سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان

 

آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری دار فانی را وداع گفت.

علمدار بصیر: ابراهیم انصاریان رئیس دفتر رئیس مجلس خبرگان رهبری گفت: آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری صبح امروز (سه‌شنبه) به ملکوت اعلی پیوست.

گفتنی است، آیت‌الله مهدوی‌کنی 14 خرداد امسال پس از بازگشت از مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) در منزل دچار عارضه قلبی شده و به بیمارستان منتقل شده بودند.

 





تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 93/7/29 | نویسنده : alamdarbasir
یک هفته‌نامه آلمانی ماجرای اسارت شماری از زنان ایزدی در دست داعش را به روایت دختری ایزدی منتشر کرد.
  علمدار بصیر: نادیا و خانواده‌اش هم یکی از خانواده‌های ایزدی بودند که نیروهای داعش بارها به «کوچو» محل سکونت آنها آمدند. داعشی‌ها معولا در دهکده گشت می‌زدند و اعلام می‌کردند که یک جاده دیگر را هم به تصرف درآوردند. نیروهای داعش عینک‌های آفتابی به چشم داشتند، صورت‌هایشان را با پارچه سیاه پوشانده بودند و اسلحه و خنجر با خود حمل می‌کردند. اینها بخشی از روایت نادیا دختر 20 ساله ایزدی از ورود داعش به دهکده محلی زندگی‌اش است. در ادامه بخش های دیگری از ماجرای اقدامات داعش را از زبان این دختر ایزدی که 9 روز در اسارت این گروه بوده، به روایت هفته‌نامه آلمانی «اشپیگل» می‌خوانیم:
روایت‌ دختر سوری از اسارت‌ 9 روزه داعش+عکس
تصویر مادر نادیا در تلفن همراه وی. همه برادران، 2 خواهر و مادر نادیا از زمان حمله داعش گم شده‌اند.

داعشی ها در بدو ورود تلاش کردند تا مردم را قانع کنند که اگر سلاح‌هایشان را تحویل دهند، خطری آنها را تهدید نمی‌کند و اسلحه‌های شکار و چاقوهای آشپزخانه هم مدنظر آنها بود. نیروهای داعش اعلام کردند که خلع سلاح، بهای زنده‌ ماندن مردم است. پس از اینکه سلاح‌ها جمع‌آوری شد و داعشی‌ها آنها را در کامیونی سوار کردند، مردم را به مدرسه‌ای بردند و زنان را از مردان در گروه‌‌های کوچک جدا کردند. زنان تمام بعداز ظهر در حالی که اشک می‌ریختند، صدای شلیک گلوله می‌شنیدند. بعد از این، زنان مسن از جوان‌‌ترها جدا شدند. نادیا می‌گوید: «مادرم در لحظه آخر حلقه طلایش را از دستش درآورد و به من داد و گفت که به آن نیاز پیدا خواهی کرد.» حلقه‌ای که بعدها یکی از مردان به زور از نادیا گرفت و در یکی از انگشتان خودش کرد. در واقع این آخرین پولی بود که نادیا از مادرش گرفت. نادیا قسم خورده که بالاخره روزی این مرد را پیدا می‌کند و حلقه را پس می‌گیرد.

بعد از این، تمامی 64 زن جوان که نادیا هم جزء آنها بود به موصل منتقل شدند؛ همان شهری که داعش آن را چند ماه پیش تسخیر کرده بود. در طول 9 روزی که داعش نادیا را زندانی کرده بود، در 5 نقطه متفاوت توقف کرد و در طول مسیر همواره زنان جوان بیشتری را با خود می‌بردند. نخستین محل توقف خانه‌ای متعلق به قاضی‌ای به نام «قاضی حسین» بود که فرار کرده بود. این را یکی از داعشی‌ها به زنان جوان گفت و این در حالی بود که عکس قاضی و همسرش هنوز روی دیوار بود و فنجان‌های چای آنها روی میز بود. آنها پیش از آنکه به مناطق بعدی بروند، 3 روز در این محل ماندند.

نادیا می‌گوید که 9 روز اسارت در دست داعش، طولانی‌تر از تمام عمر به نظر می‌رسید، با این حال او می‌تواند هر ثانیه را به یاد آورد. بعضی اوقات چیزی برای خوردن وجود نداشت و بقیه اوقات هم فقط تخم‌مرغی گندیده برای 6 زن جوان به آنها می‌دادند. 2 روز هم هیچ آبی به آنها نداده‌اند. هوا به شدت گرم بوده و داعشی‌ها فقط به اسیران خود 1 لیوان چای می‌دادند که هر زن فقط می‌توانست 2 جرعه از آن بنوشد. یکی از آنها گفته بود که اگر اسلام بیاورند، می‌توانند هرچقدر که بخواهند آب بنوشند. در محل دیگری از توقف به زنان اجازه داده شد که آب بنوشند اما اینبار سطلی را از آبی که برای حمام استفاده شده بود پر کردند که رنگی شبیه به ادرار داشت اما در هر حال تنها آبی بود که زندانیان داشتند.

اعضای داعش بارها در طول روزها آنها را بدون دلیل کتک می‌زدند. یکی از مردان با کابل برق و 2 تن دیگر هم با تکه‌های چوب زنان را می‌زدند. بعضی اوقات هم زنان را زیر مشت و لگد می‌گرفتند همه اینها در شرایطی است که بارها آنها را مورد سوء استفاده جنسی قرار دادند. زنان التماس می‌کردند ولی داعشی‌ها توجهی نمی‌کردند. زنان گاهی تصمیم می‌گرفتند که به مردان حمله کنند و آنها را بکشند، اما آنها همیشه مسلح و در گروه‌های 3 یا 4 نفره بودند.

نادیا همچنین می‌گوید که همیشه افراد جدید به این محل می‌آمدند و گروهی انجا را ترک می‌کردند. این دختر ایزدی شواهدی درباره اینکه نیروهای داعش از موادمخدر استفاده می‌کردند، ندیده اما بوی سیگار به مشام او و دیگر زنان رسیده است. در میان نیروهای داعش افرادی بودند که عربی صحبت می‌کردند و گروهی هم بودند که گویش کردی داشتند. به نظر می‌آمد که گروهی از آنان از مناطق مرزی به این منطقه آمده‌اند و گروهی هم فقط به این دلیل به داعش پیوسته‌اند که بتوانند زنان و پول در اختیار داشته باشند.

سرانجام نادیا در فرصتی که در نبود نگهبان‌ها به دست می‌آورد، با پریدن از روی دیوار موفق به فرار می‌شود و با دنبال کردن مسیر چراغ‌ها تلاش می‌کند تا به مرکز شهر موصل برسد. وی که با این شهر 2 میلیون نفری و دومین شهر پر جمعیت در عراق پس از بغداد بیگانه بوده می‌گوید که به نظر می‌رسد شهر خالی شده بود و مردم آن را ترک کرده بودند. وی در مسیر، در خانه‌ها را می‌زد و گهگاه از ترس تعقیب شدن در طول راه پشت بوته‌ها پنهان می‌شد. وقتی به محل شلوغ‌ شهر می‌رسد، در خانه‌ای را می‌کوبد و مردی در را به روی وی باز می‌کند. نادیا گریان برایش توضیح می‌دهد که چه اتفاقی برایش افتاده و این مرد و همسرش وی را پناه می‌دهند.

نادیا از یک ماه و نیم پیش که توانست فرار کند، به همراه شماری از بستگانش پناهندگی گرفت.

ممکن است نادیا روزی آنچه بر وی گذشته است را بنویسد. او درباره دادگاه لاهه چیزهایی شنیده است و کسی به او گفت که قضات این دادگاه حتی پس از گذشت سالها برای اجرای حقیقت و مجازات گناهکاران تلاش می‌کنند. در وقت مناسب او هم در این دادگاه شهادت خواهد داد. مهم نیست که چقدر طول می‌کشد ولی نادیا هیچ کدام از وقایع را فراموش نخواهد کرد.

منبع: فارس




تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 93/7/29 | نویسنده : alamdarbasir

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 




تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 93/7/28 | نویسنده : alamdarbasir

 

یکی از نزدیکان منوچهر متکی ضمن کذب محض خواندن خاطره مطرح شده از سوی هاشمی رفسنجانی، اعلام کرد این بار چهارم است که این خاطره مطرح می شود.

به گزارش علمدار بصیر به نقل از راه دانا: هاشمی رفسنجانی طی روزهای اخیر در گفت‌وگو با یکی از نشریات خاطره ای را از دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد مطرح کرد.

 

هاشمی در این خاطره جدید خود می گوید: "من به دعوت ملک عبدالله و برای شرکت در کنفرانس گفت‌وگوی ادیان به مکه رفتم و در خلال سفر تفاهمات خوبی برای کم‌کردن اختلافات از طریق یک مجمع علمایی داشتیم و هم‌زمان با سفرم، آنها محدودیت‌های حجاج ایرانی، مخصوصا حضور زنان در بقیع را برداشتند و مراسم سالگرد شهادت حضرت زهرا (س) شبانه و با حضور اکثر زائران ایرانی حاضر در مدینه و شیعیان، در قبرستان بقیع برگزار شد و حتی ما را به فدک بردند که باعث رونمایی از این قطعه ارزشمند گم‌شده در دل تاریخ 1400 ساله اسلام شد. وقتی برگشتیم، ناگهان وزیر امور خارجه دولت احمدی‌نژاد اعلام کرد که از آقای ری‌شهری که نماینده ولی فقیه در سازمان حج بود، در فرودگاه جده انگشت‌نگاری شد و به ایشان توهین کردند. من موضوع را از خود آقای ری‌شهری پرسیدم و گفت: اصلا چنین چیزی نبود. خود ایشان به آقای متکی زنگ زد که چرا چنین خبری را پخش کرده‌اید؟ در جواب گفت: من تحت فشار بودم که چنین خبری را بسازم و بگویم. ببینید مصالح جهان اسلام و منافع کشور را فدای اختلافات سیاسی خویش کردند و پس از آن دیدید که عربستان چه رویکردی نسبت به ایران داشت و چه ضررهایی که به‌خاطر این تخاصم ساختگی متوجه جهان اسلام، مخصوصا کشورهای اسلامی در منطقه شد. "

 

در این باره اما یکی از نزدیکان منوچهر متکی در گفتگو با شبکه اطلاع رسانی دانا، ضمن نادرست خواندن این خاطره مطرح شده از سوی هاشمی رفسنجانی، اعلام کرد این بار چهارم است که این خاطره مطرح می شود.

 

وی در ادامه خاطر نشان کرد: نمی دانم چرا برخی دوست دارند مدام این خاطره را تکرار کنند. آقای متکی یکبار به این خاطره کذب پاسخ داده و دیگر در شان ایشان نیست که بخواهد چهار بار به یک مسئله نادرست پاسخ دهد.

 

متن پاسخ متکی به خاطره هاشمی

 

وزیر سابق امورخارجه پیش از این یکبار در سال 90 به  اظهارات اخیر آیت الله هاشمی رفسنجانی پاسخ داده بود.

 

منوچهر متکی وزیر سابق امور خارجه در واکنش به گفت و گوی آیت الله هاشمی رفسنجانی و نقل قولی که از آیت الله ری شهری رئیس بعثه مقام معظم رهبری کرده بود به گفته بود: شکایت حج گزاران عمره و تمتع از برخورد نامناسب مأمورین سعودی در فرودگاههای آن کشور به ویژه جده و رفتار اهانت آمیز آنان در اماکن زیارتی به خصوص در بقیع از فروردین ماه 1387 شدت گرفت. جناب آقای ری شهری امیرالحاج وقت ایرانیان در گزارشات مکتوب و شفاهی خود ضمن نقد این رفتارها از مقامات عالی کشور می خواهند که وزارت امور خارجه پیگیری جدی تری در این زمینه داشته باشد. شدت این اعتراضات تا حدی بود که برخی از مراجع عظام تقلید بر تعطیلی حج عمره در صورت ادامه رفتار ناشایست عربستان تأکید نمودند.

 

وی در ادامه ضمن اشاره به حساسیت بالای افکار عمومی نسبت به برخورد نامناسب سعودی ها با زائران ایرانی و حتی طرح این موضوع توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی با وزیر امور خارجه اظهار داشت: شخصا سفیر عربستان در تهران را به وزارت امور خارجه احضار کرده و از وی خواسته شد مراتب اعتراض جدی ایران را به مقامات کشورش منعکس نماید.

 

وزیر امور خارجه سابق کشورمان با بیان اینکه اینجانب در مصاحبه ای در جده که خبر آن در تاریخ 16 مرداد 1387 منتشر شده، رفتار نامناسب با نماینده مقام معظم رهبری در جریان سفر به عربستان سعودی و همچنین رفتار ناشایست با زائران ایرانی را غیرقابل قبول خوانده و آن را تقبیح کردم افزود: در این خبر که صرفا بخش مربوط به نماینده محترم رهبری آن در اظهارات اخیر برجسته گردیده است هیچ صحبتی از بازرسی بدنی وی به میان نیامده است.

 

منوچهر متکی با بیان اینکه هرگز به جناب آقای ری شهری نگفته است به خاطر فشار سیاسی چنین مصاحبه ای صورت گرفته و این ادعا خلاف حق و انصاف است، افزود: در تبعیت از سیره بزرگان دین، طی سالیان طولانی خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی و در مسئولیت های مختلف هرگز دین خود را برای دنیای دیگران نفروخته ام. به همگان خصوصا به بزرگان توصیه می کنم در ثبت خاطرات یا بازگویی آنها، حق و انصاف را رعایت نمایند.

 

حالا معلوم نیست چرا هاشمی رفسنجانی به این خاطره علاقه خاصی پیدا کرده که در طول سال های اخیر چهار بار این خاطره را تکرار کرده است.





تاریخ ارسال مطلب : دوشنبه 93/7/28 | نویسنده : alamdarbasir

 

این بورس، در قالب بورسیه‌هایی که دویچه بانک آلمان به دانشجویان کشورهای در حال توسعه و نوظهور اعطا می‌کند، به مریم فریدون داده شده است.

به گزارش علمدار بصیر: سایت بیزینس اینسایدر در گزارشی به تناقض میان سخن و عمل برخی مسئولان ایرانی پرداخته و نوشته است: در حالی که مسئولان ایرانی در کلام خود علیه غرب، سخنرانی می‌کنند اما فرزندان خود را برای تحصیل و کار به غرب می‌فرستند.

بیزینس اینسایدر که مقر آن در نیویورک واقع است، در سال 2009 تأسیس شد و بیشتر اخبار اقتصادی و فناوری را پوشش می‌دهد.

بیزینس اینسایدر در ابتدای گزارش خود به انقلاب فرهنگی در ابتدای انقلاب اسلامی و تصفیه دانشگاه‌ها از اساتید سکولار اشاره کرده و استیضاح اخیر وزیر علوم را ادامه همان تفکرات ضدغربی دانسته است.

بیزینس اینسایدر در ادامه به تداوم احاطه آمریکاستیزی در بیان و گفتار مسئولان جمهوری اسلامی اشاره کرده اما از یک تناقض در این ماجرا ابراز تعجب کرده است: چرا طیف مسئولان ایرانی، فرزندان خود را برای تحصیل به دانشگاه‌های غربی می‌فرستند و از آلوده شدن آن‌ها به تفکرات و اخلاقیات غربی، نمی‌ترسند؟

بیزینس اینسایدر به خانم مریم فریدون دختر حسین فریدون (برادر رئیس‌جمهور ایران) اشاره کرده و درباره سوابق حسین فریدون نوشته است: او از ابتدا از حامیان انقلاب اسلامی بوده است. او از مسئولان حفاظت امام خمینی (ره) در زمان بازگشت ایشان به ایران در سال 1357 بود. فریدون سپس استاندار شد و هشت سال هم سفیر ایران در مالزی بود و بعدها به هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل پیوست و اکنون مشاور برادرش یعنی رئیس‌جمهور ایران است.

maryam-fereydoun1

بیزینس اینسایدر خبر داده که مریم دختر حسین فریدون دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیای آمریکا بوده و پس از آن با دریافت بورس تحصیلی موسوم به لرد دارندورف Lord Dahrendorf (جامعه‌شناس انگلیسی- آلمانی 1929-2009) توانسته در کالج مشهور مدرسه اقتصاد لندن London School of Economics مشغول به تحصیل شود. این بورس، در قالب بورسیه‌هایی که دویچه بانک آلمان Deutsche Bank به دانشجویان کشورهای در حال توسعه و نوظهور اعطا می‌کند، به مریم فریدون داده شده است.

بیزینس اینسایدر نوشته است که هدف از اعطای این بورس تحصیلی کمک به دانشجویان نیازمند کشورهای در حال توسعه است و بر همین اساس، اعطای آن به دختر بردار رئیس‌جمهور ایران که وضع مالی مناسبی دارد، تعجب‌برانگیز است. به نوشته این سایت آمریکایی، مریم فریدون در شعبه لندن دویچه بانک مشغول به کار هم شده است.

SajjadKhoshroo

بیزینس اینسایدر شوهر مریم فریدون را پسر سفیر جدید ایران در سوئیس اعلام کرده که هم‌اینک در دانشگاه آکسفورد در مقطع دکترا مشغول به تحصیل است.

khoshroobern

 

SajjadKhoshroo1

SajjadKhoshroo2

بیزینس اینسایدر همچنین مدعی شده که مهدی ظریف فرزند وزیر خارجه ایران و احمد عراقچی برادرزاده معاون وزیر خارجه ایران نیز در دانشگاه نیویورک تحصیل کرده‌اند.

mahdizarif1

مهدی ظریف بیش از یک دهه در آمریکا زندگی کرده و در شرکت‌های فضایی و مخابراتی مشغول به کار بوده اما در سال 2013 به ایران بازگشته است. این سایت آمریکایی معتقد است مهدی ظریف پس از بازگشت به ایران، درباره سوابق کاری‌اش در آمریکا اغراق کرده و در حالی که مدعی است برای شرکت معتبر وریزون Verizon کار می‌کرده، اما این شرکت اعلام کرده که مهدی ظریف برای یکی از پیمانکاران این شرکت کار می‌کرده است و نه خود این شرکت.

mahdizarif

 احمد عراقچی نیز پس از سال‌ها زندگی در پاریس و نیویورک به تهران بازگشته است.

araghchiahmad2

بیزینس اینسایدر همچنین به تحصیل نیمه‌تمام مهدی هاشمی پسر اکبر رفسنجانی در دانشگاه آکسفورد اشاره کرده و آن را یکی دیگر از مصادیق تحصیل فرزندان مسئولان ایرانی در غرب دانسته است.

بیزینس اینسایدر از این که مسئولان ایرانی شعار مرگ بر آمریکا می‌دهند و نظام غرب را فاسد می‌خوانند اما فرزندانشان را برای تحصیل و زندگی روانه غرب می‌کنند، ابراز تعجب کرده و پرسیده است: مگر مسئولان ایرانی، فرزندانشان را دوست ندارند که آن‌ها را به دامان غرب می‌فرستند؟

ابهام دیگری که این سایت آمریکایی مطرح کرده، این است که مردم عادی ایران برای سفر به غرب و تحصیل در آنجا با محدودیت‌های فراوانی از جانب کشورهای غربی مواجه می‌شوند؛ اما چرا فرزندان مسئولان ایرانی با این محدودیت‌ها مواجه نیستند؟

mahdihashemi

 

منبع:پارس





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 93/7/26 | نویسنده : alamdarbasir
برخی از حامیان فتنه نیز که در ابتدا به صورت مخفیانه فعالیت‌های خود را آغاز کرده بودند، اکنون به صورت علنی و آشکار فعالیت‌های انتخاباتی خود را در استان های مختلف کشور ادامه می‌دهند.

به گزارش علمدار بصیر به نقل از راه دانا:  هرچند فاصله زمانی زیادی تا دور بعدی انتخابات مجلس باقی مانده است و ورود زود هنگام به انتخابات، بارها از سوی کارشناسان مختلف نهی شده است؛ اما تعدادی از گروه‌ها و احزاب سیاسی از سال گذشته، برنامه‌های خود را برای ورود به انتخابات آغاز کرده اند.

در این میان برخی از حامیان فتنه نیز که در ابتدا به صورت مخفیانه فعالیت‌های خود را آغاز کرده بودند، اکنون به صورت علنی و آشکار فعالیت‌های انتخاباتی خود را در استان های مختلف کشور ادامه می‌دهند.

در این میان برخی از اعضاء و مسئولین ستادهای انتخاباتی دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که پس از انتخابات با رهبری فتنه‌گران، کشور را با چالش‌های زیادی رو‌به‌رو کردند، اقدام به راه‌اندازی نشریات و هفته‌نامه‌هایی برای نامزدی در انتخابات مجلس شورای اسلامی کرده اند.

در این میان برخی از اعضا و مسئولین حزب‌های فعال در استان‌ها با حمایت‌های خود از این افراد و تبلیغات آنها، اقدام به یارگیری زود هنگام برای ورود به مجلس کرده اند.





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 93/7/26 | نویسنده : alamdarbasir
در اتومبیل نشسته‌ام و شیشه پایین است. نسیم داغ چهل‌وچنددرجه‌ای شمال عراق مستقیم توی صورتم می‌وزد. سرم پر از فکر است اما همه را کنار زده‌ام و حالا فقط یک اندیشه در ذهنم دارم: فاجعه‌ای که در پیش چشمانم است. به دهکده می‌رسیم تا آقایی را سوار کنیم که قول داده ما را به دیدن دختر ربوده‌شده‌ای که به‌تازگی نجات پیدا کرده ببرد؛ یک مرد حدودا 45ساله با پوستی تیره که شلوار قهوه‌ای سیر، پیراهن چهارخانه قهوه‌ای و یک جفت دمپایی کهنه و پاره پوشیده است.
به گزارش علمدار بصیر: در ادامه گزارش نیوشا توکلیان از شمال عراق که در شرق منتشر شده می‌خوانید: یک‌یک دهکده‌هایی را پشت‌سر می‌گذاریم که حالا پر از اردوگاه‌های پناهندگان شده‌اند. وارد اتاق می‌شوم. دختر لاغر و تکیده‌ای با بلوز قهوه‌ای‌رنگی به‌تن مقابلم نشسته. موهایش را با گیره‌ای پشت‌سرش جمع کرده که شبیه به یک گُل است؛ گیره‌ای که احتمالا روزی برای گردهمایی‌های از سر شادی زینت مویش بوده. اما او حالا در این خانه نیمه‌تمام است که پنج خانواده ایزدی در آن سکونت دارند.

وقتی «ثمیا» شروع به صحبت می‌کند، از داخل کیفم دوربینم را بیرون می‌آورم تا از او عکس بگیرم. اما صورتش را در میان دستانش می‌گیرد و می‌گوید که نمی‌خواهد از او عکسی بگیرم. دوستم «کاتالینا گومز» که از یک شبکه تلویزیونی کلمبیایی آمده اصرار می‌کند. او توضیح می‌دهد که چقدر مهم است که داستان ثمیا را با عکس ثبت کنیم تا همه دنیا بفهمد چه بر سرش آمده است. مادرش همان کنار نشسته و در چهره‌اش هیچ حالتی پیدا نیست. می‌گوید: حالا همه دنیا هم بداند، که چه؟ چه‌کار می‌توانند بکنند؟ از عکس‌گرفتن منصرف می‌شویم. ثمیا از روزی می‌گوید که داعش به دهکده‌شان حمله کرد. در خانه بوده که آنها هجوم آورده و او را همراه با سایر دختران جوان روستا به‌زور برده‌اند. همه‌شان را سوار اتوبوسی کرده‌اند. دوروز بعد او را به‌عنوان هدیه به مردی در «فلوجه» دادند؛ جایی که او 25 روز را در یک اتاق به اسارت گذرانده. مرد فلوجه‌ای از او می‌خواست به اسلام روی آورد و همسرش شود، اما او نمی‌خواست با مرد ازدواج کند. حالا ثمیا دارد می‌گوید که در فلوجه یک‌روز ناگهان صدای تیراندازی به گوش رسید و مرد داعشی بیرون دوید تا سروگوشی آب بدهد، اما فراموش کرد در را پشت‌سرش قفل کند. ثمیا از این فرصت استفاده کرد و همراه سمیرا، دختر دیگری که همراهش بود، گریخت. آنها در بزرگراه فلوجه دویدند تا به یک باجه تلفن‌عمومی رسیدند و از آنجا ثمیا با خانواده‌اش تماس گرفت. یکی از بستگانش که در آن نزدیکی زندگی می‌کرد به کمکش شتافت و او را به بغداد رساند. کاتالینا می‌پرسد که آیا او در مدت 25روز اسارتش با خانواده در تماس بوده یا نه. او می‌گوید که مرد اجازه می‌داد روزی یک‌مرتبه به پدرش تلفن بزند. می‌گوید که مدام از پدرش می‌خواسته بیاید و نجاتش دهد. این را می‌گوید و سکوت می‌کند. کاتالینا می‌پرسد که پدرش در پاسخ به درخواست‌هایش چه می‌گفته. ثمیا می‌گوید: پدرم می‌گفت «دخترم من چطور می‌توانم کمکت کنم؟ از دست من کاری ساخته نیست» و من سه‌روز تمام گریه می‌کردم چون پدر خودم هم نمی‌توانست برای نجاتم کاری کند. ما تصور می‌کنیم که این تمام داستان اوست. از او تشکر و خداحافظی می‌کنیم. از اتاق بیرون می‌رویم که ناگهان کاتالینا با فریاد نامم را صدا می‌زند. به سمت آشپزخانه می‌دوم و از آنجا خودم را به یکی از اتاق‌های کوچک می‌رسانم. در حالی که دوربین‌به‌دست ایستاده‌ام، ثمیا را می‌بینم که روی زمین افتاده، فریاد می‌کشد و سعی می‌کند خودش را خفه کند. حدود 10زن دور او را گرفته‌اند، در حالی که بچه‌هایشان از دست‌وپایشان آویزانند و گریه می‌کنند، در تلاشند ثمیا را آرام کنند. یک لحظه می‌خواهم از تقلا و جیغ‌کشیدن‌های ثمیا در حالی که ده‌ها دست بدن او را گرفته‌اند تا نگهش دارند عکس بگیرم. اما در چشم‌برهم‌زدنی یادم می‌آید که ثمیا در حالت عادی هم دوست نداشت در عکس باشد، پس حالا دیگر قطعا موافق نیست.

یکی از دو مادر جوانی که کنارم ایستاده می‌گوید که ثمیا روزی حداقل دوبار دچار چنین حمله‌هایی می‌شود و هرگز به کسی نگفته واقعا چه بر سرش آمده است؛ اما از اولین‌باری که دچار حمله شده، آنها فهمیده‌اند که ماجرا از چه قرار است: هرروز به ثمیا مخدر می‌داده‌ و چندین‌مرتبه به او تجاوز می‌کرده‌اند. من بیرون می‌دوم و مادرش را صدا می‌زنم. او نگاهم می‌کند و طوری که انگار هیچ اتفاق عجیبی نیفتاده با قدم‌هایی شمرده به اتاق می‌رود و کنار ثمیا می‌نشیند که هنوز در تلاش است خودش را خفه کند. چشمان مادر از اشک پر می‌شود. او به من می‌گوید که ثمیا یک کلمه درباره اتفاقاتی که برایش افتاده حرف نزده است، می‌گوید: وقتی داعش به ما حمله کرد، مرا به‌زور به اتاقی فرستادند و در را به‌رویم قفل کردند و بعد پسرانم را در اتاق کناری با گلوله کشتند؛ چطور با چنین چیزی کنار بیایم؟

ثمیا چند لحظه آرام می‌شود. انگار از کابوسی برخاسته باشد. سر جایش می‌نشیند، موهایش را مرتب می‌کند و لبخند تلخی به رویم می‌زند. 14سال دارد اما صورتش به 40ساله‌ها شبیه است. ساعت دو بعدازظهر است. روز به زمان اوج گرما رسیده. شیشه اتومبیل پایین است و نسیمی داغ‌تر از نسیم صبح به صورتم می‌وزد. حالا دارم سعی می‌کنم هزاران فکر توی سرم را به ذهنم بازگردانم تا بتوانم تصویر ثمیا را کنار بزنم و داستان دلخراش او را پشت فکرهایم پنهان کنم اما نمی‌توانم.

منبع: ایسنا




تاریخ ارسال مطلب : جمعه 93/7/25 | نویسنده : alamdarbasir
تولد نوزاد مبتلا به ایکتیوز پیشرفته باعث شگفتی دست اندرکاران بیمارستان امام حسن(ع) داراب در استان فارس شد.

به گزارش علمدار بصیر: خانم باردار 26 ساله ای در شامگاه 5 شنبه با مراجعه به بخش اورژانس بیمارستان امام حسن(ع) شهرستان داراب از توابع استان فارس تحت عمل سزارین قرار گرفت و نوزاد پسری با بیماری نادر ایکتیوز پیشرفته(هارلیکون) بدنیا آورد. گرچه تا لحظه تنظیم خبر نوزاد زنده می باشد اما مرگ زودرس آن متصور است.

دکتر مژگان غلامی؛ جراح و متخصص زنان و زایمان؛ که عمل سزارین این خانم زرین دشتی را بر عهده داشت در باره وضعیت جسمی نوزاد گفت: گرچه نوزاد پسر فاقد چشم و مشکل قلبی و تنفسی دارد اما در حال حاضر زنده است. ناهنجاری و عارضه شدید پوستی که از ویژگی های بیماران مبتلا به ایکتیوز است باعث می شود تا مهمترین سد دفاعی این کودک تخریب و دچار مرگ زودرس شود.

این پزشک متخصص در ادامه با اشاره به سهل انگاری و غفلت والدین افزود: بنابر اطلاعات بدست آمده متاسفانه این دومین زایمان بیمار است و در زایمان اول نیز فرزند وی با همین عارضه، بصورت مرده متولد شده است. اصرار والدین مبنی بر فرزندآوری بدون مشاوره پزشکی و ژنتیکی باعث شد تا مادر نوزاد دوباره باردار و چنین نوزادی به دنیا آورد.

وی در تشریح این بیماری توضیح داد: ایکتیوز یک بیماری مادرزاری (اتوزوم مغلوب)و یکی از شدیدترین انواع اختلالات شاخی شدن پوست است که میزان یروز آن یک در سیصد هزار تولد می باشد. ایکتیوز انواع مختلفی دارد که بر اساس شدت ضایعات در اندام های فوقانی و تحتانی به رنگ های سفید تا قهوه ای دیده می شود که ممکن است مادرزادی یا اکتسابی باشد. این بیماری اتوزوم مغلوب است و در ازدواج های فامیلی مشاهده و در موارد شدید باعث مرگ نوزاد می شود اما در بقیه موارد قادر به بقا هستند.

ایکتیوز هارلیکون یک ایکتیوز مادرزادی شدید است که با ضخامت غیر طبیعی پوست جنین مشخص می شود و ظاهر املا آشکاری دارد. نوزاد مبتلا به ندرت بیش از چند هفته زنده می ماند و گاهی مرده به دنیا می آید اما با درمان مناسب حتی تا 9 سال بقا گزارش شده است.

وی همچنین از نادر بودن چنین مواردی در ایران یاد کرد و بر ضرورت مشاوره های پزشکی و ژنتیکی با توجه به پیشرفت های قابل توجه علوم پزشکی در ایران تاکید نمود.

 

منبع: قدس





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 93/7/5 | نویسنده : alamdarbasir

نگاه دکتر روحانی: بزرگ و مهربان شمردن غرب و دیپلماسی لبخند

 

نگاه دیوید کامرون: تحقیر و توهین و کوچک شمردن ایران و دیپلماسی زور

 

رئیس جمهور کشورمان علی رقم مشاهده توهین ها و مکاری کشورهای غرب دوباره نیز دولت های غرب را بزرگ می شمارد و به آن ها اعتنا می کند در صورتی که آن ها جز تحقیر و توهین به ملت شریف ایران کار دیگری را بلد نبوده و نیستند.

 





تاریخ ارسال مطلب : شنبه 93/7/5 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون