سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان

حسین شریعتمداری در یادداشتی نوشت:
1- بعد از قرائت بیانیه مشترک ایران و 5+1 در وین که با ذوق‌زدگی ناشیانه یا فرمایشی! روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت‌های همسو با آنها روبرو شد و در فضایی که همه جا سخن از یک «پیروزی بزرگ»! و «بی‌نظیر»! در میان بود، اگر چه آرزو و ایده‌آل ما نیز آن بود که با این جشن و سرور همراه و همخوان باشیم ولی مروری گذرا بر متن توافقنامه حکایت از آن داشت که همراهی با دست‌افشانی‌های این و آن، نادیده گرفتن واقعیات و تبدیل کردن‌«آرزو» به «خبر» است!

مخصوصاً آن که برداشت اعلام شده رئیس‌جمهور محترم کشورمان از توافق وین با برداشت رئیس‌جمهور آمریکا از همان سند، فاصله‌ای پرنشدنی و تفاوتی 180 درجه‌ای داشت. از این روی، تیتر اول کیهان چهارشنبه 24 تیرماه را به اختلاف 180 درجه‌ای یاد شده میان روایت رؤسای‌ جمهور دو کشور از توافق وین اختصاص دادیم و طی یادداشتی با عنوان «این نیز گفتنی است» به مواردی از این برداشت دوگانه و متضاد اشاره کردیم. آن روز اما، تمامی رسانه‌های داخلی با تیترهای درشت به استقبال توافق وین رفته بودند و درباره پیروزی بزرگی! که به دست آمده است، داد سخن داده بودند، نظیر؛ «جهان به‌ایران سلام کرد»! «خجسته باد این پیروزی»! «پیروزی بدون جنگ»! «آغازعصر ایرانی»! «ایران بر قله توافق»! «پیروزی استقامت، شکست‌تحریم»! «جهان تغییر کرد»! «پیروزی تاریخی ملت ایران»! «گل‌صدبرگ توافق‌شکفت»!«کلید تدبیر قفل تحریم‌ها را گشود»! «خورشید درخشان شد، تا باد چنین بادا»! «دنیا به احترام ایران ایستاد»! «کلید چرخید، ایران خندید»! «تدبیر کارساز شد، توافق تاریخی»! «فتح‌الفتوح دیپلماسی ایران»! «پیروزی ایران در جنگ اراده‌ها»! «تثبیت ایران هسته‌ای با ایستادگی ملت»! و... و متاسفانه صدا و سیما نیز در این «جشن پیروزی»! و اعلام به اصطلاح این «توافق تاریخی»! سنگ تمام گذاشت به گونه‌ای که انگار برای ارزیابی ماجرا و بیان واقعیات رسالتی بر عهده ندارد! و البته بعد از چند روز به یاد برخی از مفاد سند وین و مخصوصا بندهای 11 و 12 قطعنامه در حال تصویب شورای امنیت افتاد... که بگذریم!

اعلام تردید کیهان درباره توافق وین و اشاره به مواردی از توافق یاد‌شده که در آن خطوط قرمز هسته‌ای کشورمان نادیده گرفته شده بود با اعتراض گسترده و فراوانی روبرو شد که در بسیاری از موارد با فحاشی و ناسزاگویی نیز همراه بود. در این میان، برخی از دوستان نیز به دلسوزی - و نه غرض‌ورزی- به کیهان توصیه می‌کردند که از ابراز تردید یا مخالفت درباره توافق وین خودداری کند و توضیح می‌دادند که متن توافق وین با همه جزئیات آن به رؤیت رهبر معظم انقلاب رسیده و موافقت کامل حضرت ایشان را نیز در پی داشته است! و تقدیر و تشکر حضرت آقا از تیم هسته‌ای حاکی از موافقت ایشان با توافق یاد شده است. پاسخ ما این بود که تقدیر رهبر معظم انقلاب نشانه تلاش صادقانه و شبانه‌روزی تیم محترم مذاکره‌کننده است که از سوی هیچ انسان منصف و آزاد‌اندیشی قابل انکار نیست و توافق هر چه باشد، تلاش و فداکاری تیم کشورمان در خور تقدیر است. اما، برای ارزیابی توافق وین و تشخیص خوب و بد آن، معیارها و ملاک‌های جداگانه‌ای از سوی حضرت آقا ارائه شده است که در همان خطوط قرمز اعلام شده قابل تعریف است و محال است حضرت ایشان با توافقی که در آن از خطوط قرمز اعلام شده عبور شده باشد موافق باشند. البته، بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب و تاکید ایشان بر ضرورت بررسی دقیق متن توافق وین، معلوم شد که اگر با توافق یادشده، موافقت داشتند، تاکید ایشان بر ضرورت بررسی دقیق متن آن ضرورتی نداشت.

در پایان این بند از یادداشت پیش روی گفتنی است که طی چند ماه اخیر با موارد مشابه دیگری نیز روبرو بوده‌ایم که کسانی برداشت‌های خود درباره برخی از مسائل- از جمله مسائل هسته‌ای- را به حضرت ایشان نسبت داده‌اند که خوشبختانه در همه موارد، اعلام نظر صریح رهبرمعظم‌انقلاب و تاکید معظم‌له که نظرات علنی ایشان با نظرات غیرعلنی حضرتش متفاوت نیست، کارساز و گره‌گشا بوده است.

2- و اما، بعد از این مقدمه که طرح آن را ضروری دانسته‌ایم باید گفت، مروری هر چند گذرا بر متن توافق وین، به وضوح نشان می‌دهد برخی از خطوط قرمز حیاتی نظام در توافق مورد اشاره، نادیده گرفته شده است که به آن خواهیم پرداخت، اما آنچه امروزه و در این میان، خطرناک‌تر به نظر می‌رسد و اشاره به آن ضرورت فوری دارد، قطعنامه‌ای است که قرار است امروز -دوشنبه- در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد. چرا که تصویب این قطعنامه، توافق وین را به یک سند بین‌المللی و لازم‌الاجرا تبدیل می‌کند. با تصویب این قطعنامه- به گونه‌ای که خواهیم پرداخت- بیم آن می‌رود کلاهی که حریف در توافق ژنو و لوزان برداشته بود! در توافق وین بر سرمان بگذارد! بخوانید؛

3- قطعنامه‌ای که قرار است امروز در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد- همان‌گونه که در متن توافق آمده است- اصلی‌ترین تضمین توافق وین است و این توافق را به یک سند رسمی و لازم‌الاجرای بین‌المللی تبدیل خواهد کرد که جای کمترین سرپیچی از تعهدات اعلام شده در آن را باقی نمی‌گذارد.

گفتنی است برخی از مواد منشور سازمان ملل متحد، برای الزام اعضاء به اجرای مصوبات شورای امنیت این سازمان محدودیت‌هایی نظیر عدم تعارض با قوانین داخلی و حاکمیت ملی کشورها قائل شده است ولی این محدودیت‌ها درباره قطعنامه‌هایی که تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل به تصویب می‌رسند، وجود ندارد و تمامی قطعنامه‌های فصل هفتمی بدون کمترین استثناء لازم‌الاجرا هستند. بند 7 از ماده 2 منشور ملل متحد در این باره تصریح می‌کند که؛ «هیچ یک از مقررات مندرج در این منشور، ملل متحد را مجاز نمی‌دارد در اموری که ذاتاً جزو صلاحیت داخلی هر کشوری است دخالت نماید ولیکن این اصل به اعمال اقدامات قهری پیش‌بینی شده در فصل هفتم لطمه‌ای وارد نخواهد آورد».

قطعنامه‌ای که قرار است امروز به تصویب برسد، مستند به ماده 41 از فصل هفتم منشور ملل متحد است و انجام تعهدات ناشی از آن برای کشورمان الزام‌آور خواهد بود.

4- «سند وین» مطابق آنچه در بند فوق آمده است، با تصویب قطعنامه شورای امنیت، قطعی و الزام‌آور می‌شود و مهلت دو‌هفته‌ای برای بررسی مفاد آن از سوی مجلس شورای اسلامی و یا شورای عالی امنیت ملی کشورمان، کمترین تاثیری در قبول یا رد آن نخواهد داشت، توضیح آن که اگر مجلس شورای اسلامی یا شورای عالی امنیت بعد از بررسی متن توافق وین به این نتیجه برسند که بخش‌هایی از آن با منافع ملی کشورمان در تعارض است و یا در آن، خطوط قرمز اعلام شده از سوی ایران رعایت نشده است، نتیجه این بررسی با عرض پوزش فقط برای ثبت در تاریخ ارزش دارد و در تغییر متن و انطباق آن با خواسته‌ها و مواضع ایران اسلامی کمترین تاثیری نخواهد داشت چرا که با تصویب قطعنامه شورای امنیت و قبل از انجام این بررسی‌ها، متن توافق وین الزام‌آور شده و مفاد آن از سوی کشورمان پذیرفته شده تلقی می‌شود!

5- برخی از مسئولان محترم کشورمان در اظهارنظرهای رسمی خود از قطعنامه فصل هفتمی شورای امنیت سازمان ملل که قرار است امروز به تصویب برسد با عنوان «یک دستآورد»! یاد می‌کنند و از جمله اعلام می‌دارند با تصویب این قطعنامه اولاً؛ تمامی قطعنامه‌های قبلی شورای امنیت که علیه فعالیت هسته‌ای ایران صادر شده است لغو می‌شود و ثانیاً؛ این قطعنامه انجام تعهدات حریف در توافق وین را تضمین می‌کند و ... که در این باره باید گفت؛

الف: برخلاف آنچه دوستان عزیزمان مطرح می‌کنند، قطعنامه‌های قبلی لغو نمی‌شوند، بلکه مفاد آنها در قطعنامه اخیر شورای امنیت جای‌گرفته و تجمیع می‌شود.

ب: جمهوری اسلامی ایران هیچ یک از قطعنامه‌های قبلی شورای امنیت سازمان ملل را نپذیرفته و آنها را غیرقانونی اعلام کرده بود و برای اثبات نظر خود نیز دلایل و شواهد محکم و مستندی داشت. اما قطعنامه اخیر را پذیرفته است بنابراین، برخلاف تصور یا تلقی دوستانمان، قطعنامه‌های قبلی نه فقط لغو نمی‌شوند، بلکه با تجمیع در قطعنامه اخیر به قوت خود باقی خواهند ماند، با این تفاوت که تاکنون قطعنامه‌‌های یاد شده را غیرقانونی می‌دانستیم ولی در حالت جدید بر قانونی! و لازم‌الاجرا بودن آنها مهر تائید زده‌ایم!

ج: موضوع فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد که قطعنامه‌های قبلی با استناد به ماده 41 آن علیه کشورمان تصویب شده بود، درباره کشورهایی است که صلح و امنیت منطقه‌ای و جهانی را بر هم زده و یا تهدیدی علیه آن محسوب می‌شوند. سخن مستند و مستدل جمهوری‌اسلامی ایران برای اعلام غیرقانونی بودن قطعنامه‌های مورد اشاره این بود که شورای امنیت سازمان ملل بر اساس کدام سند یا شاهد و قرینه‌ای، فعالیت هسته‌ای ایران را تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقه‌ای یا جهانی تلقی کرده است که صدور قطعنامه‌‌های فصل هفتمی علیه کشورمان را توجیه قانونی کند؟!

و اکنون با تن دادن به قطعنامه فصل هفتمی اخیر- بی آن که بخواهیم و یا به آن توجه داشته باشیم- رسما پذیرفته و اعلام کرده‌ایم که برنامه هسته‌ای ایران تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی و منطقه‌ای است! چرا؟! پاسخ روشن است، زیرا صدور قطعنامه فصل هفتمی اخیر را پذیرفته‌ایم و موضوع فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد از ماده 39 تا 51 آن، درباره کشورهایی است که صلح و امنیت جهانی و منطقه‌ای را به خطر انداخته و یا تهدیدی علیه آن به حساب می‌آیند!

6- بند 11 از پیش‌نویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل درباره فعالیت هسته‌ای ایران تصریح می‌کند در صورتی که یکی از طرف‌های برجام بر این اعتقاد باشد که تعهدات توافق وین و یا بخشی از آن اجرا نشده است، شورای امنیت ملزم است ظرف 30 روز نظر اعلام شده را به رأی بگذارد تا چنانچه اقدام کشور یاد شده (بخوانید ایران) مصداق نقض‌تعهد تلقی شود، ادامه اجرای پاراگراف A از بند 7 این قطعنامه لغو شود. توضیح آن که موضوع پاراگراف یاد شده، لغو قطعنامه‌های قبلی شورای امنیت علیه برنامه هسته‌ای ایران و بازگشت دوباره آنها است بنابراین مفهوم بند 11 این است که اگر یکی از 6 کشور گروه 5+1 اعتقاد داشته باشد که ایران به تعهدات خود پایبند نبوده و یا بخشی از آن را اجرا نکرده است، شورای امنیت ظرف 30 روز ادامه لغو قطعنامه‌های قبلی را به رأی می‌گذارد و چنانچه ادامه لغو قطعنامه‌های پیشین رأی نیاورد مطابق ماده 12 از قطعنامه پیشنهادی، تمامی تحریم‌های ناشی از قطعنامه‌های قبلی بدون نیاز به تصویب مجدد- در این نکته دقت کنید- باردیگر لازم‌الاجرا خواهد شد. اکنون به موضوع بعدی که اوج موذی‌گری و خدعه حریف است توجه کنید!

7- نکته در خور توجه این که، در این رأی‌گیری نیازی به رأی اکثریت اعضای شورای امنیت سازمان ملل نیست و از آنجا که 5 کشور عضو دائمی این شورا یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه دارای حق وتو هستند، فقط کافی است که یکی از آنها خواستار بازگشت قطعنامه‌های قبلی شود. در این صورت، حتی اگر همه اعضای دیگر شورای امنیت نیز نظر دیگری داشته و خواهان عدم بازگشت قطعنامه‌های قبلی باشند، نظر و خواست آنها نمی‌تواند مانع از بازگشت قطعنامه‌های قبلی باشد، چرا که خواست و نظر همه آنها با همان یک رأی، یکی از 5 کشور یاد شده «وتو» و بی‌اثر خواهد شد.

به بیان دیگر بندهای 11 و 12 پیش‌نویس قطعنامه‌ای که قرار است امروز به تصویب برسد، تصمیم احتمالی - فقط احتمالی- چین و روسیه برای پیشگیری از بازگشت قطعنامه‌های قبلی را غیرقابل اجرا و بی‌اثر کرده است. زیرا بر فرض که یکی از دو کشور چین و یا روسیه بخواهند مانع از بازگشت قطعنامه‌های قبلی شوند، در این صورت، اگر چه هر دو کشور یاد شده دارای حق وتو هستند و می‌توانند خواستار ادامه بخشA از بند 7 یعنی ادامه لغو قطعنامه‌های قبلی و عدم بازگشت دوباره آنها شوند ولی رأی منفی فقط یکی از سه کشور آمریکا، فرانسه و انگلیس برای بی‌اثر کردن تصمیم آنها کافی است زیرا این سه کشور نیز دارای حق وتو هستند و رای منفی هر یک از آنها به بازگشت دوباره قطعنامه‌های یاد شده به مفهوم وتوی نظر سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل خواهد بود.

اکنون می‌توان این اظهارنظر اوباما را به ارزیابی نشست که با تلویحی نزدیک به تصریح دست چین و روسیه را در پیشگیری از اقدامات آمریکا علیه برنامه هسته‌ای ایران، کوتاه اعلام کرده بود.
8- پیش‌نویس قطعنامه‌‌ای که قرار است امروز - و یا حداکثر چند روز دیگر- در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد، از سوی آمریکا تهیه و ارائه شده است و از آنجا که تصویب آن به دلایل یاد شده، می‌تواند ایران را با دشواری‌های فراوانی روبرو کند پیشنهاد می‌شود جمهوری اسلامی ایران از هم‌اکنون، مخالفت خود با پیش‌نویس مورد اشاره را رسما اعلام کرده و خواستار تغییر بخش‌هایی از متن پیش‌نویس- از جمله بندهای 11 و 12، ضمیمهB و... آن- شود.

9- درباره متن سند وین که با عنوان برجام از آن یاد می‌شود نیز گفتنی‌هایی هست که اصلاح آن ضرورتی حیاتی دارد و در شماره‌های آینده به آن خواهیم پرداخت ولی از آنجا که تصویب قطعنامه فصل هفتمی اخیر متن یاد شده را قطعی و لازم‌الاجرا خواهد کرد، انتظار می‌رود- و‌انتظار منطقی و فوری و حیاتی نیز هست- که جمهوری اسلامی ایران نظر نهایی خود درباره آن را به نتیجه بررسی‌های دقیق این سند از سوی مجلس شورای اسلامی، شورای عالی امنیت ملی موکول کند و برای انجام این بررسی دقیق علاوه بر دو نهاد یاد شده، از حقوقدانان برجسته و صاحبنظران دیگر نیز به طور جدی دعوت به عمل آورد.





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 94/4/29 | نویسنده : alamdarbasir

عراقچی عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته ای عکس معناداری در صفحه اینستاگرام خود قبل توافق احتمالی منتشر کرد که جای بسی تأمل دارد.

این عکس که دست مقام معظم رهبری را در حالت امضا نشان می دهد حکایت دیگری را شاید به رخ بکشد.

امیدواریم اگر قرار باشد توافقی صورت گیرد، توافقی باشد که به نفع ملت بزرگ ایران باشد نه به نفع خودشان.

عکس





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 94/4/23 | نویسنده : alamdarbasir
خاوران بلاگ در نظر دارد در بین وبلاگنویسان استان مسابقه ای به مناسبت روز جهانی قدس برگزار نماید.

 

هدف از برگزاری این مسابقه نمایش وحدت و یکپارچگی جهان اسلام در فضای مجازی در موضوع قدس و فلسطین، حمایت و همراهی ملت ایران با آرمان قدس و مردم مظلوم فلسطین و اعلام انزجار ایرانیان مسلمان و انقلابی از رژیم جعلی صهیونیستی می باشد.

 

علاقه مندان جهت شرکت در این مسابقه می توانند با موضوعات آزاد و اختیاری( عکس سلفی، یادداشت، دلنوشته، شعر، پوستر و...) مربوط به قدس و فلسطین جهت بروز رسانی وبلاگ‌های خود استفاده نمایند.

 

به 5 نفر از عزیزان شرکت کننده که برترین امتیاز را کسب کنند هدایایی اهداء خواهد شد.

 

محورهای ارزیابی وبلاگنویسان محترم

1-استفاده از قالب مناسب و زیبا

2-حداقل انتشار 3 مطلب مربوط به روز قدس و فلسطین

3-استفاده از مطالب ارزشی و مناسب

4-منتشر کردن آگهی مسابقه در وبلاگها

این مسابقه تا روز جمعه 19 تیر ادامه خواهد داشت و پس از ارزیابی نتایج مسابقه منتشر خواهد شد.

 

برای شرکت در این مسابقه می توانید لینک مطالب و عکس های سلفی خود را در قسمت نظرات همین مطلب گذاشته و یا به آدرس khavaranblog@gmail.com ارسال کنید.





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 94/4/13 | نویسنده : alamdarbasir

«در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه‌ی جوامع بشری -نه فقط در میان عرب‌ها- مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان‌های...» و انفجار!

آقا

 34 سال پیش در چنین روزی، نماینده مردم تهران در مجلس اول، امام جمعه تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع از منطقه عملیاتی برمی گردد، ابتدا خدمت امام می‌رسد و گزارشی از وضعیت جبهه‌ها ارائه می‌کند و پس از آن، طبق معمول شنبه‌ها راهی یکی از مسجدهای جنوب شهر تهران می‌شود، اما ماجرایی بیشتر از یک سخنرانی ساده در انتظار آیت الله سید علی خامنه ای بود.

ششم تیر ماه سال 1360 بود و چهار روز از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری گذشته بود و روزهای پرحادثه ای در جریان بود. روز دوم تیرماه یک بمب در سالن راه‏ آهن قم در لحظه پیاده و سوار شدن مسافران منفجر شد و 7 شهید و بیش از 50 زخمى به جاى گذاشت. روز سوم تیر بمبی نترکید چراکه یک بمب قوى در کنار یک هنرستان دخترانه در تهران پیش از ترکیدن، کشف و خنثى شد. روز پنجم تیر انتخابات میان دوره ای مجلس در 19 شهر برگزار شد و روز ششم، مسجد ابوذر در جنوب تهران منشأ خبرها شد.

بمبی مقابل قلب نماینده امام

نماینده امام در شورای عالی دفاع پس از پایان نماز ظهر به پشت تریبون می‌رود تا به پرسش‌های نمازگزاران پاسخ دهد. پرسش‌ها روی برگه‌هایی نوشته شده بودند. آقا مقدمه چینی می‌کنند تا به این‌جا می‌رسند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من می‌خواهم به بخشی از آن‌ها پاسخ بدهم.» در بین جمعیت ضبط صوت بزرگی دست به دست می‌شود و می‌رسد به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته‌ریش مختصر که آن روزها کلیشه‌ی چهره‌ و تیپ خیلی از جوان‌ها بود. جوان خودش را به تریبون می‌رساند و ضبط را روی تریبون درست مقابل قلب سخنران می‌گذارد. دستش را روی دکمه‌ی Play فشار می‌دهد، شاسی تق تق صدا می‌کند اما روشن نمی شود مثل حالت پایان نوار، اما جوان می‌رود.

یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همین‌طور که صحبت می‌کردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند، ایشان از حقوق زنان سخن می‌گفتند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه‌ی جوامع بشری -نه فقط در میان عرب‌ها- مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان‌های...» اما انفجار این سخنان را ناتمام می‌گذارد.

آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجه‌ای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالای سر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یک محافظ، به تنهایی تلاش کرد که آقا را به بیرون ببرد.

در راه بیمارستان بهارلو

امام جمعه تهران بیرون از مسجد و در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را بالا آوردند، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها تکان می‌خوردند؛ خیلی کم البته.

در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافه‌ی خون‌آلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف ‌بردند. با آن صورت خون‌آلود، کسی امام جمعه‌ی شهر را نشناخت. دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمی‌شود کاری کرد.» محافظ‌ها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند‌؟ دارند تمام می‌کنند» اسم آقای خامنه‌ای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.»

کپسول اکسیژن و پایه‌ی آهنی چرخدار را نمی‌شد برد توی ماشین. پایه‌های کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسک اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری ‌داد. یکی از محافظ‌ها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت.

محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آماده‌باش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ در بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دکتر فیاض‌بخش و چند نفر دیگر از پزشک‌های مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»

وقتی دکتر می‌گوید دیگر تمام شد

ماشین را از در عقب بیمارستان به داخل محوطه بردند. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش‌ را تمام کرده بود. داشت دستش را می‌شست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند.

سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوان‌های کتف و سینه به راحتی دیده می‌شد. 37 واحد خون و فراورده‌های خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنش‌های انعقادی را مختل ‌کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگ‌ها را مسدود کنند. کیسه‌ها‌ی خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق ‌می‌کردند، اما باز هم خون‌ریزی ادامه داشت. یک‌دفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بی‌راه نمی‌گفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟ فشار کم‌کم بالا آمد و دوباره شروع کردند.

دکتر منافی، همان‌ طور که می‌آمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود که دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود. دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خون‌ریزی را بند آورده‌ام.» عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمی‌شد درمان را آن‌جا ادامه داد.

انتقال بیمار به بیمارستان قلب دکتر میلانی نیا

کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود. تنها بیمارستانی هم که می‌شد بعد از عمل مراقبت‌های لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانی‌نیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی».

هلی‌کوپتر خبر کردند. نمی‌توانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بی‌سیم گفته بود که قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود. مردم نگران بودند که نکند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و می‌گفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.» با هزار ترفند، هلی‌کوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند.

اولین جملاتی که آقا با دست چپ نوشتند

تا زمانی که به بیمارستان قلب رسیدند، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد. دکترها می‌گفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته‌ و برگشته. یک‌بار همان انفجار بمب بود، یک‌بار خون‌ریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یک‌بار هم جمع شدن پروتئین‌ها در ریه و حالت خفگی. همه‌ی این‌ها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو می‌‌انداختند روی‌ آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان می‌کردند تا لرز را کمتر کنند. معلوم نبود منشأ این تب‌ها کجاست؟ ضایعه‌ی کوچکی هم در ریه دیده بودند.

آقا لوله‌ی تنفس داشتند و نمی‌توانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمی‌کند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟»
امام خامنه ای

44 روز در بیمارستان

زندگی در بیمارستان پس از اینکه آقا از ترور جان سالم به در برده بودند، 44 روز به طول انجامید، یعنی از 6 تیر تا 18 مرداد. در آن روزها، دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار می‌کرد که برای ترمیم و پیوند به قسمت‌های آسیب‌دیده برداشته بودند. زخم‌ها زیاد بودند. درد زخم‌ها خیلی زیاد بود، اما دکترها می‌گفتند تحمل‌ آقا زیادتر است. می‌گفتند «اصلاً مسکّن‌ها به حساب نمی‌آیند.»

بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه می‌شود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ‌ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث می‌کردند که دست قطع شود یا بماند.

پیام امام در پی ترور آقا

در آن زمان، امام مرتب پیغام می‌دادند و از اطرافیان می‌پرسیدند که: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش ‌شد. دکتر میلانی‌نیا رادیو را گذاشت کنار گوش آقا. آن‌ موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازه‌ای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند. متن پیام امام خمینی(ره) به این شرح بود:

«بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

جناب حجت‌‌الاسلام آقای حاج سید علی خامنه‌‌ای ـ دامت افاضاته.

خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه‌ها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجم‌‌تر و پیوندها را مستحکم‌تر نمود و مصداق «لازال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر» تحقق پیدا کرد.

اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرد? ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلال? رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبه? جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحن? انقلاب می‌‌باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند.

اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‌‌دار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بی‌‌نصیبند که بی‌‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌‌انداز است.

اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصمم‌‌تر و صفوف آنان را فشرده‌‌تر نمودند.

آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمی‌دانند که دست‌‌زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست می‌رود؟

ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیة‌اللّه‌ ـ ارواحنا فداه ـ افتخار می‌کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شب‌ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می‌‌برند.

من به شما خامنه‌‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.

والسلام علیکم و رحمة‌اللّه‌ و برکاته.

روح‌‌اللّه‌ الموسوی الخمینی»

آقای ‌هاشمی نیز به شدت نگران سلامتی آقا بود. او می‌گفت «اگر یک روز از حال آقا باخبر نباشم، احساس می‌کنم چیزی کم دارم.» برای همین مرتب از ایشان احوال‌پرسی می‌کرد. حاج احمدآقا هم همین‌طور؛ مرتب احوال می‌پرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر می‌دادند.

بمب را چه گروهی منفجر کردند؟

وقتی آیت الله خامنه ای را از مسجد ابوذر خارج کردند، امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود که چشمش به یک ضبط صوت ‌افتاد که مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جداره‌ی داخلی ضبط شکسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی». در سال 59 سران گروه فرقان اعدام شده بودند اما برخی شاگردان آنها گروه «رهروان فرقان» را شکل داده بودند. با وجود این عبارت همچنان مشخص نیست که ترور دیروز رهبر امروز انقلاب توسط این گروه انجام شده یا سازمان مجاهدین خلق ایران.

بازگشت به عرصه سیاست

آیت‌الله خامنه‌ای اولین فردی بودند که در حوادث و جریانات پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری ترور شد، اما این ترور تنها باعث دوری کوتاه مدت ایشان از عرصه سیاست شد. ایشان از 26 مرداد 1360 در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شدند و در مهرماه همان سال در انتخابات ریاست جمهوری توانستند 95درصد آرای شرکت کنندگان در انتخابات را از آن خود کنند.




تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 94/4/8 | نویسنده : alamdarbasir
پیروزی تیم والیبال کشورمان مقابل آمریکا موجی از شادی را در بین مردم به راه انداخت.

 تیم ملی والیبال ایران در بازی دوم خود مقابل آمریکا در هفته ششم لیگ جهانی والیبال با نتیجه 3 بر صفر تیم ملی آمریکا را شکست داد و 13امتیازی شد.

بردن آمریکا در هر شرایطی و در هر زمانی برای ملت ایران لذت بخش است و در این بین نیز شبکه های اجتماعی جایی برای ابراز این شادی هاست.

پیام های جذاب و خواندنی ملت ایران پس از دو برد تاریخی تیم ایران مقابل آمریکا را در ادامه بخوانید.

 

*این کوه که از بال مگس لرزان نیست

ما ملتمان اهل "بله قربان"نیست

بعد از دو شکست پشت هم ,آمریکا

فهمید حریف کشور ایران نیست

*در بازی رفت در امریکا باختیم،

در بازی برگشت بردیم!

این یعنی امریکا یادت باشه بقول حضرت آقا دوران بزن و در رو تموم شده... بزنی میخوری !

 

*پیام پرزیدنت اوباما پس از پیروزی 3 بر 0 والیبال ایران مقابل آمریکا: خیلی نامردین؛ تا اونجام سوخت

حالا هی بخندین از فردا دوباره میرین تو تحریم

پاسخ سردار سلیمانی: اگر لازم باشد به حول و قوه الهی فرهاد قائمی سرویس بعدیش را در کاخ سفید فرود خواهد آورد و در همان جا سحری را با کواچ خواهیم خورد

 

*الله اکبر الله اکبر الله اکبر درود برشجاعت و مقاومت دلیر مردان ایران که با عزت تیم آمریکا را بردند در شرایطی که تحریم بودیم تحرررررریییییم !!!!

 

*آهای والیبالیست‌ها ی آمریکایی بروید به کدخدا بگویید که غیرت ایرانی این است

با دم شیران ایرانی بازی نکنید

 

*هرچند که سیب سفره هامون کال است

در بازی پنج و یک کنون فینال است

این بازی برد برد ارزانیتان

ما چشم امیدمان به والیبال است

 

 

*غرور یعنی همین وقتی امریکا را شکست می دهی حتی در بازی ورزشی غرورافرین است .انسان حس خوبی پیدا می کند .

شکست آمریکا !!!

ایرانی و غیرت ایرانی .دست مریزاد

و چه خوب تر خواهد شد وقتی که شکست سیاسی را به آن ها بچشانی

سرداران جبهه دیپلماسی بگوش

از سربازان جبهه فرهنگی عقب نمانید

*بنظرم بازی برگشت که تموم شد آمریکایی ها رو پیاده بفرستیم آمریکا! و بگیم چون قطعات هواپیما نمیدین، همینه که هست!

تحریمیم؛ میفهمی؟! تحریم

 

*آخرین خبر.....

در پی پیروزی قاطع والیبالیست های غیور ایرانی؛ لهستان اعلام کرد در قضیه هسته ای ایران کاملا بی طرف است!!! لهستان از والیبالسیتهای قهرمان ایرانی عاجزانه تقاضا میکند که لطفاً در حین بازی با لهستان به این نکته توجه داشته باشند که لهستان عمیقاً باور دارد انرژی هسته ای حق مسلم ایرانی هاست! لذا نیازی نیست اینقدر وحشتناک بازی کنید! ما که با شما دشمنی نداریم آخه...

 

*امام خامنه ای....

دوران بزن در رو تمام شده است......

حالیتون شد....

یعنی این:

بازی رفت:آمریکا 6-2

بازی برگشت:ایران6-0

تازه اونجا دوتا ست هم گرفتیم و اینجا هیچ ستی ندادیم....

بزنی بدترشو میخوری...

 

*والیبالیست ها

با غیرت مثال زدنی ایرانی اسلامی در حالت تحریم شیطان بزرگ را

شش تایی کردند

 

*امشب در سالن والیبال ثابت شد که آب خوردن آمریکایی ها دست ماست نه آب خوردن ما دست آنها....





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 94/4/1 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون