من امید عباسی را می دیدم...  امید پس از پیدا کردن دختر بچه 9 ساله در آتش، بادادن ماسک تنفسی اش به او،بر اثر شدت حرارت و حجم بالای دود بر روی زمین افتاده بود...  شما چگونه دچار آسیب دیدگی شدید؟  دود ناشی از سوختن وسایل منزل، فضا را پر کرده و تنفس را مشکل می کرد، من هم دچار دود زدگی شده بودم، بعد که امید را به بیرون منتقل کردیم من به او تنفس مصنوعی دادم و یکی از مدیران نیز در حال انجام ماساژ قلبی وی بود.نبضش خیلی ضعیف می زد، با کمک بچه ها امید را به آمبولانس اورژانس منتقل کردیم و ما را با هم به بیمارستان آوردند و من در بخش آی سی یو(مراقبت های ویژه) بستری شدم و هم اکنون در وضعیت بهتری قرار دارم.





تاریخ ارسال مطلب : یکشنبه 92/2/29 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون