سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان
حسن روحانی برخلاف روسای جمهور گذشته رئیس جمهور گفتمانی نیست.
به گزارش علمدار بصیر: حسن روحانی را باید نماینده جریان معترض دانست. اعتراض به وضع موجود. اعتراض به قرائت رسمی از مدیریت کشور. اعتراض به وضعیت اقتصادی. اعتراض به تحدید آزادی و مواردی از این دست. آرای روحانی موجی شکل گرفت و باانگیزه اعلان اعتراض به صندوق ریخته شد. اعتراض قابل فهم بود؛ چه نمی خواهیم نیز روشن بود. اما اینکه چه می خواهیم نه. چه می خواهیم روشن نبود و  کسانی که شعارشان "نه" بود نیز در اینکه چه بایدباشد، اتفاق نظر نداشتند. روحانی هم گفتمانی برای "آنچه باید باشد" نداشت. گفتمان روحانی بعد از انتخابات ایجاد شد. گفتمانی به نام اعتدال گرائی که خیلی ها آنرا گفتمان نمی دانند. به تعبیری اعتدال یک روش مدیریتی است نه معرفت گفتمانی.

 
به طور مشخص رای سه گروه به نفع حسن روحانی به صندوق ریخته شد. اصلاح طلبان، طبقات متوسط شهری و توده های اجتماعی در طبقات کم درآمد و حاشیه نشین. طرف دیگر مخالفین روحانی هستند که همان بدو پیروزی دست بیعت به وی دادند. اما در آینده این گروه های موافق و مخالف چه آرایشی در مواجهه با دولت روحانی خواهند داشت؟
 
به دهها دلیل حسن روحانی بهترین گزینه برای مدیریت در فضای فعلی کشور است. دهها دلیل به کنار اما یک دلیل بر همه دلائل دیگر سایه انداخته است و ان بازگشت اعتماد اجتماعی و ایجاد امید در کشور است. هر سیاستی با هر قوتی و با هر بدنه کارشناسی و جامعیتی و با هر تیم اجرائی کارکشته ای، نیاز به اقبال اجتماعی و وجود احساس امید در جامعه دارد. اعتماد اجتماعی وجود نداشته باشد بهترین سیاست ها در همان گام اول شکست می خورند. امید به اصلاح مقدمه اجرای هر اصلاحی است. همین یک دلیل بر ارجحیت روحانی نسبت به دیگر کاندیدا ها کفایت می کند. اما حسن روحانی با این موج بیداری امید چه خواهد کرد و تا چه میزان می تواند کسانی که به وی رای دادند را راضی و قانع نگه دارد؟
 
این روزها ملاک نیست. این ایام شیر و شکری نهایتا تا پایان دوران احمدی نژاد ادامه خواهد داشت. روزهای غمزه و ابرو تنگ کردن روحانی خواهد گذشت و روزی که قاعده قدرت، ابرو در هم کشد صف بندی ها آغاز می شود. به این فهم روحانی مسیر بسیار دشواری را در پیش روی خواهد داشت.
 
به صندوق آرا باز می گردیم. گروه اول اصلاح طلب ها هستند. آرایش اصلاح طلبان در آینده چه خواهد بود؟ روحانی نامزد حداقلی اصلاح طلبان بود. به تعبیر چند باره خاتمی، حسن روحانی کسی است که می تواند فرصت تنفس و حیات مجدد به اصلاحات دهد. همین حداقل برای این روزهای جریان اصلاحات ارمغان بزرگی است.از خرس موئی هم غنیمت است. اما نامزد گفتمانی اصلاحات حسن روحانی نیست. از همین روزها نیز اختلاف نظرها ایجاد شده است. روحانی در هر مصاحبه ای تاکید می کند که تعلقی به اصلاحات ندارد. اخیرا یکی از اصلاح طلبان در مصاحبه ای گفته است که مناسب بود قبل از ائتلاف با روحانی درباره چیدمان کابینه با وی به توافق می رسیدیم. خاتمی نیز در حال مدیریت مطالبات است. چندین بار تاکید کرده است که نباید انتظارات خود را از روحانی بالا ببریم.
 
روحانی از حیث سیاسی کاملا سنتی است. برای تقریب به ذهن ناطق نوری وجه سیاسی روحانی را نمایش می دهد. حتی به سبک هاشمی هم نیست. ناطق نوری بهترین تمثیل است.
 
بُعد اقتصادی حسن روحانی را باید در فصل مشترک سازندگی و اصلاحات و اپوزسیون اقتصادی دولت موسوی دانست. یعنی پیوند بازار میدان تره باری مخالفان دولت موسوی با بازار لیبرالی اقتصاددانان دولت هاشمی و خاتمی.  جهت تقریب به ذهن موتلفه بروز شده و متجدد و درس خوانده را می توان بعد اقتصادی روحانی دانست.
 
سیاست خارجی روحانی را باید در مدل هاشمی دید. یعنی جریان توسعه گرا که جریان مقابل وی استقلال طلب است. جریان توسعه گرا معتقد است که برای جبران عقب ماندگی باید با غرب در تعامل بود. البته این به معنای وادادگی نیست هرچند ممکن است در مواردی به "عزت مداری تعدیل شده" برسد.
 
این ابعاد از روحانی چه سرنوشتی را برای آینده کشور رقم می زند؟ در بعد سیاسی به حکم سنت اندیشی و محافظه کاری راست سنتی، نباید انتظار تغییر حداکثری داشت. سرنوشت آزادی بیان نیز خیلی روشن نیست.
 
در بعد اقتصاد به دلیل حجم انبوه مشکلات بجای مانده از این دولت، دولت روحانی عملا در گروگان دولت احمدی نژاد و در بند است. روش اصلاح تیم اقتصادی دولت روحانی شوک درمانی است. این روش در همه تجریه های سیاسی خود در کشورهای دیگر با بالاترین سطح از ملاحظات امنیتی و پلیسی ایجاد شده است. اساسا جز اعمال روش های تحکمی و پلیسی هیچ راهی برای اجرای مدل های شوک درمانی نیست. کاری که هاشمی و مرحوم نوربخش در ماجرای تغییر نرخ ارز کردند و احمدی نژاد و یارانش در ماجرای هدفمندی یارانه ها. اعتراضات در این بخش روزافزون خواهد بود.
 
رویکرد توسعه محور روحانی در سیاست خارجی را نیز باید در چارچوب ملاحظات جمهوری اسلامی دید که تدبیر در این بخش تنها بر عهده رئیس جمهور نیست و خیلی در این حوزه ابتکار عمل نخواهد داشت.
 
به این ترتیب حسن روحانی باید سیاست ورزی عالمانه ای برای مدیریت مطالبات طرفداران و مواجهه با منتقدان و مخالفان داشته باشد. در غیر اینصورت در کمترین زمان بر مسند دولتی می نشیند که کمترین مشروعیت را خواهد داشت.
 
مهمترین علتی که باعث می شود روحانی در کمترین زمان دچار بحران مشروعیت شود نداشتن گفتمان و بدنه اجتماعی حامی و متعصب است. حامیان جان بر کف دولت روحانی چه کسانی هستند؟ آیا روحانی یارانی خواهد داشت که یارای مقابله با "رای برگشتی ها" از روحانی و مخالفان سابقه دار را داشته باشند؟ برای پاسخ به این سوال باید رمز و راز صندوق رای را گشود.
 
نماینده اصلی اصلاح طلبان روحانی نبوده است. خاتمی یک جا می گوید اگر روحانی نبود و حرفهای او را یک نامزد اصولگرا زده بود ما از او حمایت می کردیم. سخنگوی پایداری ها نیز گفت که اگر با روحانی و تفکرش زودتر آشنا می شدیم از وی حمایت می کردیم. به تعبیری از اصلاح طلب تا پایداری حامی روحانی هستند و همین کفایت می کند که نماینده اصلی هیچکدام نباشد چون گفتمان روشنی وجود ندارد که مرزبندی داشته باشد.
 
مدل برخوردی روحانی به حکم راست سنتی بودن وی، باعث می شود که به اصلاح طلبان خیلی بها ندهد و همین نیز باعث می شود که نه تنها جریان اصلاحات از وی در مقابل منتقدان حمایت نکند بلکه بزودی نیز از وی ناامید شوند. هرچند بی بهره نیز از آمدن روحانی نخواهند بود. همین حضور پررنگ خاتمی در روزهای اخیر در رسانه ها و مجامع را از برکت حضور روحانی باید دید.
 
طبقات متوسط شهری گروه دیگری هستند که بیشترین حامیان روحانی محسوب می شوند. این جریان به بهبود اقتصادی می اندیشد و برای مازاد درآمد خود و اوقات فراغت، آزادی طلب می کند. حسب آنچه گفته شد روحانی کار شاق و حرکت دندان گیری برای این گروه نخواهد داشت. این گروه نیز متعصب و پاسوز روحانی نخواهند ماند. آرای این جریان ظرف چند روز از سبد قالیباف کنده و به سبد روحانی ریخته شدند. چنین آرائی که ظرف چند روز جابجا می شوند، حداکثر ظرف چند هفته نیز از سبد روحانی خارج می شوند.
 
توده های روستایی و حاشیه نشین نیز به هر دلیلی که به روحانی رای داده باشند نمی توانند نیروی مقاومی برای حمایت از وی در قبال جریان منتقد  ومخالف باشند. باد به کف و مشت دارند. کما اینکه برای احمدی نژاد هم یارشاطر نبودند. یارانه می گرفتند و رئیس جمهور را دعا می کردند. کمترین مطالبه را از حاکمیت داشتند و البته تعصبی هم بر این جریان و آن جریان ندارند.
 
به این ترتیب روحانی با عدم مشروعیت جدی مواجه می شود و هیچ بعید نیست که به تعبیر سعید حجاریان رئیس جمهور 4 ساله باشد.
 
اما این سرنوشت محتوم دولت یازدهم نیست. روحانی با سیاست ورزی عالمانه و مقتدرانه و هوشمندانه و طراحی یک گفتمان موج ساز در جامعه می تواند آرایش جدید به یاران خود دهد و گروه های مرجع را همراه سازد. در چنین شرایطی انقلاب با دوران طلایی خود مواجه خواهد بود. دولتی در بالاترین سطح امیدآفرینی.

 

منبع:الف





تاریخ ارسال مطلب : چهارشنبه 92/4/26 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون