|
فارغ از آسیبهای گوناگون و مختلف غیراخلاقی فیسبوک برای مردم ایران، باید این شبکه را «دروازهای برای ورود به سایتهای مستهجن و غیراخلاقی» نامید.
به گزارش علمدار بصیر: طی 9 سال سپری شده از عمر شبکه اجتماعی «فیس بوک» هر روز بر تعداد کاربران ایرانی عضو این شبکه افزوده میشود؛ در این گزارش فارغ از مسائل سیاسی و امنیتی تنها به آسیبهای اجتماعی و فرهنگی این شبکه اجتماعی بر روی جامعه ایرانی میپردازیم.
**برداشت اول؛ فیسبوک و دولت یازدهم
مطمئنا سیاست گذاران و موسسان فیسبوک اهداف گسترده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را از تاسیس آن دنبال میکنند که نمونه ای از اهداف سیاسی آن را در حوادث پس از انتخابات در ایران مشاهده کردیم؛ اما واقعیت این است که اثرات سوء فرهنگی و اجتماعی این سایت بر روی جامعه ایرانی بسیار مخرب تر از اثرات سیاسی آن خواهد بود و مطمئنا «اگر برای کنترل و مقابله با اثرات سوء فرهنگی-اجتماعی فیس بوک تدبیری اندیشیده نشود در آینده ضربات مهلکی بر پیکره سبک زندگی ایرانی-اسلامی و بنیان اعتقادی خانواده های ایرانی وارد خواهد شد» هدف دقیق تاسیس این سایت و عضویت ایرانیان در آن به طور کامل مشخص نیست و قصد آن را نیز نداریم که با پیش داوری آن را «توطئه ای از پیش طراحی شده برای ایرانیان بنامیم» اما حقیقت آن چه که امروز از فعالیت این سایت در ایران شاهد هستیم بسیار نگران کننده است.
*عضویت؛ آسانترین بخش فعالیت در فیسبوک «نام نویسی» نوشتهای است که با بزرگترین فونت پس از ورود به این سایت با آن مواجه می شوید و در ادامه آن می خوانید «نام نویسی رایگان است و همیشه خواهد ماند» که با کمی صرف وقت می توان به راحتی در این سایت عضو شد و به کاربران فیس بوک پیوست. فعالیت فیس بوک در کشور ما غیر قانونی است و از همین روی برای مخاطبان اینترنتی در دسترس نبوده و به اصطلاح «فیلتر» است؛ اما نباید این حقیقت را نادیده گرفت که این سایت نسبتا مخاطبان زیادی در ایران پیدا کرده است.
* حرکت ظریف دولت یازدهم برای رفع فیلتر فیسبوک با آغاز کار دولت یازدهم، تلاشهای مشکوکی برای رفع فیلتر این سایت از سوی برخی منسوبان به دولت آغاز شد؛ اولین گام را پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی برداشت و با درج بنری در گوشه سایت خود، فیسبوک را «پدیدهای مبارک» معرفی کرد.
اما پر سر و صداترین اقدام فیسبوکی دولت یازدهم، عضویت محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور در این شبکه اجتماعی بود که این تابوشکنی را به نوعی میتوان سیاستی برای مشروعیت بخشی به عضویت دیگر ایرانیان در فیسبوک و رفع فیلتر آن نامید.
**برداشت دوم؛ فیسبوک و استحاله فرهنگی جامعه ایرانی
بر اساس این گزارش، هر روز بر مخاطبان فیسبوک در کشورمان افزوده میشود و به نظر میرسد که به جای نادیده گرفتن و گذشتن از اثرات مخرب آن بهتر است فکری اساسی برای این «دهکده مجازی» کرد؛ چرا که با توجه با عدم هم خوانی آن با عقاید، سنت و عرف مردم ایران، صدمات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گسترده ای را در آینده در بر خواهد داشت. البته در ماه های اخیر جوانان دلسوز، معتقد و ارزشی به ناچار خود را در عرصه جدیدی از جنگ نرم دیده و با عضویت در این سایت به فعالیت های انقلابی در راستای حمایت از انقلاب و اسلام می پردازند و اصطلاحا مجبور به بازی در زمین حریف شده اند؛ چه آنکه قطعا آنها نیز از اثرات مخرب فرهنگی و اجتماعی این سایت مصون نخواهند بود زیرا که ماهیت این سایت حداقل با ارزش های ایرانی-اسلامی مردم جامعه ما همخوانی ندارد. اما پس از عضویت در این سایت می توان از امکانات متعدد اینترنتی آن استفاده کرد؛ برای نمونه در این سایت می توانید با کسانی که دوست هستید گفتگو (چت) کنید یا نظرات خود را به اشتراک گذاشته و درباره آن بحث کنید؛ یا به دوست یابی بپردازید و حتی با دوستان دوست خود نیز آشنا شوید تا به یک باره اجتماع کوچک چند نفره شما و دوستانتان به یک اجتماع بزرگ چند صد نفره یا هزار نفره تبدیل شود!
* رواج بیحرمتی و بیعفتی در فیسبوک
حتما می دانید یا اگر نمی دانید بدانید که پس از عضویت در این سایت، تمام مخاطبان و کاربران فعال در آن می توانند به راحتی به نمایه شما دسترسی پیدا کنند و این اجازه را سایت و البته «خود شما» به دیگر کاربران داده اید که به راحتی شما را شناسایی کرده و در صورت لزوم به شما درخواست دوستی بدهند؛ اما مسئله مهمتر اینکه پس از ورود به نمایه شخص دیگری اعم از دختر و پسر یا مرد و زن، شما عکس اصلی نمایه وی را مشاهده میکنید و تنها در بخش «عکس ها» یا همان «آلبوم عکس ها» کاربر می تواند دیگر تصاویر مربوط به خود را از دید شما پنهان کرده و آنها را تنها برای دوستان یا برخی از آنها به نمایش بگذارد. برخی از کاربران ایرانی (مخصوصا خانمها) که تعداد آنها کم نیست، در بخش انتخاب «عکس نمایه خود» عکسی بد پوشش و بی حجاب را انتخاب می کنند که این مسئله به نوعی القاء کننده تصویری جدید از «جامعه» ایران و فرهنگ آن است. اما تمام ماجرا به «عکس نمایه» ختم نمی شود! در قسمت «آلبوم عکس ها» نیز بسیاری از کاربران فیس بوک با قرار دادن عکس های خصوصی و خانوادگی خود در انظار عمومی به حرمت شکنی می پردازند تا این نوع پوشش را «عرفی موجه» برای جامعه ایرانی معرفی کنند.
*برداشت سوم؛ از صفحههای مستهجن تا تنفروشان مجازی/فیسبوک رفع فیلتر میشود؟!
سوسن هستم و 24 سالمه؛ نمیخوام متن های پسرای شارژ دزد رو که شبیه هم هستن رو کپی کنم اهل تهرانم و … دهکده جهانی فیسبوک گستردهتر از آن است که فکرش را بکنید؛ این چند خط جملات کوتاه برخی کاربران ایرانی فیس بوک است که در صفحه شخصی خود اقدام به تن فروشی می کنند! یعنی آنکه امروز زنان بدکاره ای که در کشور به فعالیت مخرب مشغولند راه حل جدید و آسان تری را برای به فساد کشاندن جامعه یافتهاند؛ راه حلی جدید و کم هزینه! این اشخاص با نوشتن متنی کوتاه، از کاربران می خواهند تا با خرید مقداری شارژ درخواست خود را از آنها بیان کنند! البته آنگونه که به نظر می رسد در اکثر این موارد، تنها هدف این افراد اخاذی از جوانان ساده لوح است. این افراد که قطعا درصد بسیار، بسیار کمی از بانوان کشور را تشکیل می دهند، برخی اوقات نیز با ورود به صفحات شخصی دیگر بانوان و سرقت تصاویر آنها که البته با آزادی کامل در اختیار کاربران فیس بوک گذاشته شده است؛ از تصاویر آنها سوء استفاده کرده و خود را جای آنها جا می زنند و از این طریق برای دست یابی به امیال کثیف خود زمینه چینی می کنند که متاسفانه مرسوم شدن قرار دادن عکس های خانوادگی و خصوصی در فیس بوک از سوی برخی کاربران ایرانی به این مسئله کمک بسیاری کرده است. به گزارش فارس، این پدیده فیسبوکی یکی از 10 ها اتفاق فرهنگی تلخ در این شبکه اجتماعی میباشد که قابل بیان است؛ صفحات و لینکهای سایتهای غیراخلاقی و مستهجن یکی از رایج ترین اتفاقات این شبکه اجتماعی است که هم نمونه خارجی دارد هم نمونه داخلی! حال سوال اینجاست؛ اصولگرا، اصلاحطلب یا عدالتمحور بودن یک جریان سیاسی میتواند توجیحی باشد برای رفع فیلتر این شبکه اجتماعی که قطعا برای جامعه ایرانی، نه «اجتماعی» است نه «فرهنگی»؟
* چوب حراج فیسبوک به سبک زندگی «ایرانی-اسلامی» زندگی در دهکده مجازی فیسبوک، آداب و شرایط خود را دارد و منتج به سبکی از زندگی می شود که با مولفه های سبک زندگی یک خانواده ایرانی مسلمان، کاملا در «تضاد» است. هرچند زوکربرگ، خالق این شبکه مجازی در یک خانواده یهودی به دنیا آمده است، اما خود را یک «ملحد» و فردی که به خدا هیچگونه اعتقادی ندارد معرفی میکند و بر همین اساس نیز، شبکه ای را طراحی می کند که در آن «هیچ گونه خطی قرمز مهمی برای کاربران تعریف نمی شود!» در نتیجه اکثر کاربران ایرانی فیس بوک از همان مدلی پیروی می کنند که گردانندگان فیس بوک برای آنها تعریف کرده اند؛ توضیح اینکه: در اکثر موارد، نحوه فعالیت، ارتباط با دوستان مجازی و چیدمان صفحات شخصی کاربران ایرانی عضو فیس بوک تفاوت چندانی با فیس بوکی های دیگر کشورها ندارد. پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که «سیاستگذاران فیس بوک به درستی دریافته اند که چطور و چگونه مخاطب خود را با هر مذهب و کشوری به یک شکل واحد درآورده و با خود همراه کنند» این همان ساز و کار و سیاستی است که شهروند مسلمان ایرانی را مجاب می کند تا خصوصی ترین تصاویر خانوادگی خود را در فیس بوک منشتر کند؛ اتفاقی که پیش از آغاز به کار فیس بوک به ندرت در وب سایت ها و وبلاگ های ایرانی مشاهده می کردیم. مدل زندگی در این دهکده مجازی که جهانی شدن و ارتباط با کسانی که قادر به دیدار حضوری و زندگی با آنها نیستید شما را برای حضور در آن وسوسه می کند، مدلی است که اکثر مخاطبان خود را به یک سبک زندگی دعوت می کند: «سبک زندگی بی قید و بند، بی هیچ خط قرمزی» این سبک زندگی به مجرد یا متاهل بودن، زن یا مرد بودن و کم سن یا کهنسال بودن ارتباطی ندارد و در صورت سست بودن بنیان های اعتقادی شهروند ایرانی، وی را مجاب به زندگی کردن به آن سبک می کند. دخترانی که بی هیچ واهمه ای تصاویر برهنه خود را منتشر می کنند و زنانی که صفحه ای شخصی برای تن فروشی ایجاد می کنند و ... همه و همه اتفاقاتی هستند که شما خواسته و ناخواسته به محض عضویت در فیس بوک با آن مواجه خواهید شد و پس از مدتی به «امری عادی» و «عرفی موجه» برای شما تبدیل می شود تا «حراج سبک زندگی ایرانی-اسلامی از همین نقطه آغاز شود». شما پس از مدتی فعالیت در فیس بوک، با ایرانی مواجه می شوید که نشانی از اسلام و «ایران حقیقی» ندارد! پدیده «ایران مجازی» را عده ای قلیل در فیس بوک رقم می زنند که به صورت ناخودآگاه برای شما «اکثریت» جلوه داده می شوند. هنگامی که تعدادی از بانوان ایرانی با المان های پوششی خاص، تصاویر برهنه خود را با کمال میل در معرض دید میلیون ها کاربر ایرانی و خارجی فیس بوک قرار می دهند، شما به محض رویت یک بانوی ایرانی در فضای حقیقی جامعه با همان پوشش خاص، همان المان های رفتاری زن حرمت شکن فیس بوکی را برای وی در ذهن خود ترسیم می کنید و این یعنی آغاز یک فاجعه «فرهنگی-اجتماعی» در کشور! روابط مجازی که جنس آن با جنس روابط حقیقی متفاوت است و بعضا شما همکار، همسایه و دوست خود را با ظاهری متفاوت و غیرمنتظره مشاهده می کنید؛ تاکید موکدی می شود بر همان پدیده مذموم «ایران مجازی» که روز به روز در حال نمایان تر شدن است.
** برداشت آخر؛ اعتقادات دینی و ملی؛ فصل مشترک اصولگرایان، اصلاحطلبان و عدالتمحوران/با «محتوای مجرمانه» فیسبوک چه باید کرد؟
اعتقادات دینی و ملی فصل مشترک همه جریانات سیاسی کشور است که نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ حال اگر از نحوه فعالیت تعداد زیادی از کاربران ایرانی عضو فیسبوک بگذریم چگونه میتوانیم وجود صفحههای غیراخلاقی موجود در این شبکه اجتماعی را نادیده بگیریم که به راحتی در دسترس تمام کاربران این شبکه است؟ و اگر قبول کنیم که این صفحات مصداق «محتوای مجرمانه» هستند چطور باید با آن مقابله کرد در حالی که از نظر فنی نمیتوان بخشی از فیسبوک را از دسترس خارج و بخش دیگر آن را آزاد گذاشت؟ پس میتوان نتیجه گرفت که فارغ از آسیبهای گوناگون و مختلف غیراخلاقی فیسبوک برای مردم ایران، باید این شبکه را «دروازهای برای ورود به سایتهای مستهجن و غیراخلاقی» نامید که قطعا هر خانواده ایرانی و مسئول مملکتی نمیتواند آن را کتمان کند.
* سخن آخر
سخن آخر اینکه؛ شبکه اجتماعی فیسبوک اگر برای همه دنیا اجتماعی باشد برای کشور ایران با توجه به «سنت» و «اعتقادات» مردم این سرزمین نه «اجتماعی» است نه «فرهنگی» پس بهتر است با توجه به لطمات و تبعات «فرهنگی-اجتماعی» فیسبوک برای مردم ایران، که تنها به بخشی از آنها اشاره شد، منسوبان و مسئولان دولت یازدهم در جهت کمک به بنیان فرهنگی خانوادههای ایرانی گام برداشته و فکر اساسیتری برای مواجهه با این پدیده مجازی بکنند. البته ناگفته نماند که «فیلتر» تنها راه مقابله با این شبکه اجتماعی مخرب نیست اما شاید بهترین راه یا یکی از بهترین راهها در شرایط موجود باشد؛ اما اگر گفته شود این نیاز که مردم کشورمان در یک شبکه اجتماعی گرد هم آیند و با دوستان و آشنایان خود ارتباط مجازی بر قرار کنند، تا کنون احساس نشده و نمیشود تا متعاقبا سیاستگذاری و راهکاری برای رفع آن ارائه شود به هیچ عنوان قابل قبول نیست؛ چه آنکه افزایش هر روزه کاربران ایرانی فیس بوک دلیلی برای رد این مدعاست؛ پس این نیاز احساس شده و می شود، لذا مسئولان فرهنگی-اجتماعی دولت یازدهم از جمله اعضای محترم شورای عالی فضای مجازی باید با ارائه راهکارهای مناسب هم به آسیب شناسی حضور ایرانیان در شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک بپردازند هم بستر حضور آنها در شبکه ای اجتماعی با رویکرد «ایرانی-اسلامی» را فراهم کنند. منبع:فارس
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 92/6/26 | نویسنده : alamdarbasir
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون |